رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 590393

با رامبد جوان درباره هشت فصل «خندوانه» و خوشی‌ها و ناخوشی‌های این برنامه

حرفه‌ای نگاه میکنیم و حرفه‌ای میسازیم و حرفه‌ای میمانیم

ساعت24-فرصت گفت‌وگو بسیار کوتاه است؛ ضبط مراحل «قاتی‌بازی» بسیار بیشتر از آنچه که فکر می‌کنیم، سخت و زمان‌بر است. فاصله استراحت‌ها کوتاه است و گروه به ‌شدت مشغول. در پایان ضبط هر پلان، مسائل زیادی برای چک کردن با رامبد جوان وجود دارد و همین فرصت گفت‌وگوی ما را هم کوتاه می‌کند. در همین فرصت کوتاه با رامبد جوان درباره ساختن هشت فصل «خندوانه»، تعهد به این برنامه و نقطه‌های قوت و سختی‌های کار پرسیدم.

خندوانه
html>

هشت سال از شروع برنامه خندوانه می‌گذرد، با یک نگاه گذرا به این هشت سال و تمام قسمت‌هایی که در این مدت به مخاطب ارایه دادید، بفرمایید سختی‌های خندوانه بیشتر بود یا شیرینی‌هایش؟
واقعا هر دو. اما وقتی به گذشته فکر می‌کنم، خوشی‌های این برنامه بیشتر از سختی‌هایش بوده. بعد از گذشت این همه سال و این همه روزی که با تیم بزرگ و حرفه‌ای کار کردم، خوشی‌ها بیشتر در ذهنم مانده تا تلخی‌ها. آن حال خوبی که به واسطه این برنامه به تماشاگران و مردم تزریق شده، آن حال خوبی که برای مخاطب و در استودیو برای خودمان ساختیم، در تمام شرایط و اتفاق‌ها، برایم لذت‌بخش است و پررنگ‌تر از هر خاطره‌ دیگری در ذهنم مانده.
علت دوام این برنامه را بعد از هشت سال در چه می‌دانید؟ به هر حال در این مدت انتقادهایی مطرح بوده است.
من معتقدم که نه فقط «خندوانه» که هر برنامه محبوب و پرمخاطبی مثل «خندوانه» از جایی به بعد تبدیل به موجود زنده می‌شود که حیاتش را از نفس مخاطب و اراده و انگیزه سازندگانش می‌گیرد. اگر مخاطب برنامه را حمایت نکند، قطعا برای سازندگان هم انگیزه‌ای برای کار باقی نمی‌ماند و آن را رها می‌کنند، چون هدف تولید برنامه این است که تماشاگر از هر طیف و طبقه‌ای، آن را ببیند، با آن ارتباط برقرار کند و مشتاق به ادامه‌اش باشد. اگر برنامه‌ای بتواند با تماشاگرش ارتباط برقرار کند، می‌بینیم که تماشاگر علاوه بر حمایت و پیگیری نسبت به آن حساسیت دارد و چیزهایی را هم که دوست ندارد ابراز می‌کند. درست مثل روابط ما آدم‌ها با هم. ما زمانی که علاقه‌مند به دیگری نباشیم، کاری به کارش هم نداریم. نه تمجیدی می‌کنیم و نه انتقادی. اما وقتی پای علاقه و دوست داشتن به میان می‌آید، توجه هم وجود دارد. حالا گاهی این توجه، تمجید و تعریف است و گاهی هم انتقاد از سردلسوزی. من فکر می‌کنم که علاقه مردم به «خندوانه»، انگیزه ما برای دوام بود. همین حالا تماشاگرانی از قشرها و طبقه‌های اجتماعی مختلف در استودیو هستند. از تمام شهرهای ایران تماشاگر داریم و همین امشب از 12 شهر مختلف برای شرکت در برنامه ثبت‌نام کرده‌اند. به جز این تماشاگران، در فضای مجازی و در زندگی روزمره هم مخاطبان و علاقه‌مندان «خندوانه» را می‌بینم. آدم‌هایی که نظر می‌دهند و کامنت می‌گذارند و من همیشه حواسم به آنها هست. ما حتی خارج از ایران هم مخاطب داریم؛ دوستی که مهمان برنامه بود، تعریف می‌کرد که بعد از پخش برنامه و وقتی به اروپا رفته، ایرانی‌هایی که برنامه را دیده بودند درباره جزییات حرف‌های او در برنامه، از او سوال می‌پرسیدند و....
