استمرار مرجعیت صدا و سیما/ تعاملی شدن و تبدیل کردن مخاطب منفعل به مخاطب فعال
ساعت24-به طور کلی تعاملی شدن رسانهها و تبدیل کردن مخاطب منفعل به مخاطب کنشگر یا فعال از ویژگیهای اصلی رسانههای «معاصر» است که در ماندگار کردن آن نقشی بسیار تاثیرگذار دارد.
خبرگزاری فارس- در جمهوری اسلامی ایران با وجودی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و ... رقیب نوظهور و سرسخت رسانههای جمعی به شمار میآیند و مرجعیت رسانههای جمعی همچون رادیو و تلویزیون را تحت شعاع خود قرار دادهاند، اما کماکان صدا و سیما بزرگترین و پرمخاطبترین رسانه در کشور است.
با وجودی که صدا و سیما مرجعیت رسانه کشور را در اختیار دارد(با توجه به پیمایشهای متعدد صورت گرفته در مقاطع مختلف زمانی)، اما پرسش اصلی این است برای تداوم و استمرار این مرجعیت در سپهر رسانه کشور و با وجود رقبای جان سختی همچون فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و نیز هژمونی شبکههای ماهوارهای و رسانههای غیرمستقل معاند وابسته به دولتهای بیگانه، برای جلوگیری از انزوای صدا و سیما و حفظ مرجعیت رسانهای آن چه باید کرد؟
از یک سو تحول در فناوری اطلاعات و ارتباطات و تغییراتی که در روند مرجعیت رسانهای و خبری جامعه ایران طی دوره اخیر رخ داده و از سوی دیگر عنایت به این که آینده رسانهای کشور و جهان بسیار متنوع، متکثر، رقابتی و دارای پیچ و خمهای خاص خود است، در این صورت آیا نتیجه سیاستهای رسانهای موجود مانند طرح صیانت از فضای مجازی و سیاستهای تنظیمگری فضای رسانهها میتواند به عنوان راهکاری تضمینی در مواجههای هدفمند و کارآمد با جهان رسانهای متنوع و رقابتی، به استمرار مرجعیت صدا و سیما در کشور ختم شود؟ به عنوان سوال فرعی این مطلب در ادامه به آن پاسخ خواهیم داد.
* شرایط لازم برای احراز جایگاه مرجعیت رسانه در بین مخاطبان
مرجعیت خبری و رسانهای در واقع به گزینشگری و امکان انتخاب افراد اشاره دارد، به این معنی که بیشتر افراد به چه رسانهای مراجعه و از آن استفاده میکنند؟ موضوعهای مورد علاقه مخاطبان برای پیگیری چیست و آنها را از چه رسانههایی دنبال میکنند و در این صورت رسانههای انتخابی آنها بیشتر در داخل کشور هستند یا در خارج کشور؟ آیا مخاطبان بیشتر کاربر رسانههای جدید تحت فناوریهای نوین و اینترنت هستند یا همچنان از طریق رسانههای پیشین همانند مطبوعات، رادیو و تلویزیون نیازمندی خبری خود را تأمین میکنند؟
طبیعی است که با ظهور رسانههای جدید، رسانههای موجود برای حفظ موقعیت و رقابت با تازه واردها تلاش مضاعفی به خرج دهند تا مخاطبان خویش را حفظ کنند، چرا که رسانههایی که نمیتوانند خود را با تحولات جهانی وفق داده و همگام با آن حرکت کنند و نیازهای مخاطبان خود را تأمین نمایند، ناگزیر مخاطبان خود را از دست داده و به سرعت جای خود را به رقبا میدهند. هر چند تجربه ثابت کرده است که تحولات تاریخی و پیدایش رسانه جدید باعث از بین رفتن رسانههای قدیمی نمیشود اما در هر صورت در کمترین شکل ممکن موجب تضعیف جایگاه و مرجعیت رسانه نسبت به رقبای تازه از راه رسیده خواهد شد.
مرجعیت یک رسانه، موضوعی اساسی در میان فعالیتهای رسانهای به شمار میرود و رسانهها تلاش میکنند تا به این موقعیت برسند، چرا که مخاطب برای تأمین نیاز خبری خود در شرایطی به رسانه رجوع میکند که آن رسانه به عنوان مرجع برای او باشد.
*مرجعیت رسانهای صدا و سیما از دید منتقدان
در شرایط فعلی منتقدان صدا و سیما در بحث مرجعیت رسانهای آن بر این باورند که با وجود اینکه هنوز میزان بینندگان صدا و سیما از باقی رسانهها بیشتر است، اما این به معنی مرجعیت نیست و هر چقدر صدا وسیما دچار ضعف در این زمینه گردد، مخاطبانش به سمت رسانههای دیگر اعم از شبکههای مجازی یا شبکههای ماهوارهای با اغراض سیاسی مشخص و ... سوق داده خواهند شد. بنابراین صدا و سیما برای استمرار مرجعیت خود در سپهر رسانه کشور با وجود رقبای جان سخت دیگر بایستی از هم اکنون چارهای اساسی بیندیشد.
