خاورمیانه در آتش و ایران در کانون آن
ساعت 24 - مجید محمدشریفی استادیار بینالملل دانشگاه خوارزمیدرروزنمه هم میهن نوشته است: در خاورمیانه هیچکس خواستار جنگی بزرگ نیست (البته شاید به استثناء اسرائیل). نه آمریکا، نه ایران و نه هیچیک از کشورهای منطقه سودای ورود به جنگ را ندارند اما شوربختانه باید پذیرفت که شتاب تحولات، مسیر روشنی را نوید نمیدهند.
او اضافه کرده است : گامهای هر دو طرف منازعه، شبح جنگ را در افق منطقه پدیدار کرده است و در این بین تنها میتوان به عقلانیت رهبران و اجتناب از هرگونه سوءبرداشت یا محاسبه نادرست امید داشت. خاورمیانه آنچنان در تب تنش میسوزد که آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجه آمریکا شرایط کنونی این منطقه را خطرناکترین دوران پس از سال 1973 میداند: «میتوانم استدلال کنم که دستکم از سال 1973 و حتی پیش از آن وضعیتی به خطرناکی آنچه امروز در سراسر خاورمیانه با آن روبهرو هستیم، ندیدهام.»
این فقره گویای حقیقتی آشکار در منطقه است؛ بحرانی فراگیر که در زهدان آن هر دم جنگی بزرگ در شرف زادهشدن است. گرچه منافع استراتژیک آمریکا اجتناب از ورود به بحرانی جدید در خاورمیانه را به ضرورتی گریزناپذیر تبدیل کرده است اما تاملی در اظهارات مقامات دولت بایدن و همچنین عرصه سیاسی داخلی آمریکا گویای تغییری تدریجی در سیاق کلام نخبگان آمریکایی در مواجهه با ایران است.
گرچه در مجموع آمریکا بر دوری از هرگونه رویارویی نظامی مستقیمی با ایران تاکید میکند اما به نظر میرسد مسیر تحولات ممکن است گزینههای دیگری را پیشروی دولت بایدن قرار دهد. صرفنظر از کوششهای توقفناپذیر اسرائیل برای کشاندن پای آمریکا به جنگی در منطقه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز در مسیر تشدید تنش و بحرانآفرینی قرار دارد.
سیر تطور اظهارات مقامات دولت بایدن در تبیین سرشت و مسیر تحولات خاورمیانه پس از 7 اکتبر، گویای تغییری تدریجی در معرفی نقش ایران در این تحولات است. به نظر میرسد با گذر زمان و طولانیتر شدن مدت بحران، اتهامات به ایران نیز تغییر میکنند. این تغییر لحن از تحولی خطرآفرین حکایت دارد. گرچه میتوان به درایت و هوشیاری رهبران برای تغییر مسیر تحولات امید بست اما این امیدواری نباید سیاستمداران را از پیامدهای شکلگیری یک فضای گفتمانی جدید و تنشآفرین غافل سازد.
تکوین گفتمانی که در آن جمهوری اسلامی ایران در مقام عامل اصلی بحرانها معرفی شود، دامی است که اسرائیل مدتها در پی درانداختن آن است. باید دید دولت بایدن تا چه حد هوشیار است تا در بند این دام گرفتار نشود. شاید در اینجا به کلام توماس فریدمن، سن و تجربه بایدن یک امتیاز باشد. تجربه جنگهای اخیر آمریکا در منطقه گویای آن است که کوشش برای تکوین یک گفتمان مشروعیتبخش که در آن اقدام نظامی نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت تلقی شود، از مهمترین زمینههای ورود آمریکا به جنگ بوده است.
به نظر میرسد عرصه سیاست داخلی آمریکا و کوششهای اسرائیل در منطقه در مسیر فراهمکردن بستری گفتمانی برای توجیه و حتی فراتر از آن ضرورت اقدامی نظامی علیه ایران است. امنیتیسازی از سیاست خارجی ایران که در آن رفتارهای تهران در مقام اصلیترین منبع بحران در خاورمیانه معرفی شود، هدف نهایی این گفتمان است. بیتردید تکوین و نهادینهشدن چنین گفتمانی میتواند پیامدهایی سترگ برای خاورمیانه و منافع امنیتی ایران داشته باشد. با نظر به اهمیت چنین احتمالی در این گزارش، بر آنیم تا با نگاهی به سیر تحول اظهارات و ارزیابیهای مقامات آمریکایی از علل بحران اخیر در خاورمیانه، چگونگی کوشش برای معرفی ایران بهعنوان منبع اصلی بحران را بررسی و به پیامدها و الزامات آن برای سیاست خارجی ایران بپردازیم.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.