همه اینها را تعریف کردم که بگویم «خندوانه» به همین چیزها زنده است، برنامه‌ای پرمخاطب که سعی می‌کند با همه اقشار ارتباط برقرار کند، حال خوب به مخاطبش بدهد، همه را سرگرم کند و با مردم معاشرت داشته باشد. حالا در این بین ممکن است که حرف‌های جذاب و نکته‌های آموزشی از طریق مهمانان منتقل شود. اما این حال خوب مهم است و برای همین هم ما ادامه دادیم. اینکه برنامه‌ای خیلی خوب و مفرح باشد، حتی برای منم جذاب است و می‌توانم مخاطب آن باشم. مخصوصا در این روزگار که حال خوش کم است.
پس برای همین است که همچنان متعهد به خندوانه هستید و با تمام انتقادها پای این برنامه ایستادید؟
بله، چراکه نه. چون انتقاد معنایش این نیست که دیگر اجازه نداری کار کنی و برنامه بسازی. انتقاد یعنی خودت را بهتر کن و تغییر بده؛ یعنی اصلاحاتی در کار ایجاد کن. انتقاد می‌گوید که عده‌ای برنامه را دوست ندارند و در مقابل این انتقادها، وظیفه من به عنوان برنامه‌ساز این است که بفهمم و کشف کنم که این دوست نداشتن یعنی چه؟ چه چیز برنامه را دوست ندارند؟ کجای برنامه غلط است و اشکال دارد؟ همیشه می‌گویم؛ ما هشتاد و چند میلیون نفر جمعیت داریم، از این بین، حداقل ده میلیون نفر مخاطب ما از تمام ایران هستند و برنامه ما را می‌بینند (که قطعا آمار مخاطب بیشتر از این میزان است و من حالا دارم مثال می‌زنم)، خب وقتی کامنت‌ها و دلخوری‌ها را می‌خوانم و می‌شنوم، می‌بینم و نسبت می‌گیرم، در مقابل آن جمعیتی که برنامه را می‌بینند و دوست دارند، تعداد انتقاد و دوست نداشتن‌ها بسیار کمتر و کاملا طبیعی است. هر برنامه‌ پرمخاطبی در کنار تماشاگر محبوبش، منتقد هم دارد و این ذات برنامه‌ و جزو اتفاق‌های برنامه‌سازی است.
نکته دیگر هم اینکه خیلی از این اعتراض‌ها، عصبانیت‌ها و دلخوری‌ها به خاطر یک برنامه یا یک آدم نیست. من می‌فهمم و درک می‌کنم که مردم از مجموعه‌ای از موضوعات و آدم‌ها حالشان بد است و طبیعی است که هرجا امکان نقد و ابراز دلخوری داشته باشند، آن را بروز می‌دهند. برنامه‌ای مثل «خندوانه» در معرض دید است و در دسترس، من این واکنش‌ها را هم کاملا درک می‌کنم، به آنها احترام می‌گذارم و متوجهم. اما در مقابل، تمام تلاشم را می‌کنم که برنامه را در جهت بهبود پیش ببرم و کیفیتش را با همه سختی‌ها و مشکلاتی که وجود دارد، حفظ کنم و انتقادها را بشنوم و حتی در مواردی عذرخواهی هم کردم. اگر حرفه‌ای و دقیق نگاه کنیم، همه اینها برای برنامه‌ای که ذات زنده و پویا دارد، مورد توجه است و در شرایط امروز و با پیچیدگی‌های حرفه‌ای این روزگار ساخته می‌شود، پس طبیعی است.
نکته مهم اینکه برخلاف بعضی نظرها، در این هشت سال به دام ابتذال نیفتادید و با اینکه برنامه مفرح و کمدی است دچار لودگی نشدید.
