معمای ایران در کاخ سفید
ساعت 24 -وقتی از یک مقام آمریکایی پرسیدم استراتژی بایدن در قبال ایران چیست، بلافاصله با خنده او مواجه شدم. او گفت: «می دانی، خیلیها در داخل دولت همین سوال را می پرسند. گاهی آنها این سوال را در روز اول می پرسند. گاهی آنها این سوال را شش ماه بعد می پرسند. » من یک پاسخ برای آنها دارم: دولت بایدن هیچ استراتژی ای در قبال ایران ندارد.
پولیتیکو در مطلبی به قلم نهال طوسی نوشت: وقتی از یک مقام آمریکایی پرسیدم استراتژی بایدن در قبال ایران چیست، بلافاصله با خنده او مواجه شدم. او گفت: «می دانی، خیلیها در داخل دولت همین سوال را می پرسند. گاهی آنها این سوال را در روز اول می پرسند. گاهی آنها این سوال را شش ماه بعد می پرسند. » من یک پاسخ برای آنها دارم: دولت بایدن به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اگر بایدن بخواهد به هرج و مرج رو به افزایش در خاورمیانه پایان دهد، باید با یک استراتژی مشخص به میدان بیاید بیشتر تهدیداتی که متوجه منافع آمریکا است از جانب ایران است. ایران در آستانه دستیابی به بمب اتم قرار دارد. نیروهای نیابتی آن در حال گسترش اقدامات خود در خارج از مرزهای این کشور هستند. تهران توانسته اعتراضات داخلی را مهار کند و آنگونه که حمله اخیر به اسرائیل نشان داده، برنامه موشکهای بالستیک ایران در حال تقویت شدن است. اما در طول دوران ریاست جمهوری بایدن، هدف اصلی دستیاران وی حل این پازل بدون گذاشتن آن بر روی میز رئیس جمهور بوده است.یک مقام آمریکایی که آشنا به سیاست خاورمیانه واشنگتن است و تمایلی به فاش شدن نامش ندارد گفت: «استراتژی آمریکا پایین نگه داشتن سطح تنش در تمام زمینهها از جمله هسته ای، منطقه و موضوعات دیگر بوده است. اکنون مدتی است که رویکرد دولت این است.»
مقامات در واشنگتن بر سر نحوه تعریف کلمه استراتژی اختلاف نظر دارند و بسیاری از این کلمه به صورت عمومی استفاده میکنند. من از بسیاری از سیاست گذاران شنیده ام که آنها از نام گذاری برخی اسناد به عنوان استراتژی که در واقع استراتژی نیستند گلایه دارند. این اسناد در واقع بحث هایی انتزاعی هستند که اغلب به چالشهای فوری و مهم سیاست خارجی نمی پردازند. من به این نتیجه رسیده ام که اگر هدف نهایی تلاش شما حل مشکل نباشد، در آن صورت شما استراتژی ای برای آن موضوع نخواهید داشت.
بنابراین وقتی مسئولان سیاست خارجی برای توصیف رویکرد بایدن در قبال ایران از کلماتی مانند "مهار"، "تنش زدایی"، "بازدارندگی" و "مدیریت ریسک" استفاده میکنند، برداشت من از این کلمات تنها تاکتیکهای مختلف است نه یک استراتژی مشخص.
او معتقد است ایران یک مشکل است اما به نظر نمی رسد که برنامهای منسجم برای حل آن در سر داشته باشد. در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، دولت میخواست مشکل برنامه هستهای رو به گسترش ایران را حل کند. دولت همچنین راهی برای رسیدن به آن هدف داشت و آن به کارگیری تلفیقی از تحریم ها و دیپلماسی بود؛ تلاشی که دولت اوباما از تیم جورج بوش پسر به ارث برده بود. آن استراتژی جواب داد و توافق هستهای ایران متولد شد.
بسیاری از ناظران میگویند توافق هستهای بهاندازه کافی خوب نبود و برخی می پرسند استراتژی واقعی اوباما درباره چه بود؟ برخی او را به تلاش برای از سرگیری روابط با ایران، به عنوان یک دشمن دیرین آمریکا متهم کردهاند. تردیدی نیست که اوباما امیدوار بود توافق هستهای بتواند منجر به بهبود کلی روابط با ایران شود، اما به نظر من این یک امیدواری بود و نه بخشی از استراتژی.
دونالد ترامپ با به خطر انداختن توافق هستهای استراتژی و امید دولت اوباما را از بین برد. اما از این جهت ترامپ نیز حداقل استراتژی مشخصی برای خود داشت. هدف اعلامی او تغییر رفتار حکومت ایران بود نه خود حکومت. تغییر رفتاری که دولت ترامپ به دنبال آن بود بسیار بنیادین بود، اما در تئوری این درخواست منجر به دنبال کردن سیاست تغییر حکومت شد نه حل مشکل. تکتیک ترامپ فشار حداکثری بود، با چاشنی تحریمهای سنگین و دیگر اقدامات تنبیهی. واضح است که این استراتژی جواب نداد. بایدن با هدف گیری نه چندان قاطعانه احیای توافق برجام و یک استراتژی غیر ایده آل برای دستیابی به این هدف پا به کاخ سفید گذاشت.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.