هاشمی طبا: تدوین برنامه هفتم توسعه و بودجه ۱۴۰۳ نشان داد مسئولان اعتقادی به «ایران قوی» ندارند /این افراد به دنبال حفظ و بقای خود هستند نه ایران
ساعت 24- چشمهای ظاهربین هر جامعه و دشمنان سطحینگر آن جامعه، نوعا قدرت را صرفا در تواناییهای ظاهری میبینند؛ همانطور که ممکن است شخصی از تواناییهای بدنی فوقالعاده برخوردار باشد و در این صورت هم او خود را بسیار توانمند میانگارد و هم افرادی که او با آنها به خصومت میپردازد، میتوانند چنین دریافتی داشته باشند؛ درحالیکه آن فرد ممکن است از جنبههای دیگر مانند اراده، عقل و فناوری ناتوان باشد.
مصطفیهاشمی طبا نوشت :
شعار «ایران قوی» میتواند راهگشایی مثبت برای حکمرانی ایران قرار گیرد و ممکن است برعکس موجب شود تا حکمرانی در دام برداشت نادرست از قویبودن افتد و بر راهی گام بردارد که سرانجام آن ناکامی و تنزیل ایران باشد.
نخست باید بدانیم که ایران قوی یعنی چه؟ قدرت را در چه میدانیم و آیا اعتقاد به مولفههای مختلف قدرتمندی داریم یا آنکه تنها از یک بعد به قدرت میاندیشیم؟
البته چشمهای ظاهربین هر جامعه و دشمنان سطحینگر آن جامعه، نوعا قدرت را صرفا در تواناییهای ظاهری میبینند؛ همانطور که ممکن است شخصی از تواناییهای بدنی فوقالعاده برخوردار باشد و در این صورت هم او خود را بسیار توانمند میانگارد و هم افرادی که او با آنها به خصومت میپردازد، میتوانند چنین دریافتی داشته باشند؛ درحالیکه آن فرد ممکن است از جنبههای دیگر مانند اراده، عقل و فناوری ناتوان باشد.
خبرهای مرتبط سیگنال بودجه ۱۴۰۳ به اقتصاد ایران/ شریعتی: دهکهای پایین با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشتهاند؛ افزایش مالیاتها منصفانه نیست کاهش بودجه عمرانی، موج مهاجرت را به مدیران مهندسان مشاور هم رساند / نیمی از ۸۵۰ عضو تراز اول جامعه مهندسان، غیرفعال یا از دور خارج شدهاند افزایش ۲۰ درصدی حقوق کارمندان و متناسب سازی حقوق بازنشستگان به کجا رسید؟/طحان نظیف: ردصلاحیت رشیدی کوچی ربطی به واردات خودرو و طرح صیانت ندارد متاسفانه در داخل کشور ما برخی توانمندی و قویبودن را در داشتن قوای نظامی قدرتمند و داشتن تجهیزات جنگی همچون تجهیزات زمینی نظامی، موشک، پهپاد و نظایر آن میدانند که صدالبته داشتن آنها ضروری و نداشتن آن خسران است. شایان توجه آنکه همین افراد، قدرتهای فائقه دارای چنین تسلیحات و حتی تسلیحات اتمی را رو به زوال میدانند. اگر آنها رو به زوال هستند، ما هم اگر صرفا توانمند نظامی شویم، رو به زوال خواهیم بود.
مگر آمریکا قدرت درجهیک نظامی نیست، پس چگونه آن را رو به زوال توصیف میکنیم؟
البتهاندیشیدن به زوال این قدرتها چندان هم بیشاهد نیست. مگر اتحاد جماهیر شوروی نبود که با آنهمه تجهیزات نظامی و ارتش قدرتمند فروپاشید و امروز روسیه وارث شوروی دچار مشکلات فراوان است. پس باید قدرتمندی را در مولفههای مختلف مشاهده کرد و برای همه مولفهها برنامهریزی کرد تا «ایران قوی» شکل بگیرد؛ والا از «ایران قوی» تنها لفظ و سخن باقی میماند.
میتوانیم در حد چنین نوشتهای «ایران قوی» را معنی کنیم و مولفههای آن را در حد یک مقاله روزنامهای بشماریم. بدیهی است که جمع صاحبنظران و فرهیختگان میتوانند مولفههای آن را دقیقتر و آگاهانهتر بیان کنند.
