همه تلخ و شیرینهای یک اجلاس جهانی برای ایران
ساعت 24-پانزدهمین اجلاس جهانی میراث ناملموس یونسکو، در حالی آذر امسال و به صورت مجازی برگزار شد که این بار کشورمان تلاش کرد فعالتر از سالهای قبل در این اجلاس شرکت کند و هر چند همهی آثار معرفی شدهاش به صورت مشترک با دیگر کشورها تهیه شده بودند، اما توانست در نیمی از پروندههای ارائه شدهاش که هر چهار عدد به صورت مشترک با کشورهای دیگر تهیه شده بودند، موفق بیرون بیاید.
اما این پایان ماجرای ثبتهای جهانی پانزدهمین اجلاس میراث ناملموس یونسکو نبود، بلکه ثبت پروندههایی که آیینها و سنتهای قدیمی ایرانی را در خود داشتند و توسط دیگر کشورها جهانی شدند، دلنگرانیهای هر ساله برای جهانی شدن آیینهای ایرانی توسط کشورهای دیگر را باز هم به ذهن آورد.
مانند ثبت جهانی «جشن انار» توسط جمهوری آذربایجان که میتوان آن را یکی از شوکهای جهانی امسال دانست که احتمالا به دلیل شیوع کرونا و برگزاری اجلاس به صورت مجازی و کمخبری از این اتفاق، آن را از دیدهها پنهان کرد.
سرِ ایران بیکلاه ماند!
به نظر میرسد همسایه شمالی ایران، به میراث فرهنگی کشورمان چشم دوخته است؛ شاهد این ادعا اقدام جمهوری آذربایجان است که «نار بایرامی، جشن و فرهنگ سنتی انار» (Nar Bayrami, traditional pomegranate festivity and culture) را به نام خود ثبت و آن را بخشی از هویت فرهنگی خود معرفی کرد.برای جشن انار که از کهنترین، فراگیرترین و باشکوهترین آیینهای فرهنگی ایران است که در تاریخ ریشه دارد و در سراسر کشور برگزار میشود، انار از نمادینترین میوهها در ایران است و عنصر جداییناپذیر جشن یلدا به شمار میرود.
این نخستینبار نیست که کشور همسایهمان دست به چنین کاری میزند؛ چون جمهوری آذربایجان قبلا هم «هنر ساختن و نواختن تار» (Craftsmanship and performance art of the Tar, a long-necked string musical instrument) را در سال ۲۰۱۲ به نام خود ثبت کرد و اعتراضات هنرمندان و دلسوزان هم راه به جایی نبرد.
اما این داستانِ تلخ، تکراری است؛ توسط کشورهای دیگر همسایه.
ترکیه هم در سال ۲۰۱۴ هنر «ابری سازی» (یا همان هنر ابر و باد امروزی) را با نام «ابرو» (Ebru, Turkish art of marbling) به عنوان یک هنر تُرکی در فهرست ناملموس یونسکو ثبت کرد. «ابریسازی» یا ابر و باد در ایران ریشهای عمیق و کهن دارد و شاهکارهایی از هنر ابریسازی در کتابخانهها و مراکز اسناد خطی در ایران موجود است، اما ترکیه این هنر ایرانی را به نام یک هنر تُرکی در یونسکو ثبت کرد و تا کنون نهادهای متولی و مسوول در ایران برای این میراث نیز کاری از پیش نبردهاند. البته برخی کارشناسان معتقدند که برای اعاده حیثیت فرهنگی ایران، لازم است نهادهای مسوول برای ثبت جهانی «ابریسازی» اقدام کنند و آب رفته را به جوی برگردانند.
دو روی سکه ثبتِ هنر مینیاتور یا نگارگری ایرانی
روی نخست یا زیبای مینیاتور برای ایران؛
امسال "هنر مینیاتور"تحت عنوان Art of miniature با مشارکت آذربایجان، ایران، ترکیه و ازبکستان (براساس ترتیب کشورها در پرونده) در پانزدهمین اجلاس میراث ناملموس یونسکو ثبت شد. ثبت هنر مینیاتور، برای هنرمندان و فرهنگ دوستان و عموم ایرانیان اتفاقی شیرین بود، اما این اتفاق به ظاهر شیرین، حقایقی تلخ هم پشت پرده دارد.
روی دوم یا تلخِ مینیاتور برای ایران؛
بررسی مدارک و مستندات ارسالی کشورهای ترکیه و آذربایجان که ضمیمه پرونده مینیاتور است، نشان میدهد که در سال ۲۰۱۸ کشور ترکیه به آذربایجان پیشنهاد کرده هنر مینیاتور را مشترکاً ثبت کنند. از این اسناد و مدارک میتوان دریافت که سالهاست ترکیه به ثبت جهانی مینیاتور چشم دوخته بود. برای تأیید موضوع همین بس که ترکیه، مینیاتور را سال ۲۰۱۴ در فهرست ملی خود ثبت کرد و ایران در سال ۲۰۱۹ این میراث مهم را در فهرست آثار ملی خود قرار داد؛ یعنی درست چند روز قبل از ارسال پرونده به یونسکو.
