گزارش «اعتماد» از وضعیت تولید در سینمای ایران
بیکاری سینماگران، ریزش مخاطب و یک فیگور مبهم/هنوز منظور از «سینمای در تراز انقلاب» روشن نیست
ساعت24-هر ساله با نزدیک شدن به نیمه دوم سال، روند تولید در سینمای ایران شتاب بیشتری میگیرد؛ اگرچه در نیمه اول سال هم بسته به فضای جوی فیلمنامهها و تامین بودجه لازم، تولید در سینما جریان دارد اما در سال پیشرو و با روی کار آمدن دولت جدید خبرهای اندکی از تولید فیلم (بیشتر دولتی یا کمدی) منتشر میشود که این موضوع در برگیرنده دو نکته است؛ یا بعضی کارگردانها بدون دریافت پروانه ساخت و به اصطلاح زیرزمینی فیلمشان را میسازند یا اینکه با خیل عظیم بیکاری فیلمسازان در سینما مواجهیم که فرصت ساخت فیلم به آنها داده نمیشود.
البته در یکی، دو سال گذشته که کرونا در کشور جولان میداد، به دلیل تعطیلیهای مکرر سالنهای سینما، اساسا سطح تولید در سینما کاهش پیدا کرده بود اما امسال با افت شیوع بیماری کرونا به نظر میآمد که وضعیت تولید در سینما کمی بهتر شود، اما نه تنها اوضاع بهتر نشد که شواهد نشان از اوضاع وخیمی دارد. طوری که در حال حاضر که ماه پنجم سال را پشت سر میگذاریم، هیچ چشماندازی از فیلمهای جشنواره امسال نمیتوانیم ارایه دهیم که چه فیلمها و فیلمسازانی در این رویداد حضور خواهند داشت.
مشکلات معیشتی سینماگران
البته بحران نه فقط در سینما که به شبکه نمایش خانگی هم رسوخ پیدا کرده است؛ در روزهای گذشته کانون کارگردانان با اشاره به مشکلات بیشمار معیشتی که پیشروی فعالان و اهالی سینما قرار گرفته این موضوع را به راکد نگه داشته شدن جریان تولید و پخش آثار نمایش خانگی مربوط دانسته که قطع به یقین سینماگران را با بحران بیکاریهای بیشتر مواجه خواهد کرد. در شرایطی که بالطبع شخص محمد خزاعی به تنگناهای اقتصادی اهالی سینما واقف است، اما کانون به او در مقام رییس سازمان سینمایی یادآوری کرد که در پاسخ به مطالبه بحق سینماگران در این باره شرایطی فراهم کند تا در این دوران سخت اقتصادی گره از مشکلات بزرگ و بدیهی سینماگران باز کند.
فیلمنامههایی که مجوز نمیگیرند!
با نگاهی به پروانه ساختهای صادر شده در یکسال گذشته، میبینیم که تعداد معدودی از سینماگران در مقام تهیهکننده و کارگردان که پیش از این در ساختههایشان امتحان پس دادهاند، مجوز تولید گرفتهاند. نمونههایی همچون امیرحسین ثقفی (دست تنها)، محمد متوسلانی (عشق جامگان)، پیمان معادی (چیزهایی که میکشی)، مصطفی کیایی برای تهیه دو فیلم (توتو و ماه رخسار)، عزیزالله حمیدنژاد (ماه رخسار)، پرویز شهبازی (رکسانا)، محمود کلاری (آینه)، تهمینه میلانی (آتشبس 3)، هادی مقدمدوست (عطرآلود)، شهریار بحرانی (نامیرا) و... اما آنچه اهمیت دارد، این است که به همین اندازه و چه بسا بیشتر با فیلمنامههایی روبهرو هستیم از کارگردانهای شناخته شدهای مانند رخشان بنیاعتماد که نتوانستند مجوز ساخت بگیرند.
