طبیبیان :منطق انتخابات پیش رو چیست؟
ساعت 24 - البته این فدوی کاری به سیاست ندارم و آن را بسیار دلآزار یافته و پشت به آن کردهام و سر در گلیم کهنه و مندرس خود کشیده و کنج عزلت گُزیدهام. اما این ابزار تبلیغات و خبر رسانی و رسانه و اینترنت متاسفانه این خبرها را مرتبا روزی چند صد بار جلو چشم هر کس قرار میدهد.
کاری به سیاست ندارم اما به دلیل سابقه حرفهای با منطق کار دارم. از روزی که دیدم برخی فلاسفه معاصر بی منطقی را در رده بی اخلاقی قرار میدهند اوضاع کنجکاوی من را بر انگیخته. چرا در بسیاری موارد که پای حقوق انسانی در میان است بی منطقی معادل بی اخلاقی است؟ فرض کنید به پرتقال فروش مراجعه کنید پنج پرتقال بخرید که هر پرتقال بیست ریال است و باید صد ریال پرداخت کنید، حال اگر فروشنده بگوید پنج ضربدر بیست میشود دویست و باید دویست ریال بدهی. هم بی منطقی است هم بی اخلاقی. مبنای بی اخلاقی بی منطقی است. اگر به ادارهای مراجعه کنید و بگویند پرونده شما گم شده، و در پاسخ این که چگونه ممکن است در این قفسه پرونده گم شود وپاسخ این که به شما مربوط نیست و البته هدف واقعی اخذ ‘پول چای’ باشد. دو مورد بی اخلاقی و بی منطقی مطرح است چون به رشوه نباید بگویند پول چای و زحمت دادن به شما و دروغ بافی هم یک مورد دوم. اگر تورم، قیمت اتومبیل دست دوم شما را افزایش داده و میخواهند از آن مالیات بگیرند یک بی منطقی مطرح است چون از ایجاد تورم که تقصیر شما نبوده و تقصیر خودشان است و منجر به کاهش قدرت خرید شما هم شده میخواهند مالیات بگیرند. مالیات ازتنعم گرفته میشود نه از فلاکت. این غارت است از آنچه ته کیسه شما مانده، اسمش را میگذارند مالیات. هم غیر منطقی است هم غیر اخلاقی. بر گردیم به انتخابات و آنچه که میبینیم. وقتی مردم از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن با گزینش محروم می شوند، بسیار خوب خودتان انتخاب کردید زحمت ما را کم کردید، ممنون. همه هم طُرفه و ترمه و عالی. ما که حرفی نداریم. پس این هزینه صندوق و رفت و آمد و جنجال و غیره چه لزومی دارد؟
پس این اصرار برای مشارکت چه ضرورتی می یابد؟ اسمش را لازم نیست انتخاب بگذارید، اعلام کنید ای مجموعه عوام الناس روز فلان به خیابان بیایید و به طرف این مراکز حرکت و جنجال روز محشر ایجاد کنید. خوب منطق این کار معلوم است. بنده را خواهید دید که در جلو جمعیت دوان خواهم بود. اما چه انتخابی؟ سر در گلیم مانده بهتر است از دیگ حلیم خورده.
در همین باب در پاسخ به یک خبرنگار که برای چه میخواهید به خانه ملت بروید، بزرگواری گفته بود من دوازده سال خوردم و خوابیدم و یاد گرفتم حالا موقع رفتن و بهره رساندن است. این برادر اگر بگوید چند سال دیگر میخواهم بروم بخورم و بخوابم منطق آن کاملاً صحیح و قابل فهم است و محترم. ما که حرفی نداریم.
اما از نوع بنده که دود چراغ بسیار خوردهام برای کمی یاد گیری، میدانم که با خوردن و خوابیدن کسی چیزی نمیآموزد به جز همان خوردن و خوابیدن. بی منطقی قضیه است که کمی آزار دهنده است که البته راحتی عدهای معدود در مقابل ناراحتی عموم به هم در. این را هم اعلام کنند قابل درک و منطقی است.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.