چون ما، کل تیم خندوانه، آدم‌های مبتذلی نیستیم و هیچ‌وقت هم به لودگی نیفتادیم. البته من استفاده کردن از واژه‌هایی مثل لودگی را منصفانه نمی‌دانم. ما یک اندازه مشخص از شوخی، شادی و مفرح بودن را برای خودمان در نظر گرفتیم و آن را رعایت می‌کنیم چه در بخش جناب‌خان، استندآپ، موسیقی مسابقه‌ها و... ما گرامر و دستور کاری داریم و آن قاعده را از روز اول تا امروز حفظ کردیم.
در سال‌های اخیر مشاهده شده که برنامه خندوانه خود را محدود به ارایه محتوای سرگرمی‌ نمی‌کند و در بخش‌هایی پا را فراتر نهاده و در جاهایی که وظیفه‌اش هم نیست ورود کرده و باعث تاثیرگذاری می‌شود. همین چند وقت پیش بیمه بیماران اوتیسم از قاعده مشخص برخوردار شد.
ما از فصل دو تا فصل هشت این توفیق را داشتیم که تاثیرگذاری‌های اجتماعی مهمی‌ در حوزه‌های مختلف داشته باشیم. حتی وارد مسیری شدیم و کمپین‌هایی به واسطه خندوانه شکل گرفت که اصلا در تعریف برنامه ما نبود. مثلا موضوع آبیاری قطره‌ای که عملا به برنامه سرگرمی‌ مثل خندوانه مربوط نیست اما پیش آمد و همکاری کردیم و شکل گرفت. همین تازگی‌ها هم در برنامه‌ای با حضور آقای علی نصیریان، از مشکلات بچه‌های مبتلا به اوتیسم گفتیم و خدا را شکر که مورد توجه قرار گرفت و مشکل بیمه این بچه‌ها حل شد. از این دست کارها و اتفاقات اجتماعی در برنامه خندوانه زیاد بوده؛ ما همراهی مردم را خواستیم و آنها پای کار آمدند و به لحاظ مالی کمک کردند. مردم به خندوانه اعتماد دارند، تماشاگر می‌داند که ما ادعای الکی نمی‌کنیم و اگر دست روی موضوع یا مشکلی می‌گذاریم، آن را پیگیری می‌کنیم و در همه مراحل هم دوربین خندوانه همراه است و نشان می‌دهد که واقعا چه اتفاقی افتاده و پای حرفی که زدیم ایستاده‌ایم.
آقای جوان! در هشت سالگی این برنامه هستیم، فکر می‌کنید این برنامه تا چند فصل دیگر ادامه پیدا می‌کند؟
خندوانه می‌تواند تا ابد ادامه پیدا کند و این ربطی به من ندارد. خندوانه پروژه‌ای است که من به عنوان کارگردان و طراح کلی و میزبان با آن همکاری می‌کنم و می‌تواند تا ابد ادامه پیدا کند، چون کمدی تا ابد وجود دارد و تا ابد مردم نیاز به شادی دارند و همیشه می‌توان فضای شاد و مفرح را برای مردم نگه داشت. یک روزی هم من می‌توانم کنار بروم و آدم‌های دیگری بیایند و کار کنند؛ مثل همه پروژه‌ها. ولی اینکه تا چه زمانی می‌توانیم ادامه دهیم واقعا نمی‌دانم. من دلم می‌خواهد ادامه پیدا کند و بسیار هم قابلیت‌های زیادی دارد. اما شرایط تلویزیون هم شرایط متغیری است.
از چه نظر؟
جدیدا شرایط خیلی تغییر کرده و نگاه سخت‌گیرانه‌تری نسبت به گذشته به کمدی، موسیقی و موضوعاتی که در برنامه مطرح می‌شود ایجاد شده.
از یک جایی به بعد نمی‌توان تحمل کرد.
تحمل یک بخش از ماجراست؛ از لحاظ فنی و منطقی وقتی پروژه‌ای با سانسورها و ممیزی‌ها و اعمال سلیقه‌هایی که به خودمان مربوط نیست روبه‌رو می‌شود، نمی‌دانیم چطور می‌توانیم از پس اینها بربیاییم و تا کجا می‌شود ادامه داد؟ این اعمال سلیقه‌ها، بالاخره برنامه را به شیر بی‌یال و دم تبدیل می‌کند و ما هم به جایی می‌رسیم که می‌گوییم دیگر این برنامه به درد نمی‌خورد. اگر به این روزها برسیم، قطعا نساختن خندوانه تصمیم بهتری است.