تولید در وهله اول با گیشه ارتباط دارد
درباره این موضوع با سید جمال ساداتیان صحبت کردیم. او میگوید: من بحث تولید را به بحثهای اقتصادی گیشه امروز مرتبط میدانم؛ از این جهت که امروز فروش فیلمها وضعیت مناسبی ندارد. از آنجایی که سینمای ایران تازه کرونا را پشت سر گذاشته، روحیه مردم و شرایط اقتصادی آنها هم در موفقیت یک فیلم نقش زیادی دارد. البته که کیفیت فیلمها هم در این شرایط برای مخاطبانی که باید به سینما رفتن ترغیب شوند، تاثیرگذار است. بهرغم همه نگرانیهایی که نسبت به شرایط عمومی کشور وجود دارد (به محتوای فیلمها کار ندارم) بعضی فیلمها با مردم ارتباط برقرار میکنند و از گیشه موفقی هم برخوردارند. به عنوان نمونه فیلم «سگبند» یا «انفرادی» گیشه خوبی داشتند. با اینکه مردم نگران کرونا بودند ولی در سال گذشته فیلم «دینامیت» توانست 58 میلیارد تومان بفروشد. این نکات حاکی از آن است که ما باید محصولاتی تولید کنیم که با مردم ارتباط برقرار کنند.
یک درصد مردم جامعه هم فیلم نمیبینند
این تهیهکننده توضیح میدهد: از جهت دیگر متاسفانه فیلمهای اجتماعی با اینکه قصهها و ساختارهای قابل قبولی دارند، اما مردم از آنها استقبال نمیکنند؛ البته این وسط بعضی فیلمهای اجتماعی نسبتا توانستند نظر مخاطبان را جلب کنند؛ با این حال ما نباید خودمان را به این حداقلها قانع کنیم. ما باید انتظار داشته باشیم که یک فیلم در هر ژانری که اکران میشود، بتواند یک تا دو نیم میلیون مخاطب داشته باشد. جذب دو و نیم میلیون مخاطب، یعنی دو و نیم درصد جامعه. اگر محصولی نتواند دو درصد مخاطب جامعه را جذب کند، باید فکر کنیم چه چیزهایی باعث شده یک فیلم نتواند روی جمعیت یک درصدی تاثیر بگذارد. یک درصد جامعه از جامعه 80 میلیونی، یعنی 800 هزار نفر. امروز اگر 800 هزار نفر به تماشای فیلمی بنشینند، فروش فیلم متوسط به 30 میلیارد تومان میرسد. اینکه چرا فروشها به این نقطه نمیرسند هم به کیفیت فیلمها و هم به شرایط عمومی کشور بستگی دارد. این محصولات تازه ثمره دو، سه سال گذشته است که کرونا در کشور شدت داشت و سینماها تعطیل بودند و خب، باز به نسبت چرخه تولید در سینما میچرخید. در حال حاضر هم از سالهای گذشته با انباشتی از فیلمها مواجهیم که این روزها اکران میشود ولی ما هنوز نتوانستیم به گیشه پررونقی برسیم. حال در سال آینده برای گیشه سینمای ایران چه اتفاقی میافتد، نمیدانم.
مردم فیلمنامههای ممیزی شده نمیخواهند
به گفته ساداتیان دو دلیل عمده وجود دارد که روی تولیدات سال آینده تاثیر منفی میگذارد: دلیل اول ممیزیهای وزارت ارشاد و پروسههایی است که سینماگران برای ساخت فیلمهای اجتماعی باید طی کنند. فرضا اگر بخواهیم در فیلمنامه خودمان به قوه قضاییه، شهرداری یا نیروی انتظامی یا هر ارگان دولتی یا نظامی نقدی وارد کنیم، باید سناریو به آن مرکز ارایه شود و نظر موافق آنها را جلب کنیم. آخر این چه مکانیسمی است! اگر شکایتی از قوه قضاییه یا پلیس داشته باشیم باید پرونده به قوه قضاییه یا پلیس ارجاع شود و اجازه ساخت را آنها بدهند! بالطبع در این شرایط معلوم است چه اتفاقی میافتد و ما به نتیجه مطلوبی نمیرسیم. خب در این شرایط قصهها هر روز خلاصه و خلاصه و محدودتر و به شیر بییال و دمی تبدیل میشوند و در گیشه هم معلوم است که از این فیلمها استقبال نمیشود.
دوستان فیگور فیلم ارزشی گرفتند
ساداتیان میگوید: در حال حاضر هم فیگور مسوولان بیشتر این است که فیلمهای ارزشی و انقلابی بسازند. واقعا نمیدانم چرا این فیلمهای ارزشی که در سال گذشته هم ساخته شد و تلویزیون هم تمام قد در خدمت آنها بود، چرا از شرایط اقتصادی مطلوب برخوردار نبود و بازگشت گیشه نداشت. آن هم بهرغم این همه تبلیغات!
