رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 594122

گفت‌وگو با گلاره عباسی بازیگر فیلم «ابلق» به‌مناسبت اکران در سینما

حضور در کار خوب با هر نتیجه‌ای برایم ارزشمند است/تمرین بازیگری چیزی دور از شنیدن قصه و گوش دادن به آدم ها نیست

ساعت24-گلاره عباسی اگرچه بازیگر پرکاری نیست، اما در همان نقش‌های محدودی که تا به حال بازی کرده تاثیرگذار ظاهر شده است. از بازی در سریال مدینه به کارگردانی سیروس مقدم و مجموعه پرمخاطب شهرزاد حسن فتحی گرفته تا فیلم شادروان حسین نمازی و ابلق به کارگردانی نرگس آبیار مجموعه‌ای از نقش‌های متفاوت را برای او رقم زده است. هم شخصیت آدم‌های مهربان هم بدجنس، هم زنان متعلق به جامعه امروز، هم از طبقه فرودست. خودش معتقد است بازیگر وقتی نقشی را می‌پذیرد باید به خلاقیت همه گروهی که با آنها کار می‌کند، احترام بگذارد تا فضا ایجاد شود که برای نزدیک شدن به کاراکتری که برعهده دارد همفکری ایجاد شود: «بعد تست گریم و تست لباس و شنیدن نظرات کارگردان و فیلمبردار و صدابردار است که جهان تازه‌ای برای نزدیک شدن به آن کاراکتر برایم باز می‌شود.» عباسی برای بازی در فیلم ابلق موفق شد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره فجر را دریافت کند.

خبر
html>

البته فعالیت‌های او در هنر فقط به بازیگری محدود نیست و او توانست سینمای ویژه نابینایان (سوینا) را برای اولین‌بار در ایران و به منظور توضیح‌دار کردن فیلم‌های سینمایی برای جامعه نابینایان کشور تاسیس کند. با این بازیگر درباره فیلم ابلق و جهان فیلمسازی نرگس آبیار و همچنین شخصیت شهلا گفت‌وگویی داشتیم که می‌خوانید.