شکی نیست که توقع مردم کشورمان، قرار داشتن ایران در محورِ تهیه پرونده «هنر مینیاتور» و ثبت جهانی آن است، درست مانند پروندهی «نوروز» که مدیریت آن را بر عهده داشت و بعد از تهیه پرونده به صورت مشترک با چند کشور آن را به یونسکو پیشنهاد دهد و بعد از ثبت نیز چند کشور دیگر به این پرونده اضافه شدند. از سوی دیگر در پرونده موجود هنر مینیاتور، کشورهای افغانستان، هند، پاکستان، تاجیکستان و عراق سهمی ندارند، هر چند معاون میراث فرهنگی تاکید دارد که بر اساس درخواست افغانستان به زودی نام این کشور نیز در این لیست قرار میگیرد، اما نه تنها اهل فن، بلکه کسانی که مختصر آشنایی با تاریخ نقاشی دارند، میدانند که مینیاتور یکی از عناصر مهم میراث فرهنگی ایران، افغانستان، هند و پاکستان است، چون هنر مینیاتور یا نگارگری با زبان و خوشنویسیِ فارسی عجین است و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد، در واقع هرجا که شمعِ هنرِ مینیاتور روشن است باید دنبال جای پای شعر و ادب فارسی نیز بود.
نگاهی به تاریخ مینیاتور و مکتبها و شیوههای نگارگری، این حقیقت را بازگو میکند که علاوه بر شهرهای ایران، مینیاتور در هرات و دهلی و کشمیر، لاهور و بغداد رشد و ترقی کرده و مینیاتور در ترکیه و آذربایجان و ازبکستان در قیاس با افغانستان و هند و پاکستان از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردار بوده است. این سخنان به معنی آن نیست که ترکیه و آذربایجان و ازبکستان نباید در پرونده مینیاتور مشارکت داشته باشند، بلکه حضور آنها مفید قلمداد میشود و نشان دهندهی قلمرو هنر مینیاتور است. اما متاسفانه کشورهای اصلی و ارکان هنر مینیاتور (افغانستان و هند و پاکستان) در این پرونده غایباند.
از سوی دیگر به نظر میرسد در متن پرونده در حق ایران اجهاف شده و نمایندگان ایران در پروندهی جهانی مینیاتور یا متوجه نشده یا مجبور به قبولی بودهاند که در بند یک پرونده مینیاتور با عنوان شناسایی و تعریف مینیاتور (۱. Identification and definition of the element) مطالبی آمده است که نوعی تصاحب ضمنی مفاخر و میراث ایران از آن استنباط میشود. بر اساس ترتیب مطالبِ مندرج کشورها در این پرونده، هر یک از کشورهای عضوِ پرونده یکی از نسخههای تاریخی مصور خود را به این ترتیب معرفی کردهاند: نظامی گنجوی از طرف آذربایجان، فردوسی از طرف ایران، مولانا از طرف ترکیه، و امیرعلیشیر نوایی از طرف ازبکستان اعلام شدهاند!
در این بخش از پرونده میراث مکتوب و مفاخر، گویا ایران مانند گوشت قربانی بین همسایگان تقسیم شده است. کسی تردیدی ندارد که نظامی گنجوی ایرانی است و آثارش را به فارسی سروده و شعر معروف او درباره ایران زبانزد خاص و عام است؛ چطور وزارت میراث فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو و دفتر نمایندگی ایران در یونسکو حاضر شدهاند در پروندهای سهیم شوند که در آن، کشورهای رقیب با زرنگی و زیرکی مفاخر ما را به نام خود معرفی کردهاند؟ آیا این سهلانگاری نمایندگان و کارشناسان ایرانی در پروندهی مینیاتور، تلاشها و کوششهای فرهنگدوستان و دلسوزانِ میراث فرهنگی ایران بر باد نداده است؟
آذربایجان از یلدا می گذرد؟
در اجلاس اخیر یونسکو، دو پرونده «هنر ساختن و نواختن عود» و «جشن مهرگان» پذیرفته نشدند. «هنر ساختن و نواختن عود» با مشارکت سوریه و پرونده «جشن مهرگان» با همکاری کشور تاجیکستان تهیه و به یونسکو پیشنهاد شده بود، اما هر دو در اجلاس ریفر شدند.
به گفتهی برخی کارشناسان مطلع، تهیه پرونده «عود» با مشارکت سوریه و بدون در نظر گرفتن دیگر کشورهای عربی که عود در آنها رواج دارد، اقدامی خطا بود. این پرونده توسط کسانی تهیه شد که پرونده کمانچه را تهیه کرده بودند. اینکه پرونده کمانچه از نظر کارشناسی، پرونده موفقی بود و در فهرست یونسکو ثبت شد و به همین دلیل هم انتظار میرفت که عود نیز در فهرست ناملموس یونسکو جهانی شود.
از سوی دیگر اخباری از چند و چون تهیه پرونده عود به گوش میرسید، مثلاً شنیده شد که پرونده عود را با عجله از روی پرونده کمانچه رونویسی کردهاند، اما شاید باید این علت را در دقت علمی و کارشناسی و مشارکت ندادن دیگر کشورها در این اتفاق دانست.
