آسیبشناسی اوضاع این روزهای سینما در گفتوگو با سیدضیاء هاشمی، تهیهکننده
مخاطب ناراضی، هنرمند ناراضی، مدیر ناراضی/آمار تولیداتی که منشا دولتی دارند، نشانه رونق نیست
ساعت24-اگرچه در جریان ناآرامیهای اخیر، کلیت کشور با بحران مواجه شد اما سینما هم به دو دلیل با ناآرامیها گره خورد؛ اول افت شدید فروش فیلمها و ریزش مخاطب که نسبت مستقیمی با تالمات روحی جامعه دارد، دوم اینکه بخش اعظمی از هنرمندان به واسطه روحیه حساس و شکنندهای که دارند با موضعگیری خاص خود درگیر مسائل اخیر بودند. ازسوی دیگر مجموعه مشکلاتی نظیر بیکاری اهالی سینما، رکود تولید، بالا بودن هزینه تولید فیلمها، عدم بازگشت سرمایه و... بهانهای دست داد تا با سیدضیاء هاشمی گفتوگویی داشته باشیم و نظر او را به عنوان کارشناس و سینماگر درباره وضع موجود سینما جویا شویم.
این روزها سینمای ایران از منظرهای مختلف دچار چالش جدی شده و میتوان گفت در بخشهای مختلف آن با بحران جدی مواجه هستیم، طوریکه چگونگی ادامه فعالیت آن با نگرانیهایی همراه است. تحلیل شما از شرایط چیست؟
آینده سینمایی که امروز نگران آن هستیم متاثر از سیاستگذاریها، تصمیمات و عملکرد امروز ماست. کمااینکه آنچه امروز به عنوان رکود با آن روبهرو هستیم ماحصل عملکرد عقلایی است که مدعی مدیریت کارآمد بودند. به این سوءمدیریتها که متاسفانه به رویه تبدیل شده، اگر وقایع شومی مثل اپیدمی کرونا را هم اضافه کنید، حاصل میشود آشفته بازاری که امروز در سینمای ایران با آن مواجهیم. در همه ارکان سینما امروز با مسائل و معضلات جدی روبهروییم. در اکران با انبوه فیلمهای درانتظار که مرور زمان خرده اقبال آنها را در فروش با خطر مواجه میکند؛ در تولید نیز با معضلاتی همچون: بحران سرمایهگذاری سالم، بازگشت سرمایه، افزایش هزینه تمام شده و امثالهم روبهروییم. از طرفی در مدیریت کلان سینما هم در حوزه سیاستگذاری سالهاست با چندگانه تناقضات سینمای دولتی و خصوصی دست به گریبانیم. با این صورتبندی اگر نگران آینده سینما نباشیم حتما به خوشخیالی منتسب خواهیم شد.
جناب هاشمی اشاره کردید که در مدیریت کلان سینما هم در حوزه سیاستگذاری سالهاست با چندگانه تناقضات سینمای دولتی و خصوصی دست به گریبانیم، آیا موافقید عدم رواداری و مدارا کردن با اهالی سینما و نبود سیاست مشخص مدیران سینما در برخورد با اهالی سینما یکی از مباحثی است که در یک سال گذشته بر مشکلات دامن زده؟
من سینما را منظومهای از هنر خلاقانه و مدیریت هوشمندانه میدانم، این دو گزاره در ساحت سینما تفکیکناپذیرند، من تولیت سینما و پدید آورده اثر را در یک پیکره متشکل از هنر و مدیریت میدانم و هنرمند و متولی را مجزا از هم نمیدانم. سینما ید واحدهای است از هنرمند و سیاستگذار فرهنگی. آنچه امروز با آن مواجهیم محصول جزیرهای عمل کردن این دو حوزه است. مقاصد و افق مدیران دولتی در سینما، فرای آینده و چشماندازی است که سینماگران برای خود قائل به آن هستند. نمیتوانیم در ارکستر مدیریت سینما و پدیدآورندههای هنری سازهای مجزایی را به صدا درآوریم، اگر از این دو بخش یک ترکیب موسیقیایی دلنشین به صدا درنیاید، میشود وضع موجود، مدیر سینمایی ناراضی، هنرمند ناراضی، مخاطب هم ناراضی. به اعتقاد من این رواداری و مفاهمه باید توسط هم سینماگر و هم مدیران صورت گیرد، همراهی و درک متقابلی که به نفع کلیت سینما و مخاطب آن تمام خواهد شد. فلذا به نظرم تا مادامی که مدیران فرهنگی صرفا به حسب روابط و دوری و نزدیکی به صاحبان قدرت و اهل سیاست انتخاب شوند، نیل به این درک مشترک با سختیهایی روبهرو خواهد شد.