در پاسخ به سوال فرعی این مطلب بیشک بستن پنجرهها به سمت سپهر رسانهای دنیای امروز نه تنها چاره کار نیست بلکه با توجه به مخاطبان انتخابگر امروزی که دارای اختیار عمل برای انتخاب رسانه مرجع خود هستند چندان کار ساز نیست. هر چند که ایجاد محدودیتهای نسبی در برخی زمینهها به عنوان مسکنی موقت میتواند تا حدودی مؤثر باشد اما نمیتواند در دراز مدت کارآمد باشد.
*مرجعیت رسانهای صدا و سیما چگونه استمرار مییابد؟
در پاسخ به سوال اصلی این مطلب موارد متعددی را میتوان برشمرد اما به عنوان نمونه به چند مورد میتوان اشاره کرد. از جمله آنها توجه خاص به جایگاه مردم در محتوای آنتن صدا وسیما به عبارت دیگر نزدیکی بیش از پیش صدا و سیما به نوع نگاه مردم در جامعه و پوشش خواستهها، مطالبات و نوع نگرشی که مردم به مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و ... میپسندند. البته در چارچوب هنجارهای پذیرفته شده نظام تا شبکههای ماهوارهای و رسانههای مغرض بیگانه از چالههای ایجاد شده در جهت ایجاد شکاف بین جامعه و نظام در پی تضعیف مرجعیت صدا و سیما سوء استفاده نکنند.
از سوی دیگر بازتر شدن دایره اختیارات بخشهای مختلف صدا و سیما به بروز خلاقیت بیشتر به ویژه در معاونت سیاسی و معاونت سیما به افزایش میزان مخاطبان صدا و سیما و در نتیجه تقویت، تثبیت و استمرار مرجعیت صدا و سیما بسیار اثربخش خواهد بود.
*شرایط مخاطبان امروز و موضوع استمرار مرجعیت صدا و سیما
نباید از نظر دور داشت که دوران انحصار اطلاعات و جریان ارتباطی یک سویه در عصر حاضر با نفوذ اینترنت و به وجود آمدن شبکههای اجتماعی شکسته شده و نه تنها با مخاطب انتخابگر مواجه هستیم، بلکه همین مخاطب در قامت شهروند خبرنگار میتواند تولید کننده خبر باشد. بنابراین تصور نوعی از جریان یک سویه ارتباطی که هر چه تلویزیون بگوید در باور عمومی جای میگرفت را نه تنها در دوره اخیر شاهد نیستم، بلکه تلویزیون کوچکترین خطایی انجام دهد با موجی از اعتراضات و انتقادات مواجه خواهد شد و به تدریج اعتبار خود را از دست خواهد داد و موجبات تضعیف مرجعیت آن بیش از پیش فراهم خواهد آمد. بنابراین حساسیت و ظرافت کار نسبت به گذشته برای رسانهای همچون صدا و سیما که همچنان در پی استمرار مرجعیت رسانهای خود در کشور است، بیش از پیش حیاتی به نظر میرسد.
* اهمیت به جایگاه «مخاطب» ضامن استمرار مرجعیت رسانه ملی
نباید فراموش کرد که چالش اصلی صدا و سیما در حال حاضر چالش «محتوا(پیام)» و «مخاطب» است و برای رسیدن به جایگاه مطلوب باید در راستای افزایش ضریب مخاطب قدم بردارد. به عبارت دیگر ضمن حفظ مخاطبهای فعلی در ادامه مخاطبآفرینی و خلق مخاطب کند و این امر چندان دور از دسترس نیست چرا که هنوز هم بخش زیادی از محتوایی که مردم در شبکههای اجتماعی میبینند، محتوای صدا و سیما و رسانههای رسمی و داخلی است.
در تحلیل نهایی در یک شمای ارتباطی در دوران کلاسیک، «فرستنده» نقش کلیدی داشت و معنای پیامی که میفرستاد هم معطوف به ذهنیت و نوع نگاه فرستنده تعریف و بازخوانی میشد. در دوران امروز اما دو موضوع در هم تنیده میشوند؛ در ابتدا«پیام» و در ادامه «مخاطب» یعنی تعامل و گفتگوی میان «مخاطب» و «پیام» است که میتواند ارتباط را تدام ببخشد.
*فعلیت مخاطب/ مخاطب فعال
در دنیای امروز در بین ارکان ارتباط یعنی«فرستنده»- «پیام»- «گیرنده»(مخاطب)، بالاترین جایگاه از آن مخاطب است، درست است که هر کدام از این ارکان بدون دیگری معنادار نمیشوند اما در بین همه آنها، «مخاطب» از جایگاه بالاتری برخوردار است. از این رو است که نظریههای متاخر همه از اهمیت جایگاه مخاطب حرف میزنند و بیشک این مخاطب هم گونهای «مخاطب فعال» است، مخاطبی که خود در معنادهی به پیام نقشی پر رنگ دارد.
به طور کلی تعاملی شدن رسانهها و تبدیل کردن مخاطب منفعل به مخاطب کنشگر یا فعال از ویژگیهای اصلی «رسانههای معاصر»است که در ماندگار کردن آن نقشی بسیار تاثیرگذار دارد. از این رو تلویزیون هرچقدر بتواندبه سمت این تعاملی شدن(تجربهای که در تلوبیون به عنوان یک نمونه مورد مطالعه اتفاق افتاد و به نسبت مورد استقابل مخاطبان هم قرار گرفت) و اهمیت دادن به جایگاه مخاطب بهتر قدم بردارد بیشتر میتواند تاثیرگذار باشد و به عنوان مرجع از آن یاد شود.