اگر موافق باشید بحث را از اینجا شروع کنیم که بعضی همکاری‌ها در سینمای ایران میان سینماگران به چند فیلم می‌رسد و همچنان ادامه پیدا می‌کند. به این معنی که وقتی نتیجه همکاری بازیگر و کارگردان در یک یا دو فیلم مثبت ارزیابی می‌شود همکاری بین‌شان ادامه پیدا می‌کند، این را شما در وهله خوب می‌دانید یا نظر دیگری دارید؟ برای‌مان توضیح می‌دهید.
وقتی گروهی با هم کار می‌کنند و اگر تجربه‌ موفقی داشته باشند و ارتباط کاری خوبی با هم داشته باشند روند همکاری می‌تواند ادامه‌دار باشد. در پشت صحنه سینما و در خیلی از مشاغل این اتفاق می‌افتد. همه دوست دارند این تجربه خوب تکرار شود. خب، در بازیگری چون جلوی دوربین هستید، این بیشتر دیده می‌شود. من با خیلی از کارگردان‌ها این تجربه را داشته‌ام؛ مثل خانم مرضیه برومند، آقای فرزاد موتمن، آقای سعید ابراهیمی‌فر، آقای داریوش فرهنگ و خانم نرگس آبیار. خوب یا بد بودنش به انتخاب خود شخص برمی‌گردد. من این صمیمیت و شناخت را بسیار دوست دارم و روند همکاری و رسیدن به نقش را برایم راحت‌تر می‌کند و بعضی وقت‌ها دلتنگ همکاری مجدد با خیلی از کارگردان‌ها می‌شوم. این البته در ارتباط با همکاری با فیلمبردار و بازیگرها و... هم هست ولی با کارگردان شاید بیشتر از بیرون به چشم می‌آید.
می‌توانیم بگوییم همکاری با نرگس آبیار از این جهت در کارنامه شما نقطه عطف به شمار می‌آید و نه به خاطر سیمرغ؟ اینکه نقش‌های متفاوتی با او بازی کردید؟
بله، من سینمای نرگس آبیار را خیلی دوست دارم، چون قصه‌های خوب و قوی دارد و کاراکترهایی که برای بازیگر خیلی جای کار دارند. خانم آبیار قصه را خیلی خوب می‌شناسند و به کاراکترهایی که خلق کرده‌اند، تسلط کامل دارند. جسارت و شهامت در خلق کاراکترها از دیگر ویژگی‌های خانم آبیار است که برای هر بازیگری بسیار جذاب است.
البته جا دارد اینجا به این نکته اشاره کنیم که تنوع در کارنامه شما چشمگیر است. خانم عباسی این مختلف بودن نقش‌ها، از انتخاب شما ناشی می‌شود یا ناخواسته بوده؟
خیلی تلاش می‌کنم خودم را تکرار نکنم و نقش‌های شبیه به هم بازی نکنم یا اگر نقش‌ها شباهت‌هایی به هم دارند با یک راهکاری مثل هم نشوند. گاهی موفق می‌شوم و گاهی نه! و گاهی هم این باعث کم‌کاری می‌شود. از تکرار در بازیگری فرار می‌کنم و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد. جذابیت بازیگری برای من کشف جهان‌های مختلف آدم‌هاست.
برسیم به فیلم ابلق. وقتی شخصیت «شهلا» به شما پیشنهاد شد، چه ویژگی‌هایی در این شخصیت شما را جذب کرد؟ به هر حال شهلا خیلی از خود واقعی شما دور بود؛ اما حقیقتا نقش چالش‌برانگیزی است.
چالش‌برانگیز بودن یک نقش و تاثیرگذاری آن در قصه برای من خیلی مهم است. شهلا خیلی نقش جذابی بود. چند لایه داشت. هم در انکار بود، هم صادق بود. ترکیب دروغ و صداقت را در این شخصیت خیلی دوست داشتم. مثل بخشی از وجود همه ما بود. ترکیبی از ترس و در عین شجاعت و پنهانکاری و انکار. کشف استیصال شهلا و اینکه نقشی بود جدا از نقش‌هایی که بازی کرده بودم، برایم جذاب بود.
از آنجایی که سیمای بسیار منعطفی دارید که با توانایی و قدرت بازیگری شما قابلیت چرخش به نقش‌های متفاوت دارد، به نظر می‌رسد این نکته هم در نقش‌های متفاوتی که در کارنامه شما وجود داشته باشد تاثیر زیادی داشته، شما در عین حالی که نقش زنان امروزی را به درستی برعهده داشتید، در سیمای زنان طبقه فرودست (ابلق) هم بسیار خوش درخشیدید...
خوشحالم که این‌جور است و باشد. برای گریم، این شانس را دارم که نقش سن کمتر و بیشتر و طبقات اجتماعی مختلف را بازی کنم. بخشی از آن به دلیل نوع چهره من است و بخشی از آن از اعتقادم به اینکه بازیگر باید حساسیتش به زیبا یا زشت دیده شدن را کنار بگذارد و سن‌های مختلف و طبقات اجتماعی مختلفی را بازی کند. باید خلق کند و بگذارد که خلق شود. باید بگذاری قصه، خودش را تعریف کند و طراح لباس، طراح گریم و کارگردان حق دارند که در این خلق صاحب نظر و سهیم باشند. من به عنوان بازیگر وقتی نقشی را می‌پذیرم باید به خلاقیت آنها هم احترام بگذارم و این فضا را ایجاد کنم که آنها به من کمک کنند برای نزدیک شدن به کاراکتر. خود من بعد تست گریم و تست لباس و شنیدن نظرات کارگردان و فیلمبردار و صدابردار است که جهان تازه‌ای برای نزدیک شدن به آن کاراکتر برایم باز می‌شود. فکر می‌کنم اینکه هر کس آورده‌ای برای نقش داشته باشد باید استقبال کرد و باز هم حرفم تکراری است شاید ولی ما همه دور هم جمع شدیم که این‌بار یک قصه جدید را روایت کنیم.