از نظر شما مشکلاتی که سالهاست حوزه فرهنگ خاصه سینما را متحمل خسارات و هزینههای بسیاری کرده است چه میتواند باشد؟
ببینید! وزیر محترم ارشاد فصل مشترک بین هنرمندان و ارشاد را تبعیت از قانون میدانند؛ پس بپذیریم که قانون یعنی رفتار مبتنی بر عدالت و قاعده؛ با این پیشفرض به حاکمیت این رویهها و قواعد غلط که از گذشتهها گریبان سینما را گرفته پایان دهید! اجازه ندهید دستگاههای موازی در امر سینما دخالت کنند و اعمال سلیقه در تعاملات با اهالی سینما را برچینید! شاخصهای ارزیابی فیلمهای سینمایی را اعلام کنید! به جای گروه و حزبگرایی که از گذشته مبنای حمایت یا حذف افراد بوده، شایستگی و خلاقیت را مبنای همکاری و حمایت قرار دهید! در یک کلام بر پایه عدالت و انصاف، کرامت هنرمند را ارج نهاده و مانع تسری نگاهی شوید که هنرمندان را زینتالمجالس میداند. اثر هنری را سیاستمدارانه تحلیل نکرده و ساحت هنر را به سیاست آلوده نکنید. اینها آفاتی است که متاسفانه سالهاست حوزه فرهنگ خاصه سینما از این مدخل متحمل خسارات و هزینههای بسیاری شده است. اگر در پی حاکمیت قانون و برقراری عدالت هستید، باید شرایطی را پدید آورید تا هنرمند و متولی هنر در کنار هم توامان احساس امنیت و آرامش کنند، موقعیتی که حتما نتایج مثبت آن به جامعه هم تسری خواهد کرد.
متاسفانه این روزها شاهد گردش چرخه تولیدات زیادی نیستیم و به نظر میآید سینما با بیکاری گسترده اهالی سینما و اوضاع بد معیشت آنها دست به گریبان است. نظر شما در این باره چیست؟
بیکاری در سینما معلول دلایل مختلفی است؛ فقدان سیاستهای حمایتی از سرمایهگذاری؛ نبود امنیت سرمایهگذاری از حیث بازگشت سرمایه؛ بالابودن هزینه تمامشده تولید؛ حاکمیت رقابت ناسالم در تعیین دستمزدهای عوامل؛ نبود توازن درآمدی بین هزینه تولید، تبلیغات و فروش فیلم و النهایه هژمونی سینمای دولتی که باعث بیانگیزه شدن بخش خصوصی و افزایش هزینه تولید فیلم میشود اینها بخشی از دلایل این رکود و بیکاری
به شمار میروند و صد البته در این صورتبندی نمیتوان به تنگناهای اقتصادی مردم که موجب افت و کاهش فروش فیلمها میشود، اشاره نکرد. لذا مجموع این دلایل و از طرفی عدم انسجام صنفی برای صیانت از حقوق سینماگران را میتوان از جمله دلایل حدوث این شرایط قلمداد کرد.
با توجه به اینکه عضو پروانه ساخت هستید موضوع روند صدور پروانه ساختها را چگونه بررسی میکنید؟ فیلمنامههای رسیده در یک سال گذشته از چه محتوایی برخوردار بودند؟ خیلیها نگران سختگیری بیجهت در شورای جدید پروانه ساخت بودند، نظر شما چیست؟
در شوراهای پروانه ساخت در تمام ادوار مدیریت سینما همواره با سختگیریها و اعمال ممیزیهایی روبهرو بودهایم و مختص یک دوره خاص نبوده؛ در عین حال نمیتوان آنها را به لحاظ عملکرد مصون از خطا دانست! به هر حال برونداد شوراها متاثر از سیاستهای فرهنگی دولتها بوده و میتوان به نوعی خروجی شوراها به ویژه شوراهای پروانه ساخت و نمایش را به نوعی نگاه سیاستگذاران و مدیران دولتها به ساحت فرهنگ و هنر قلمداد کرد. در این دوره نیز فرای سیاستهای دولت، متاسفانه با یک رکود و به نوعی انفعال در تقاضای تولید مواجهیم. به شخصه سیاستهای اعمالی در شورای پروانه ساخت را دلیل این عارضه نمیدانم و آن را نتیجه سیاستهای غلط اعمالشده در دورههای قبل میدانم. با هر قصور و تقصیری که به نظرم بذر وضع موجود از گذشته کاشته شده، امروز با وضعیت خوبی در تولید مواجه نیستیم، متاسفانه فیلمنامهها به لحاظ کیفی و نگاه خلاقانه و پرداخت سوژههای نو و بکر بسیار ضعیفند، این کمکاری یا به نوعی میل به کمکاری در بخش فیلمنامه موجب افزایش رکود در سینما شده و جریان تولید و بدنه سینماگران نیز متاثر از آن آسیب جدی خورده و خواهد خورد. اگر متولیان فعلی برای این عارضه فکر عاجلی نکنند، حتما ما در سال آتی با بحران جدی در تولید و اکران روبهرو خواهیم شد.
عدهای هم ممکن است آمار تولیدات فعلی را نشانه رونق بدانند.
بله، ممکن است عدهای این وسط به آمار تولیدات فعلی اشاره کنند و آنها را نشانه رونق بدانند که به اعتقاد من عمده این تولیدات منشا حمایت دولتی دارد؛ نباید کارکرد این بخش را در کلیت سینما جدی و اثربخش بدانیم؛ چون این جنس از تولیدات عمدتا اقتضایی و سفارشی است؛ نهادی که امروز در امر تولید فیلم فعال بوده، ممکن است فردا بنا به تغییر وظایف یا صدور امریهای اساسا ماموریت فعالیت در سینما را خاتمه دهد، پس تکیه به این نوع حمایتها چون از بنیان سفارشی است، نه تنها قابل اعتنا نبوده که متاسفانه موجب توهم رونق میشود و همین آدرس غلط ما را در پیشبینیها و راهکارهای برونداد از بحران به ناکجاآباد میبرد. متولیان سینما باید بدنه تهیه و تولید سینما را جدی گرفته و این بخش را به عنوان موتور محرک و بقای سینما تلقی کنند؛ حتی به اعتقاد من حمایتهای بنیاد فارابی در تولید هم نه تنها به جریان عادی تولید در این سالها آسیب زده بلکه به عنوان یک رقیب بخش خصوصی سینما فرصت پویایی و رشد را نیز از این بخش گرفته است؛ لذا در مجموع میبایست عرض کنم، شرایط حاکم بر امروز سینما از حیث کیفیت فیلمنامهها هزینه لجامگسیخته در تولید، اکرانهای ناپایدار و دخالتهای نهادهای دولتی در سینما نوید روزهای خوبی را برای آینده به ما نمیدهد.
جناب هاشمی! این روزها حواشی گستردهای برای هنرمندان در جریان تحولات اجتماعی به وجود آمده؛ شما تحلیلتان از وضع موجود چیست؟ آقای علی مطهری نماینده ادوار مجلس، خطاب به وزارت ارشاد و صدا وسیما در جریان اعتراضات هنرمندان به نکته خوبی اشاره کردند؛ «توصیه میکنم از رفتار تند با افراد مشهور و تاثیرگذار و به اصطلاح سلبریتی در ماجرای اخیر بپرهیزند. تجربه برخورد با مرحوم شجریان در سال ۸۸ تجربه خوبی نبود... هنرمندان افرادی احساسی و عاطفی هستند، ممکن است در شرایطی اظهارنظری برخلاف نظر شما داشته باشند و بعدا برگردند و اصلا معلوم نیست اظهارنظر آنها در گسترش آشوبها تاثیر تعیینکنندهای داشته باشد.»
بخشی از جامعه مدتی است به شیوه و روش اجرای قانون توسط ناجا اعتراض دارد؛ مطالباتی را نیز در این خصوص از مجاری مختلف مطرح کرده است. فوت مهسا امینی منجر به گستردگی دامنه مطالبه در جامعه میشود. فعالان سیاسی، فرهنگی و رسانهای نیز همراه با این مطالبات به نقد وضع موجود میپردازند و بدون درنظر گرفتن شرایط احساسی جامعه بر طبل نقدهای یکطرفه میکوبند؛ تاجایی که مطالبه به اعتراض تبدیل شده و اراده سومی که همواره در کمین امنیت ملی و آرامش این کشور بوده زمینه را مهیای ورود میبیند. فضای احساسی به التهاب، مطالبه به خشونت و تجمع به ناآرامی و برهم زدن نظم عمومی بدل میشود. اراده سوم همچون ادوار گذشته با کمک رسانههای معاند و گروههای خرابکار، هنجارشکنانه در پی پیشبرد اهداف تجزیهطلبانه خود در سطوح مختلف است. اینجاست که به اعتقاد من، الیت جامعه و پیشرانهای فرهنگی و هنری میبایست در آرام کردن جامعه، تصریح به مرزبندی با آشوبگران نقش مهمی را ایفا کنند، نقشی همچون دروازهبانی از امنیت ملی و تمامیت ارضی که بر دوش آحاد جامعه و خاصه مراجع اجتماعی و... است. در عین حال حمایت از مردم و شنیدن مطالبات بحق آنها امر انتخابی نیست، دولتها باید زمینه طرح مطالبات را براساس ظرفیتهای قانون اساسی فراهم کنند، نباید اجازه بدهیم حتی دامنه مطالبات به اعتراض تبدیل شود؛ تکلیف دولت در این خصوص از یک طرف و مسوولیت الیت جامعه نیز در بهتر شنیده شدن مطالبات مردم از طرق قانونی به قوت از سوی دیگر به قوت خود باقی است. وقتی دشمنان قسمخورده این مردم دهههاست به طرق مختلف از تحمیل جنگ تا تحریم اقتصادی و انواع و اقسام فشارهای بینالمللی درصدد انسداد سیاسی و ناامیدکردن مردم از حکمرانی دینی هستند، برهمه ما تکلیف تا در بزنگاههای آشوب و ناامنی، در کنار مردم، دولت و حاکمیت بر فصل مشترک امنیت ملیمان اصرار ورزیم. نباید اجازه سوءاستفاده از مطالبات بحق مردم را بدهیم، باید از کیان میهن و تمامیت ارضی کشورمان مراقبت کنیم. در عین حال واضح است که مطالبه و تلاش برای استیفای حقوقمان در چارچوب جمهوری اسلامی و قانون اساسی است و دولتها هم بر اساس همین قوانین، مکلف به شنیدن صدای مردم، تحقق خواست آنها و کاهش شکاف بین دولت و مردم هستند؛ با این وصف و نگاه مسوولیتپذیرانهای که من به جامعه هنری کشور در این نوع وقایع دارم، در عین حال از دولت نیز در مواجهه با برخی نقدهای شاید تند که ازسوی جامعه هنری طرح میشود انتظار برخورد پدرانه دارم. نباید دیدگاههای این بخش از جامعه را تهدید تلقی کرد و نیت خیرخواهانه و مصلحانه آنها را نادیده گرفت.
ممکن است عدهای این وسط به آمار تولیدات فعلی اشاره کنند و آنها را نشانه رونق بدانند که به اعتقاد من عمده این تولیدات منشا حمایت دولتی دارد؛ نباید کارکرد این بخش را در کلیت سینما جدی و اثربخش بدانیم؛ چون این جنس از تولیدات عمدتا اقتضایی و سفارشی است؛ نهادی که امروز در امر تولید فیلم فعال بوده، ممکن است فردا بنا به تغییر وظایف یا صدور امریهای اساسا ماموریت فعالیت در سینما را خاتمه دهد، پس تکیه به این نوع حمایتها چون از بنیان سفارشی است، نه تنها قابل اعتنا نبوده که متاسفانه موجب توهم رونق میشود.
سینما ید واحدهای است از هنرمند و سیاستگذار فرهنگی. آنچه امروز با آن مواجهیم محصول جزیرهای عمل کردن این دو حوزه است. مقاصد و افق مدیران دولتی در سینما، فرای آینده و چشماندازی است که سینماگران برای خود قائل به آن هستند.
اعتماد