تشدید تنش، آرزوی بیبی و رادیکالهای همسو
ساعت 24 - انفجار بزرگ در بیروت رخ میدهد، اما انگار ترکشهای آن تا قلب ایرانیان و تا تهران را هدف گرفته است و دیگر عجیب نیست اگر بسیاری در ایران نیز اکنون پرواز پرنده سیاه جنگ را گویا بالای سر خود میبینند و حالا در این وضعیت حساس نگرانکنند تندرویهایی است که میتواند در حوزه سیاست خارجی ایران رخ بدهد.
روز جمعه، اسرائیل در یک حمله گسترده و سنگین و با بیش از 80 تن بمب سنگرشکن، بیروت را هدف حمله قرار داد. آن چه رخ داد البته از سال ۲۰۰۶ بیسابقه بوده است. مقامات اسرائیلی اعلام کردند که هدف از این حمله، ترور سیدحسن نصرالله و مقامات ارشد حزبالله لبنان بوده است. در واقع همزمان با بمباران مقر فرماندهی مرکزی حزبالله در ضاحیه جنوبی بیروت توسط اسرائیل و انتشار گزارشهایی مبنی بر حضور سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله در این مکان و نامشخص بودن سرنوشت او (در ساعات اولیه و پیش از اعلام خبرهای رسمی) تنشها در منطقه به اوج خود رسیده بود و امکان تغییر قواعد بازی از هر زمان دیگر بیشتر شد. در نهایت نیز یک روز پس از بمباران مقر فرماندهان ارشد حزبالله لبنان در ضاحیه بیروت، این گروه در بیانیهای شهادت سیدحسن نصرالله دبیرکل را تایید کرد. او از سال ۱۳۷۱ و پس از شهادت سیدعباس موسوی دبیرکلی حزبالله را برعهده داشت. حفظ حزبالله مهمتر از واکنش سریع
حقیقت این است که بسیاری حزبالله لبنان را مهمترین عضو محور مقاومت میدانند. ایران نیروی محرکه تشکیل حزبالله در سال ۱۹۸۲ بوده و این گروه از ابتدا تحت حمایت مستقیم مالی و سیاسی قرار داد. کما این که علی اکبر محتشمی، سفیر وقت ایران در سوریه در آن زمان، یکی از بنیانگذاران این گروه بود. سید حسن نصرالله پس از ترور سید عباس موسوی به دست نیروهای نظامی اسرائیلی در سال ۱۹۹۲ میلادی به مقام دبیرکلی حزبالله لبنان رسید. او یک بار در یک سخنرانی به این حمایت اشاره مستقیم کرد و گفت هر وقت ایران پول داشته باشد، ما هم پول خواهیم داشت. این روند به خوبی نشان میدهد که اکنون ایران بیش از آن که به انتقام یا هر نوع اقدام متقابل کورکورانه بیاندیشد، باید به حفظ حزبالله لبنان به عنوان یکی از پایههای اصلی سیستم دفاعی بیرون از کشور خود بیاندیشد، حتی اگر این حفظ در این زمان خاص معنای صبر استراتژیک و دوری از درگیری مستقیم را برای ایران داشته باشد باز اولویت حتما حفظ خود و حفظ و تقویت حزبالله بدون درگیر کردن بدنه در جنگی بزرگتر خواهد بود. اما آن چه در این میان دارای اهمیت است اجتناب ایران و حتی فرماندهان حزبالله از افتادن در تله تنشی است که اکنون اسرائیل به آن نیاز دارد. نشریه آتلانتیک دیروز و پس از حملات اسرائیل و شهادت سیدحسن نصرالله نوشت: «اسرائیل با هدف قرار دادن سید حسن نصرالله، نبردی را آغاز کرده که به شدت مشتاق به راهانداختن آن بود. » چرا صبر استراتژیک راه درست برای انتقام است؟ در واقع اشاره آتلانتیک به همان چیزی است که بسیاری آن را تلهای میدانند که در یک سال گذشته به طور مکرر طرف اسرائیلی تلاش کرده ایران را به آن بکشاند و رویارویی مستقیم را در برابر کشور رقم بزند. صبر استراتژیک و تکیه به دیپلماسی و در عین حال دوری از تلههایی که اسرائیل مدام برای ایران تعبیه کرد، البته بسیار سودمند بودهاند، کما این که در نهایت نتیجه همان صبر استراتژیک و استفاده درست از زمان و زمین انتقام منجر به بزرگترین حمله پهپادی و موشکی جهان از سمت ایران شد. در حقیقت حملات نیمه شب 26 فروردین ایران مفهوم «صبراستراتژیک» را بیش از گذشته روشن کرده است. در این مفهوم ایران نشان داد صبر استراتژیک ایران به منظور وارد آوردن ضربه در زمان و مکان مناسب با هدف بازدارندگی است. چرا حتی پیش از آن که بیانیه رسمی حزبالله و حتی بیانیه رهبر انقلاب منتشر شود، رسانه ملی در صبح روز 7 مهرماه، بر طبل جنگ میکوبد و ته دل مردم را بیشتر خالی میکند که جنگ نزدیک است؟! این سخنان در حالی از صداوسیما بیان شد که مقامات عالی هنوز تصمیم در این باره اتخاذ یا حداقل اعلام نکردهاند؛ و خبرها تازه حکایت از تشکیل جلسه شورای عالی امنیت ملی داشت؛ پس بسیار واضح بود که نباید در رسانهها با اتکا به نامه یک امام جمعه از اعزام نیرو به لبنان گفت و مارش جنگ زد.
عجیبتر اما شاید محسن رضایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت است که با در نظر گرفتن همین شرایط حساس میگوید: «باند جنایتکار و نژادپرست نتانیاهو با محکومکردن متوقف نمیشود و پس از لبنان، به دمشق و بعد از آن به بغداد و اگر طعم خونریزی مستِشان کند حتی شاید به ایران حمله کند!» او به دولتهای سوریه، عراق و ایران تاکید میکند که هرچهزودتر در این خصوص تصمیم بگیرند. حمله اسرائیل به لبنان اگرچه محکوم و نیازمند توجه ویژه از سوی ایران و کشورهای اسلامی است؛ اما نباید بهانه برخی سیاسیکاریها و برخوردهای جناحی شود و سیاسیکاری در این مقوله نه فقط تبعات سیاسی بلکه عواقب خطرناک امنیتی برای کشور به همراه خواهد داشت نکته عجیب اما این است که تاکید محسن رضایی به دولت است. دولتی که در ایران خاصه در سیاست خارجی مجری سیاستهای کلی تعیین شده از سوی رهبری است و خودش هم بارها بر هماهنگی با ایشان تاکید کرده و چطور زمانی که هنوز بیانیه رهبری منتشر نشده، محسن رضایی به دنبال اقدام عملی و فوری دولت است؟ توسعه ایرانی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.