به زور که نمیشود مردم فیلمهای ارزشی ببینند
او به صحبتهایش ادامه میدهد: آیا همه مردم باید بر اساس خواست مدیران دولتی به تماشای فیلمها بنشینند و به آنها بگوییم الا و بلا باید این نوع فیلمها را ببینید؟ قطعا در کشور تنوع سلایق داریم و همه این طرز تفکر را ندارند که فیلم ارزشی و دفاع مقدس ببینند.
سیاست مدیران ریزش مخاطب در پی دارد
تهیهکننده «چهارشنبه سوری» در پایان میگوید: مجموع این رفتار و سکنات مدیران روی ساخت فیلمها اعمال میشود و سال آینده تاثیر زیادی روی مخاطب و گیشه فیلمها دارد که به نظر میرسد این جنس دستفرمان روی ریزش مخاطب موفقتر است؛ به نظرم با این سمتوسو وضعیت سینما قابلحدس نیست ولی به حتم از پاییز به بعد شرایط قابل قبولی نخواهیم داشت. امیدوارم شرایط بهتر شود.
بیثباتی در وزارت ارشاد حاکم است
ایرج تقیپور یکی از تهیهکنندگان سینما میگوید: در حال حاضر با یک بیثباتی در وزارت ارشاد مواجه هستیم که نمیدانیم حتی برای هفته آینده چه تصمیمی گرفته خواهد شد. نمیدانیم تصمیمها برای سینما چیست و با چه کس یا کسانی طرف هستیم. از آنجایی که سینما صنعت است و حیات کار اقتصادی نیاز به برنامهریزی مدون دارد و بدون پیشبینی به جایی نمیرسد، توفیق در سینما حاصل نمیشود. قبلا وجه درآمدزایی و ریسک تولید فیلمها در نظر گرفته میشد و فیلمی به تولید رسیده یا متوقف میشد، اما الان هیچ چیزی مشخص نیست.
از زمان شمقدری پای ارگانهای دیگر به سینما باز شد
او توضیح میدهد: مساله دیگری که باب آن در سینما از زمان آقای شمقدری باز شد، این بود که با وجود اینکه اختیار صدور پروانه ساخت و نمایش قانونا فقط در اختیار وزارت ارشاد است، پای دیگر ارگانها به سینما باز شده و مدیران وزارت ارشاد هم در برابر درخواست دیگر ارگانها تمکین میکنند. نمیدانم چرا دوستان قبول میکنند که اختیار سینماگران به دیگر ارگانها سپرده شود؛ اما مسوولیتها و پاسخگویی با وزارت ارشاد باشد! دخالتها به جایی رسیده که این موضوع گریبان برخی نهادها را هم گرفته است. شنیدهام الان برخی فیلمهای سازمان سینمایی اوج هم با مشکل مواجه شده. این یک بخش از مشکلات اهالی سینماست.
بیکاری در سینما بیداد میکند
تهیهکننده «شهر زیبا» درباره بیکاری اهالی سینما و رکود تولید در سینما میگوید: سالهای قبل از اول اردیبهشت در دفاتر اجاره تجهیزات ترافیک زیاد بود و همه بازیگران سر کار بودند و همه مشغول کار، اما الان دفاتر اجاره تجهیزات در ماه پنجم سال مراجعهکننده چندانی ندارند. بازیگران و سایر عوامل هم که بیکار هستند. شما به چند سوپراستار نگاه نکنید؛ فقط چند بازیگر هستند که در سینما و شبکه نمایش خانگی با شوخی و خندههایشان درآمدزایی کرده و صف انتظار دارند و مرتب مشغول به کار هستند. بخش اعظم اهالی سینما بیکارند و گرفتار.
باید ثابت کنند «سینمای در تراز انقلاب» چیست؟
همین چند روز پیش بود که علیرضا رییسیان در فضای مجازی صحبتهایی با فریدون جیرانی در همین مورد داشت که به گوشههایی از آن اشاره میکنیم. او گفت: این گروه جدید سینما تا الان فکر میکردند منتقد تمام مدیریتهای 40 سال بودند و هیچ وقت به آنها فرصت داده نشده که نظرات خود را در سینما و فرهنگ اجرایی کنند. الان آن لحظه موعود برای آنهاست که در مقام اجرای نگرش و تفکر خود قرار دارند. به اعتقاد من اول اینکه این جریان یکدست نیست، چون تعادل دانشی بین آنها برقرار نیست؛ اکثرا تجربه اجرایی ندارند؛ بنابراین در درون خود دچار تناقض و تعارضهایی هستند که نمیتوانند آنچه حتی شعارش را میدهند به صورت کامل اجرا کنند. برای همین میبینیم مرتب اتفاقهایی میافتد که ناچارند به هم پاسخهای متناقض بدهند. نکته دیگر جریان تولید است که به هیچوجه آنها موفق نشدند تا این لحظه آن چیزی را که میخواستند، اعمال کنند. یعنی «سینمای تراز انقلاب» که اصلا معلوم نیست این ترکیب چگونه به وجود میآید و عینی میشود. وقتی میگویید ما آمدیم فیلمهای در تراز انقلاب تولید شود و حمایت کنید، یعنی اینکه تا الان فیلمهای سینمای ایران درتراز انقلاب نبوده که ادعای خیلی بزرگی است که باید ثابت کنند و بگویند آنچه در تراز انقلاب است، چیست؟ در یکسال گذشته که آنها فیلمی تولید نکردند که نمونه تراز آنها مشخص شود. نکته دیگر اینکه هیچ وقت هنر دستوری در طول تاریخ نتوانسته فراگیر و همگانی شود. من فکر میکنم هدفگذاری این گروه که الان در مرکز تصمیمگیری و اجرا قرار گرفتند، نفی گذشته و تغییر نوع کارکرد سینما و فعالیتهای هنری است، اما چیزی که مهم است، قدرت فیلمسازهای خودمان و جریانی به عنوان نهاد صنفی است که یک نوع شاکله همگانی در آن وجود دارد که به هیچ عنوان قابل دستور دادن و حذف کردن فیلمسازها در آن نیست. میخواهم بگویم بالاخره نمونههایی از این تفکر جایی خودش را بروز میدهد؛ شاید در جشنواره پیشرو بتوان نقد جدی به این نگرش داشت.
سید جمال ساداتیان: فیلمهای اجتماعی با اینکه قصهها و ساختارهای قابلقبولی دارند مورد استقبال مردم قرار نمیگیرند. البته این وسط بعضی فیلمهای اجتماعی نسبتا توانستند نظر مخاطبان را جلب کنند؛ با این حال ما نباید خودمان را به این حداقلها قانع کنیم. ما باید انتظار داشته باشیم که یک فیلم در هر ژانری که اکران میشود، بتواند یک تا دو نیم میلیون مخاطب داشته باشد. جذب دو و نیم میلیون مخاطب، یعنی دو و نیم درصد جامعه... اگر یک درصد جامعه یعنی 800 هزار نفر به تماشای فیلمی بنشینند، فروش فیلم متوسط به 30 میلیارد تومان میرسد.
علیرضا رییسیان: این گروه جدید سینما تا الان فکر میکردند منتقد تمام مدیریتهای 40 سال بودند و هیچوقت به آنها فرصت داده نشده که نظرات خود را در سینما و فرهنگ اجرایی کنند. الان آن لحظه موعود برای آنهاست که در مقام اجرای نگرش و تفکر خود قرار دارند... این جریان یکدست نیست، چون تعادل دانشی بین آنها برقرار نیست؛ اکثرا تجربه اجرایی ندارند؛ بنابراین در درون خود دچار تناقض و تعارضهایی هستند که نمیتوانند حتی شعار خود را به صورت کامل اجرا کنند. برای همین، مرتب اتفاقهایی میافتد که ناچارند به هم پاسخهای متناقض بدهند.
ایرج تقیپور: با وجود اینکه اختیار صدور پروانه ساخت و نمایش قانونا فقط در اختیار وزارت ارشاد است، پای دیگر ارگانها به سینما باز شده و مدیران وزارت ارشاد هم در برابر درخواست دیگر ارگانها تمکین میکنند. نمیدانم چرا دوستان قبول میکنند که اختیار سینماگران به دیگر ارگانها سپرده شود اما مسوولیتها و پاسخگویی با وزارت ارشاد باشد! دخالتها به جایی رسیده که این موضوع گریبان برخی نهادها را هم گرفته است. شنیدهام الان برخی فیلمهای سازمان سینمایی اوج هم با مشکل مواجه شده. این یک بخش از مشکلات اهالی سینماست.
اعتماد