در فهرست پروندههای( Backlog nominations) طبق فهرست یونسکو به معنای (جمع شده)؛ چند پرونده مهم مانند «یلدا»، «جشن سده»، «هنر ساختن و نواختن رُباب» و «مهماننوازی رضوی» قرار دارند؛ در حالیکه هر لحظه ممکن است یکی از کشورهای همسایه، برای ثبت یلدا اقدامی انجام دهند.
آنهم در شرایطی که کشوری مانند آذربایجان که «تار» و «جشنِ انار» را به نام خود ثبت کرد، آیا واقعا از ثبتِ آیینِ مهمی مانند یلدا میگذرد.
از سوی دیگر در لیست پروندههای جمع شدهی جمهوری آذربایجان، پروندهی ساز موسیقاییِ «بالابان» (Craftsmanship and performing art of balaban/mey) دیده میشود. این به آن معناست که آذربایجان، پرونده بالابان را در آب نمک خوابانده و در فرصت مناسب برای ثبت آن اقدام خواهد کرد. به نظر میرسد در این شرایط کمترین کاری که میتوان انجام داد آن است که «ایران و ارمنستان (به عنوان اصیلترین ساز ارمنیها در بین دیگر سازهای ملیشان) با یکدیگر پرونده بالابان را به طور مشترک تهیه کنند.»
جدال پیشِ رو؛
مصاف پیش روی ایران برای به نام زدن خوشنویسی مقابل ۱۶ کشور عربی و ترکیه!
بر اساس آن چه که سال آینده قرار است پرونده «برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی در ایران» (National programme to safeguard the traditional art of calligraphy in Iran) برای ثبت جهانی توسط یونسکو بررسی شود. خبری که ابتدا، خوشنویسان و هنرمندان و علاقمندان به این میراثِ ملی را خوشنود میکند. اما باز هم مسائل نگران کنندهای وجود دارد.
«ایران برای ثبت خوشنویسی باید به مصاف ۱۶ کشور عربی و ترکیه برود، چون همزمان با ایران، شانزده کشور عربی شامل عربستان سعودی، عراق، اردن، لبنان، فلسطین، یمن، مصر، الجزایر، تونس، مراکش، کویت، امارات، عمان، بحرین، سودان و موریتانی پروندهای با عنوانِ «خوشنویسی عربی، دانش، مهارت و شیوهها» (Arabic calligraphy, knowledge, skills and practices) تدوین و به یونسکو ارائه کردهاند.
از سوی دیگر نیز ترکیه هم برای ثبت خوشنویسی خیز برداشته و پروندهای با نام «حُسن خط، هنر باستانی خوشنویسی اسلامی» (Hüsn-i Hat, traditional art of Islamic calligraphy) به دبیرخانه یونسکو فرستاده است. ترکیه به عنوان کشوری که سالهاست رسمالخط رسمی خود را تغییر داده و با میراث خوشنویسی خداحافظی کرده، اما درصدد برآمده تا این میراث گرانقدر را نیز به نام خود ثبت کند.
در این میان، پرونده خوشنویسی ایران در رقابت با ۱۶ کشور عربی و ترکیه چه سرنوشتی پیدا میکند؟ آیا ایران قرار است به پرونده کشورهای عربی ملحق شود؟ آیا در این میان وزارت میراث فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو و نمایندگی دائم ایران در یونسکو متوجه چنین خطری نبوده و در طول سالهای گذشته امکان تهیه و ثبت خوشنویسی را نداشتهاند؟
بیمها و امیدها؛
از هنر سرامیک تا هنرهای وابسته به معماری؛ میراثی که به راحتی به نام می زنند
به جز نبود برنامهریزی و استراتژی و اولویتبندی برای ثبت حهانی میراث ناملموس کشورمان، چه سهلانگاری دیگری در این زمینه رخ داده که تا امروز در این حد از این آثار ناملموس و مهم را از دست دادهایم؟
در طول سالهای گذشته کارشناسان تهیه پروندههای جهانی در سازمان میراث فرهنگی وقت و وزارتخانه کنونی میراث فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو و دفتر نمایندگی ایران در یونسکو (پاریس) آیا به فکر ثبت نمونه های مهم میراث ناملموس مانند هنرهای وابسته به معماری (کاشیکاری، گچبری یا آیینهکاری) افتادهاند یا احتمال تکرار روندِ سرقت هنرهای ملی و شخصیتهای فرهنگیمان مانند گذشته همچنان وجود دارد.
آنهم در شرایطی که حتی مکزیک و اسپانیا سال گذشته نوعی از «هنر سرامیک» را در فهرست میراث جهانی ناملموس ثبت کردهاند و هیچ صدا یا اعتراضی بلند نشد، به همین دلیل نیز دلنگرانی برای هنر کاشیکاری به عنوان یکی از فراگیرترین و مهمترین هنرهای صناعی ایران وجود دارد و تردیدی نیست که این هنر از ایران به اسپانیا رفته است.
اسناد این گزارش نزد ایسنا محفوظ است.
انتهای پیام
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.