بدون آنکه در نوشتن مولفهها ترتیب اولویت را در نظر گیریم، میتوانیم به آنها اشاره کنیم.
مولفه اول: آبادانی سرزمینی و حفظ و ارتقای سرزمین کشور بهعنوان زیربنای زندگی و اقتصاد که امروز آن را در عبارت محیط زیست برمیشماریم و آن حفظ آب، خاک، رودخانهها، تالابها، دشتها، جنگلها و کوهستانهاست.
مولفه دوم: حفظ و ارتقای گنجهای پنهان و آشکار زمین و عدم اسراف آنها یعنی آنچه خداوند بهعنوان ثروت قابل استفاده و ارتقادهنده در اختیار گذاشته است؛ همچون معادن، نفت، انرژیهای تحتالارض و انرژیهای تجدیدشونده.
مولفه سوم: ارتقای آمادگی دفاعی کشور چه از جنبه تجهیزات و فناوریهای جدید نظامی و چه از لحاظ ارتقای روحیه شجاعت، ایثار و میهندوستی.
مولفه چهارم: ارتقای فناوری در حد جهانی و کاربرد آن در زمینههای تولید صنعتی، کشاورزی، خدمات و به واسطه آن حضور در سطح جهان و هماوردی با دیگر توانمندان فناوری.
مولفه پنجم: سرمایه مردمی داشتن دولت؛ به آن معنی که مردم حرف دولت را باور داشته باشند که اگر دولت خواستی داشت، مردم طوعا و نه کرها بپذیرند. یک مثال حداقلی آن، آن است که اگر دولت گفت فردا کسی خودرو خود را به خیابان نیاورد، همه بپذیرند و در حقیقت مردم باور کنند که حرفی که آبراهام لینکلن زده است که از مردم، توسط مردم، برای مردم در جامعهشان حقیقت دارد.
طبیعی است مولفههای دیگری را نیز میتوان برشمرد که در این مختصر نمیگنجد، اما در حد همین مولفهها نیک بیندیشیم که اینک در چه حد هستیم و اگر این مولفهها را درست میدانیم و بر این امر هم واقف هستیم که سیاستهای دهههای گذشته نتوانسته تاثیر مثبتی بر مولفهها گذارد، اندکی بیشتر بیندیشیم.
لایحه برنامه هفتم توسعه و آنچه به تصویب مجلس رسید و نیز بودجه سال ۱۴۰۳ همه حکایت از آن دارد که مقامات مسئول در اندیشه ایران قوی نیستند و کارشان فقط امروز به فردا گذشتن است و اندیشه حفظ و بقای خود و شاید «قویترکردن خود» بیشتر مدنظر آنهاست و «ایران قوی» فقط کلامی است پرطنین برای رفع انتظارات مردم.
در چشمانداز ۱۴۰۰ مطالب خوب و ارزشمندی وجود داشت، ولی به دست فراموشی سپرده شد و خوب است شرایط امروزمان را با این چشمانداز مقایسه کنیم تا عمق فاجعه مدیریت کشور را ملاحظه کنیم. اگر استدلالها و بهانهها برای نرسیدن به چشمانداز ۱۴۰۰ را قبول داریم، پس باید از این پس از آنها احتراز کنیم، نه آنکه آنها را بهانهای برای «ایران ضعیفشدن» قرار دهیم. امروز باید برای ساماندهی تصمیمگیرانی که بتوانند به نحو جامع مولفههای مختلف را در نظر گرفته و در ارتقای آنها تاثیر گذارند، نیک بیندیشیم و کسانی را انتخاب و انتصاب کنیم که واقعا اعتقاد به «ایران قوی» حسب مولفههای قدرتسازی داشته باشند. آیا چنین امری ممکن است؟ از خودبزرگبینی و تحقیر دیگران کاری برنمیآید.
در میدان مسابقه و مبارزه رودررو است که عیارها مشخص میشود؛ همانطور که در مسابقات ورزشی، برتر و فروتر معلوم میشود. در حال حاضر کدام مولفههای کشور میتواند هماوردی رودررو با دیگران یعنی کشورهای توانمند و نه ضعیف و تحت سلطه را داشته باشد؟ اندکی بیشتر با خود صادق باشیم.
شرق
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.