خانم عباسی درباره داستان فیلم ابلق می‌توانیم به این نکته اشاره کنیم که قصه این فیلم درباره زنان جامعه ماست که نادیده گرفته می‌شوند؛ ولی شما در ابلق نقش شهلا را بازی می‌کنید که زنی دافعه‌برانگیز و انگار از عقده‌های دیرینه سرشار است. دوست دارم از جهان شهلا صحبت کنید.
نمی‌دانم چرا دافعه‌برانگیز! همه ما در وجودمان نقاط تاریک و روشن داریم. همه ما شاید در بخش‌هایی از وجودمان زخم‌هایی داریم. من به همه نقش‌هایم حق می‌دهم مثل کنار هم بودن خیر و شر است. مثل زندگی. ضعف‌ها و نقص‌های آدم‌ها از زخم‌ها و گاهی عدم شناخت آنها می‌آید. به عنوان بازیگر حق داری که بخش‌های تاریک و به قول شما عقده‌های کاراکترت را هم بپذیری، درک کنی و زخم‌هایش را در آغوش بگیری. شهلا خودش قربانی بود. قربانی جامعه‌ای ترسو و پنهانکار. قربانی زخم‌هایی که از قضاوت‌های آدم‌ها خورده بود. قربانی سکوتی که تحمیل شده بود به او. شهلا برای من دوست داشتنی بود حتی اگر اشتباه قدم بر می‌داشت. من سعی کردم به تنهایی شهلا نزدیک شوم.
خصوصیات شهلا را بیشتر ذاتی می‌دانید یا تحت تاثیر محیط؟ همیشه برای من سوال بوده با این نوع خانم‌ها که ربطی به طبقه زندگی‌شان ندارد چه برخوردی جامعه باید داشته باشد؟
خصوصیات شهلا می‌تواند ذاتی باشد اما این محیط و جامعه اطراف شهلاست که زندگی او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. ما در فیلم ابلق این شخصیت و کنش‌های او را به جامعه بیشتر معرفی کردیم یا بهتر بگویم گوشزد کردیم اما در اینکه جامعه چطور باید با او برخورد کند، اجازه بدهید وارد نشوم!
فارغ از این موضوع نظر شما درباره تلخی و دردناکی جهان فیلم‌های نرگس آبیار که بیشتر هم شامل زنان می‌شود، چیست؟ در بیشتر فیلم‌های او این رنج و مصیبت زنان جریان دارد. یادم می‌آید فیلم شیار 143 را وقتی در سینما دیدم بعد از پایان فیلم تا مدت‌ها روی صندلی نشسته بودم تا کمی از غصه و ناراحتی فاصله بگیرم.
سینمای خانم آبیار سینمای زنانه‌ای است. ایشان زن و مادرانگی را بسیار تاثیرگذار به مخاطب نشان می‌دهند. جهان دردناکی نمی‌سازند، جهانی که می‌سازند واقعی و تاثیرگذار است. شاید صداقت در بیان واقعیت و رودررویی با زخم‌های قصه و آدم‌هایش است که این حس را منتقل می‌کند و این نکته مثبت سینمای ایشان است و البته جسارت در عنوان کردن واقعیت. شیار 143 قصه همه مادران منتظر است. مادران و خواهرانی که چشم انتظار بودند. یا فیلم اشیا. با لیلا اشک می‌ریزیم و می‌خندیم. تمام کاراکترهای این قصه‌ها در دنیا هستند و گاهی شبیه خود ما. شاید ما بخشی از خودمان را در آنها می‌بینیم.
برای فیلم ابلق سیمرغ گرفتید. این جایزه تاثیری روی انتخاب‌های بعدی شما هم داشت؟ ضمن اینکه خواستم بپرسم گلاره عباسی که فقط به عنوان بازیگر شناخته نمی‌شود و فعالیت‌های گوناگونی دارد، از نوشتن رمان تا مسوولیت مربوط به گروه سوینا
-سینمای ویژه نابینایان- و... این تنوع فعالیت آیا او را از تمرکز به بازیگری دور نمی‌کند؟ اساسا کدام یک از این زمینه‌های فعالیت را بیشتر دوست دارید و هدف اصلی‌ شماست؟
طبیعی است که جوایز دقت و انتخاب بازیگر را بیشتر می‌کند، تشویق و جایزه همیشه جذاب است ولی تعیین‌کننده نیست. امیدواری باید همراهت شود تا به هدف‌ها و رویاهایت نزدیک‌ترت کند. من هم دوستش دارم ولی پروسه تولید یک محصول فرهنگی مخصوصا برایم بسیار جذاب و دوست داشتنی و مهم است فارغ از دیده شدن بعدش. صددرصد دوست دارم کارهای پرمخاطب و پرطرفداری بازی کنم و حتما تشویق شوم ولی لذت خلق یک کار خوب کمتر از نتیجه‌ای مثل جایزه و سیمرغ نیست. برای همین در هر شکلی و با هر نتیجه‌ای کار خوب برایم ارزشمند است و پر از شور و شوق. من نوشتن رمان و ساخت محصول فرهنگی -کاری که در سوینا انجام می‌شود- را جدا از فضای بازیگری و سینما نمی‌بینم. من عاشق ادبیات هستم. عاشق سینما. سوینا و نویسندگی هم گره خورده با این دو است و اینکه در سوینا کارها به صورت گروهی انجام می‌شود. گروه بزرگی دور هم جمع شده‌اند. تقسیم کار وجود دارد و من بخشی از این موسسه فرهنگی هستم. از انجام دادن کارهایی شبیه به این بیشتر انرژی می‌گیرم برای کار کردن و کار کردن بیشتر. مگر تمرین بازیگری چیزی دور از دیدن و شنیدن قصه و گوش دادن به آدم‌هاست؟ من وقتی می‌نویسم یا در کنار عزیزانم در موسسه کاری انجام می‌دهم انگار مشق بازیگری هم می‌کنم. واقعا کسانی که در سوینا فعالیت می‌کنند چه عزیزان نابینا و چه عزیزان بینا خودشان برنامه‌سازی می‌کنند و کارهای مربوط به موسسه را بدون حضور من انجام می‌دهند.