از بحث خندوانه جدا شویم؛ آقای جوان مدتی است که سناریویی برای تخریب سینماگران و هنرمندان نوشته می‌شود.به نظرم خیلی وقت است که شروع شده.تحلیل شما از این جریان چیست؟
خیلی هم جریان جدی هم هست. ولی واقعا ببینیم کار هنرمندان چیست؟ ارایه آنچه که مورد علاقه و مصرف و ارتباط با مردم و طیف بزرگی از جامعه است. واقعیت این است که هیچ چیز به اندازه خلق هنر برای هنرمند مهم نیست. یعنی یک فیلمساز دلش می‌خواهد فیلمش را بسازد، یک بازیگر می‌خواهد در نقش‌های خوب بازی کند و کارهای ماندگاری روی صحنه تئاتر ببرد و... اما آنقدر همه ‌چیز سیاست‌زده شده و درباره هر چیزی که بخواهیم حرف بزنیم و بسازیم، جنبه سیاسی پیدا می‌کند که همین کار کردن هم سخت شده است. حالا دیگر ساده‌ترین موضوعات اجتماعی هم جنبه سیاسی پیدا می‌کنند، درباره هر چیزی که بخواهیم حرف بزنیم، انگار درباره سیاست حرف می‌زنیم. این به نظرم ایراد ساختاری در کشور ما شده؛ سیاست همه جا حضور دارد. این اتفاق قشنگی نیست. هر کدام از ما در حوزه کاری خودمان سال‌ها تلاش کردیم، خون دل خوردیم و زحمت کشیدیم تا به اینجا رسیدیم. نمی‌توانیم همه ‌چیز را رها کنیم و خانه‌نشین شویم. من سی سال زحمت کشیدم تا بتوانم برنامه‌ای مثل خندوانه را هشت فصل تمام با رعایت تمام نکات حرفه‌ای روی آنتن ببرم و این همه مخاطب داشته باشم. این تخریب‌ها به نفع من و هنرمندان دیگر نیست اما حتی اگر ما تسلیم شویم و خانه‌نشین، سرمایه‌هایی هدر می‌رود که برای به دست آمدن‌شان، چندین دهه وقت و انرژی صرف شده. این ماجرا ممکن است در کوتاه‌مدت به نفع من هنرمند نباشد اما قطعا در بلندمدت به ضرر همه است. مردمی‌ که برنامه سرگرمی‌ ندارند، فیلم خوب نمی‌بینند، تئاتر خوب ندارند و... یعنی به خوراک فرهنگی مناسب دسترسی ندارند. لازم نیست من بگویم که سرنوشت جامعه‌ای که از نظر روحی و فرهنگی درست تغذیه نمی‌شود، چه می‌شود. باید برای این موضوع راه‌حلی درست و البته سریع پیدا کرد.

اعتماد

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها