روزنامه همشهری: برخی از هیئت های عزاداری،حتی عکس امام و رهبری را نصب کرده اند اما سکولار هستند
ساعت24-همشهری نوشت:برخی فکر میکنند هیئتی سکولار جوان با کروات و ششتیغ یا زن بیحجاب یا غیره است. سکولار(به معنای عرفی) وقتی پایش به هیئت رسید، حرمت و قیمت یافتهاست.
برخی دیگر فکر میکنند هیئت سکولار طرفداران فلان روحانیاند که مورد حمایت انگلیسیها هستند. برخی دیگر هیئت سکولار را با انجمن حجتیه میشناسند؛ یا هیئتی که حرف سیاسی نمیزند. از این موارد بگذریم، نگرانکننده نیستند.
اما تا به حال درباره «هیئتی سکولار» شنیدهاید؟
هیئتیهای سکولار نگرانکنندهتر و عمومیت بیشتری دارند. هیئتی سکولار شاید در هیئت غیرسکولار باشد. راه دور نرویم. از خودمان حرف میزنیم...
هیئتی سکولار کسی است که محبتش به اهلبیت از درب هیئت فراتر نمیرود. تنها اثر اشک و ندبهاش حال خوب است و آرامش وجدان تخدیری.
هیئتی سکولار ممکن است عکس امام و آقا هم در هیئتش باشد و در انتهای مجلس هم انقلاب را دعا کند.
بهخودمان رجوع کنیم ببینیم ثمره اشک را چه دانستیم. حضرت امام فرمود امام حسین به اشک ما نیاز ندارد. رهبر انقلاب فرمود اگر به اشک و ندبه است معاویه هم اهل مدح و مرثیه بر امیرالمومنین بود.
سید بن طاووس در لهوف نقل میکند که وقتی اهلبیت به کوفه رسیدند، اهل شهر به پهنای صورت اشک میریختند.
پس اشک بهتنهایی نشانه ولایت نیست.
هیئتی سکولار کسی است که محبتش به امام به منصه عمل نمیرسد. عمل؟ کدام عمل؟ هر عملی؟ خیر. عملی که نصرت امام و منطبق بر نقشه ولایت باشد نه تشخیص و اجتهاد شخصی.
برخی هیئتی و دیندارند و حتی اهل عمل. اما عملشان نسبتی با خواسته و نصرت امامشان ندارد. نمونه تاریخیاش عبیدالله بن حر جعفی. گفت من نیستم اما اسب و شمشیرم برای شما.
برخی تلاش میکنند، خرجی میدهند، کار و فعالیت دیندارانه هم دارند، اما کار امامشان را پیش نمیبرند. مثل اینکه امام در کربلا باشد و ما در مدینه اهل مجلس علم و خدمترسانی به نیازمندان و سفره انعام و غیره باشیم؛ شوخی نیست؟
نصرت امام در ایستادن مقابل دشمن است و آرایش جنگی دشمن امروز، در رسانه است. جنگ امروز، جنگ نهایی زینب کبری است؛ جنگ روایتها؛ جهاد تبیین.
حرف تمام است؛ هیئتی سکولار، «انقلابی بدون عمل» یا «عمل ناانقلابی» است.
روح شریعتی شاد با این جملهاش در حسین وارث آدم: «وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا میخواهی باش! چه به نماز ایستاده باشی چه به شراب نشسته.»