سینمای نرگس آبیار سینمای زنانه‌ای است. ایشان زن و مادرانگی را بسیار تاثیرگذار به مخاطب نشان می‌دهند. جهان دردناکی نمی‌سازند. جهانی که می‌سازند واقعی و تاثیرگذار است. شاید صداقت در بیان واقعیت و رودررویی با زخم‌های قصه و آدم‌هایش است که این حس را منتقل می‌کند و این نکته مثبت سینمای ایشان است و البته جسارت در عنوان کردن واقعیت.
چالش‌برانگیز بودن یک نقش و تاثیرگذاری‌اش در قصه برای من خیلی مهم است. شهلا خیلی نقش جذابی بود. چند لایه داشت هم در انکار بود هم صادق بود با خودش. ترکیب دروغ و صداقت را خیلی دوست داشتم. مثل بخشی از وجود همه ما بود. ترکیبی از ترس در عین شجاعت و پنهانکاری و انکار.
برای گریم این شانس را دارم که نقش سن کمتر و بیشتر و طبقات اجتماعی مختلف را بازی کنم. بخشی از آن برای نوع چهره من است و بخشی از آن از اعتقادم به اینکه بازیگر باید حساسیتش به زیبا یا زشت دیده شدن را کنار بگذارد و سن‌های مختلف و طبقات اجتماعی مختلفی را بازی کند.

اعتماد

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها