رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 11583

تدبير دولت در صنعت فرش ماشيني چه مي‌تواند باشد؟

تحلیل وضعیت صنعت فرشماشینی در 5 سکانس

تحليل وضعيت صنعت فرشماشيني در 5 سكانس
سايت خبري تحليلي ساعت 24-براي اثبات اهميت اين صنعت نيازي به تحليل‌هاي پيچيده و آوردن آمار و ارقام اقتصادي نيست:
* اين صنعت از دل تاريخ و فرهنگ ما برآمده و طرح و نقشش و تار و پودش ريشه در هستي ما دارد
*نفت يا همان «بلاي اقتصادمان» را بدل به «طلايي ناب» مي‌كند؛ پس بهينه‌ترين ارزش افزوده‌هاست
*در پيش ما ارج و قربي افزون دارد
*نخستين و مهم‌ترين مشتري آن خودمانيم حتي اگر مرزهايمان بسته باشد و بازاري در آنسوي آب‌ها نداشته باشيم، پس گردش چرخ‌هاي آن به گردش درآورنده چرخ‌هاي اشتغال و رونق توليد است
اما ضرباهنگ ماشين اين صنعت در گرو تدبير دولت است تا نور اميد را در دل صنعت گرانش بتاباند؛ در مجال پيش رو بايدها و نبايدهاي اين صنعت در 5 بخش به بوته نقد و محك كنكاش كشيده شده است؛ باشد كه دولتي كه در تلاش است تا تدبير را سرلوحه كارهايش قرار دهد، اندرز شهد كاشان «سهراب سپهري» را به گوش جان بشنود:
«چشم‌ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد»
 صنعت نساجي و مدرنيزاسيون در ايران و جهان
شواهد تاريخي فراواني وجود دارد كه بر اساس آن مي‌توان صنعت نساجي را موتور محركه صنعتي شدن و مدرنيزاسيون در جهان دانست. انقلاب صنعتي تاثير خود را بر روي تمام اركان اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي جوامع پيشرو از جمله انگلستان گذاشت. در اين كشور نهادهاي سنتي سياسي سرنگون و نظام پارلماني با تكيه بر اشراف و سرمايه‌داران مستقر شد، كار ماشيني جايگزين كار دستي شد، اقتصاد متكي به كشاورزي و فئوداليسم راه را براي اقتصاد متكي به صنعت باز كرد و خودكفايي خانواده و جوامع كوچك را از بين برد و كار در كارخانه را جانشين توليد خانگي كرد و در پيامد اين تقسيم كار پيچيده، كاركرد خانواده‌ها هم دچار دگرگوني شد. با توجه به تاسيس كارخانه‌ها در جوار شهرها، شهرنشيني نيز گسترش يافت و همين موضوع باعث كاهش وابستگي‌هاي محلي، قومي و منطقه‌يي شد و مفهوم ملت شكل گرفت. تقسيم كار و تخصصي شدن باعث شكل گرفتن نهاد آموزش و پرورش رسمي شد.
اين تغييرات شگرف كه در طي قرون 17 و 18 ميلادي شكل گرفت به مدد سرمايه‌گذاري صاحبان صنايع بر توليد انبوه و ارزان‌قيمت كالاها و به ويژه صنعت نساجي، متكي بود و ولع سيري ناپذير صنعت نساجي براي بهره گرفتن از علم موجب پيشي گرفتن انگلستان نسبت به رقبايي چون فرانسه، اسپانيا و هلند شد. دانشمندان انگليسي در قرن 18 بر روي مسائل علمي و فنون مختلف توليد و افزايش بهره وري و كاهش هزينه‌ها متمركز بودند در حالي كه ساير كشورهاي اروپايي، متاثر از فلسفه دكارت، تفكر در مسائل علمي را دور از شأن خود مي‌دانستند، اما در انگلستان هر پيشه‌وري دستگاهي مي‌ساخت و ديگري آن را تكميل مي‌كرد و بازده آن را افزايش مي‌داد. در مباحث نظري نيز متفكران انگليسي در پي انباشت دانش بودند و از آدام اسميت و كتاب «ماهيت و علل ثروت ملل» او و بررسي‌هاي علمي‌اش در صنعت ميخ‌سازي تا تئوري‌هاي فردريك تايلور پدر «مديريت علمي» براي بالا بردن راندمان توليد همه و همه در پي افزايش توليد و بالا بردن سود بودند. در بخش صنعت نساجي نيز اختراعاتي مانند ماكوي پرنده و دستگاه‌هاي نخريسي و همچنين ماشين بخار تحولي بزرگ در توليد كارخانه‌يي به ارمغان داشت. حلقه‌هاي صنعتي شدن يكي پس از ديگري تاثير خود را بر روي روند كلي توسعه در انگلستان نشان مي‌دادند از جمله پيشرفت در استخراج ذغال‌سنگ، سنگ‌آهن، ساختن فولاد و بهره‌گيري از دانش شيمي و گسترش پهنه دانش در صنعت چاپ، حمل و نقل و ده‌ها مورد ديگر.
در آسيا نيز صنعتي شدن و نساجي عجين يكديگر بودند بطور مثال ژاپن روند توسعه خود را بر الگوبرداري از ماشين‌هاي نساجي انگليسي بنيان نهاد و يكي از بزرگ‌ترين و ماندگار‌ترين صنايع نساجي جهان را به وجود آورد و در اين سوي قاره كهن نيز هندوستان شاهدي ديگر از تاثير صنعت نساجي بر روي رشد و توسعه اين كشور و بالا بردن رفاه و ثروت‌هاي ملي است و در سال‌هاي اخير نيز تركيه و حتي پاكستان و بنگلادش نيز گردش چرخ‌هاي صنعت خود را بر ضرباهنگ توليد در نساجي تنظيم كرده‌اند.
 صنعت نساجي و صنايع وابسته در اواخر دوره قاجار و اوايل پهلوي اول
با مروري اجمالي بر تاريخچه صنعتي شدن ايران كه شروع آن را مي‌توان از اواسط قرن خورشيدي گذشته در نظر گرفت؛ به وضوح شاهد نقش پررنگ صنعت نساجي و صنايع وابسته بر روي توسعه صنعتي ايران هستيم. احمد اشرف به نقل از كتاب عبدالله‌اف نيروي كارگري ايران را كه در صنايع دستي شهري و در اواخر دوره قاجار به كار اشتغال داشته‌اند در حدود 100 هزار نفر برآورد كرده كه حدود 65 هزار نفر از آنها در قاليبافي، 20 هزار نفر در نساجي و هزار نفر در صنايع چرمي فعال بوده‌اند. تعداد كارخانه‌ها و كارگاه‌هايي كه با سرمايه ايراني‌ها در صنايع مرتبط با نساجي و فرش فعال بودند عبارت بود از كارخانه ابريشم تابي حاج امين الضرب در گيلان با 150 كارگر، تعداد 9 كارخانه پنبه‌پاك‌كني در مازندران و خراسان با 144 كارگر، كارخانه نخ‌ريسي قزويني در تبريز با 45 كارگر. البته در كنار اين مجموعه، كارگاه‌ها و كارخانه‌هايي نيز با سرمايه و مديريت خارجي در ايران شكل گرفته بود كه عبارت بودند از كارخانه آلماني قاليبافي در تبريز با 100 كارگر، 17 كارگاه پنبه‌پاك‌كني روسي در مازندران و خراسان با مجموع 272 كارگر، كارگاه ابريشم‌تابي بركاده با سرمايه روسي و 20 كارگر. جان فوران در كتاب مقاومت شكننده درباره صنعت نساجي در دوره پهلوي اول اشاره مي‌كند كه صنعت نساجي بزرگ‌ترين صنعت ايران در بخش دولتي، خصوصي و سرمايه‌گذاري مشترك دولتي- خصوصي بود، او مي‌گويد: بزرگ‌ترين بخش دولتي در صنعت را بافندگي تشكيل مي‌داد و بخش خصوصي در صنعت بافندگي، مواد غذايي و پشمبافي بزرگ‌ترين نقش را داشت. عمده‌ترين صنايع مشترك دولتي- خصوصي نيز بافندگي بود. بافندگي پارچه نخي، پشمي و ابريشمي بزرگ‌ترين بخش در صنعت بافندگي بود كه 50-60 درصد نيروي كار صنعتي را در 34 كارخانه از 57 كارخانه با دويست كارگر را در بر مي‌گرفت.
 1- كاغذ پاره‌ها و محدوديت‌هايش
سايه شوم تحريم‌ها گستره خود را تا صنعت فرش ماشيني امتداد داد و بخشي از اين صنعت به ويژه در حوزه تامين مواد اوليه نيز در ليست بلندبالاي تحريم‌ها قرار دارد و كارخانه‌هايي چون پلي‌اكريل براي تامين مواد مورد نياز اين صنعت داراي محدوديت‌هاي زيادي هستند و اين بند و بست‌ها موجب وابستگي ما به بازارهايي در آن سوي آب‌ها، براي تامين موادي شده است كه مواد پايه آن را خودمان توليد مي‌كنيم و براي رسيدن به مواد اصلي مورد استفاده در صنعت نساجي و بويژه فرش ماشيني، چشم به اما و اگرهاي توليد‌كنندگاني داريم كه با وسواس از «كاربرد دوگانه» اين مواد مي‌گويند! نمونه اين نوع مواد الياف اكريليك است كه در صنايع نساجي و پوشاك و بسياري از صنايع ديگر مورد استفاده فراواني دارد و تنها در شهر كاشان و بخش فرش ماشيني روزانه 200 تن (با قيمت 3- 5/3 دلار در هر كيلو معادل 600 -750 هزار دلار در روز) مصرف مي‌شود. ماده اوليه توليد الياف اكريليك با نام (ACRYLONITRILE (AN هر چند كه از پايه مواد نفتي است اما به دلايل تكنولوژيكي در ايران توليد نمي‌شود و ما بايد مواد خام خود را صادر و سپس با مانع تراشي‌هاي فراوان معدود توليد‌كنندگاني كه با ما همكاري مي‌كنند، اقدام به واردات اين مواد فرآوري شده كنيم. در حال حاضر در حدود 50 شركت در زمينه توليد اين مواد در جهان فعال هستند كه تنها 4 شركت و تحت ضوابط و نظارت‌هاي شديد، بخشي از مواد مورد نياز را به پلي اكريل مي‌فروشند. اين مواد از پروپان گرفته مي‌شود اما متاسفانه فروش خطوط توليد (ACRYLONITRILE (AN به ايران تحت تحريم‌هاي حاصل از «كاغذپاره‌ها» قرار دارد كه اميدوار هستيم با تدبير دولت بتوانيم سقوط آزادي را كه به صورت ناگهاني در هزارتوي تحريم‌ها تجربه كرده‌ايم را به تدريج و در طي ساليان آينده برطرف كرده و از شر برچسب «كاربردهاي دوگانه» راحت شويم!
2- حلقه‌هاي گمشده- شركت‌هاي دانش بنيان- تكنولوژي
در بدو پيدايش صنعت فرش ماشيني در شهر كاشان در اواخر دهه 1360در حدود 10 كارگاه به توليد و ارائه خدمات با تمام ظرفيت براي ماشين‌آلات مورد نياز اين صنعت مشغول بودند. اين شركت‌هاي طراحي و ساخت نقش مهمي در توسعه اين صنعت برعهده داشتند و در حال حاضر نيز ماشين‌آلات ساخت اين كارگاه‌ها بخشي از ظرفيت نصب شده و فعال را به خود اختصاص داده است اما بي‌برنامه بودن موجب شد تا اين شركت‌ها به محاق فراموشي بروند و يكي از مهم‌ترين حلقه‌هاي چرخه اين صنعت را كه به همت بخش خصوصي شكل گرفته بود از دست داده‌ايم و متاسفانه امروز مسوولان با افتخار مي‌گويند كه بسياري از تعييراتي كه كارخانجات توليد‌كننده در ماشين‌آلات جديد اين صنعت ايجاد مي‌كنند با پيشنهاد كارگران و صنعت گران فرش ماشيني ايران است! به عبارتي شركت‌هاي خارجي توليدكننده ماشين‌آلات با استفاده از دانش بومي – و رايگان- صنعتگران و كارگران ايراني اقدام به بالا بردن راندمان و كارايي محصولات خود مي‌كنند و ماشين‌آلات جديد را به دلار و يورو به توليد‌كننده ايراني مي‌فروشند. اگر امروز نشاني از شركت‌هايي كه به طراحي و ساخت ماشين‌آلات مورد نياز اين صنعت مي‌پرداختند وجود داشت مي‌توانستيم ضمن تامين نيازهاي داخلي با افتخار از صدور ماشين‌آلات و تجهيزات به كشورهاي ديگر سخن بگوييم.
بر اساس آمارهاي موجود تنها در كاشان در حدود 500 ماشين با تكنولوژي پايين، مصرف انرژي بالا و هزينه‌هاي جانبي زياد به توليد مشغول هستند كه از يك‌سو براي تامين حداقل حاشيه سود قيمت تمام شده را بالا مي‌برند و از سوي ديگر اين روند در مخالفت با اهداف بهره‌وري انرژي و هدفمندي يارانه‌ها قرار دارد. اين واحدها لاجرم بايد يا تن به تعطيلي بدهند يا نوسازي شوند كه با توجه به رونق نسبي اين صنعت و نقش آن در ايجاد اشتغال، نوسازي گزينه اصلي و منطقي است. نوسازي اين ماشين‌ها به معناي يك بازار بزرگ و مطمئن براي توليد و سرمايه‌گذاري است و به نظر مي‌رسد كه تدبير دولت بايد به جاي دادن وام ارزي براي واردات در جهت متمركز كردن اين تقاضاهاي منفرد و ارائه يك برنامه براي توليد ماشين‌آلات موردنياز با سرمايه مالي و تكنولوژيكي داخلي يا مشاركت با شركت‌هاي خارجي باشد. توليد 500 دستگاه ماشين هر سرمايه‌گذاري – چه داخلي و چه خارجي - را وسوسه مي‌كند، نبايد اين فرصت را با ندانم كاري از دست داد. كاشان به عنوان يكي از قطب‌هاي بزرگ توليد فرش ماشيني در جهان و يكي از قديمي‌ترين خاستگاه‌هاي نساجي و قالي بافي در جهان، مي‌تواند در صنعت ماشين‌سازي هم سرآمد باشد.
دانشگاه‌هاي كاشان مي‌توانند به مراكزي براي توليد دانش مورد نياز اين صنعت از اقتصاد و جامعه‌شناسي گرفته تا شيمي و مكانيك بدل شوند. امكانات اين دانشگاه‌ها در كنار تجربه و دانش اساتيد و هيات علمي آنها مي‌تواند برنامه مدوني براي هدايت پايان نامه‌هاي دانشجويي به ويژه در مقاطع ارشد و دكترا باشد. اين انباشت دانش نه تنها توانايي آن را دارد كه اين صنعت را در تمام ابعادش ياري كنند، بلكه ثمرات آن مي‌تواند تا آن‌سوي مرزها نيز راه بگشايد و كاشان را به قطب علمي اين صنعت در جهان بدل كند.
 3- بازاريابي و شناخت سلايق مصرف‌كننده
براي ورود به هر بازاري در گام نخست بايد سلايق و ذائقه‌هاي مصرف‌كنندگان كالا در آن بازار خاص را شناخت و سپس بر اساس اين مطالعه اقدام به توليد مناسب از نظر كيفيت و كميت كرد. تسخير بازارهاي جديد عملي كوركورانه و بي‌هدف نيست، متاسفانه در صنعت فرش ماشيني نيز مانند ساير كالاها و خدمات اين اصول بديهي و پيش نياز تجارت به بوته فراموشي سپرده شده است. مطالعات بازار از پايه‌يي‌ترين اقدامات براي سهم خواهي در بازارهاي داخلي و خارجي است، از يك‌سو استاندارهاي حاكم بر يك بازار را بايد شناخت و از سوي ديگر مصرف‌كنندگان را. خريداران براساس مولفه‌هاي متعددي از جمله: جنس و سن، پايگاه اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي و محيط جغرافيايي‌شان به گروه‌هاي متعددي تقسيم مي‌شوند كه هر يك بنا به شاخص‌هاي خاص خود محصولي را از نظر شكل و محتوا ترجيح مي‌دهند و در اين بين حتي بسته‌بندي كالاها يا استفاده از مواد اوليه، طرح، رنگ و اندازه در كانون توجه قرار مي‌گيرند. از سوي ديگر مطالعه بازار اقدامي نيست كه از عهده يك يا دو شركت توليد‌كننده برآيد و در اين بين تدبير دولت مي‌تواند بر اين اصل قرار گيرد كه با كمك مشاوران متخصص و همچنين رايزن‌هاي فرهنگي و اقتصادي وزارت امورخارجه اقدام به مطالعات جامع در كشور‌هاي هدف كرده و نتايج حاصله را در اختيار تشكل‌هاي ذينفع قرار دهد و اين تشكل‌ها با پردازش اطلاعات، برنامه منسجم و گام به گامي براي ورود به بازارهاي هدف پي‌ريزي كنند. نبايد از ياد برد كه وجهه جهاني دولت و به ويژه در منطقه، تاثير شايان توجهي بر انتخاب مصرف‌كننده خارجي دارد. تجربه تركيه درس‌هاي زيادي براي آموختن دارد، چرا كالاي ترك تا اعماق كشورهاي مسلمان رسوخ كرده است و كالاي ايراني مشتري چنداني نه در كشورهاي پارسي زبان و نه در كشورهاي هم كيش ندارد؟ البته مقررات زدايي و به روز شدن در بروكراسي ناكارآمد دولت به ويژه در دو بخش كليدي گمرك و نهادها و سازمان‌هاي مشوق صادرات نيز نقشي بي‌بديل در رونق داخلي اين صنعت و همچنين تلاش براي ورود به بازارهاي بين‌المللي دارد.
 4- بالانس توليد و مصرف- آمار و برنامه‌ريزي
آمار يا به تعبير برخي از انديشمندان «علم دولت» ابزار كليدي براي برنامه‌ريزي و توليد است كه در كشور ما گويا محلي از اعراب ندارد و در تمام بخش‌ها به راحتي مي‌توان انبوهي از آمارهاي متناقض را جست‌وجو كرد كه برخي از اين آمارها و اطلاعات متناقض توليد شده ارگان‌ها و نهادهاي دولتي است! براي تهيه اين گزارش به‌شدت در پي يافتن برخي از اعداد كليدي مانند ظرفيت نصب شده توليد، مصرف داخلي و صادرات بوديم كه اعداد به دست آمده داراي بازه بسيار فراخي بود! ظرفيت نصب شده از 120 ميليون تا 180 ميليون متر مربع در سال در نوسان بود، مصرف داخلي از 36 ميليون متر مربع در سال براساس يك فرمول تجربي (هر 5 نفر يك فرش 12 متري در هر 5 سال) تا 80 ميليون متر مربع (با تاكيد بر نرخ ازدواج و تشكيل خانوارهاي جديد و ميزان مساحت مسكن‌هاي مهر) متفاوت بود و ميزان صادرات نيز از 10-15 ميليون متر مربع برآورد مي‌شود. به نظر مي‌رسد كه تدبير دولت بايد به گونه‌يي منسجم در پي ارائه اعداد واقعي از ميزان توليد و مصرف باشد. آمار و ارقام واقعي مرتبط با توليد نخستين كليد ورود سرمايه‌گذار داخلي و خارجي به يك بخش است و مي‌تواند ظرفيت‌هاي خالي در هر بخش و حلقه‌هاي مرتبط با آن را مشخص كند و از انباشت غيرضروري سرمايه در يك بخش و خالي بودن بخش ديگر جلوگيري كند و با ايجاد تعادل در بين حلقه‌هاي مرتبط، به يك روند توليدي پايدار، بهينه و كارآمدي بيانجامد، اين بخش نيز از دسترس بخش خصوصي خارج بوده و در گام نخست دولت و سپس تشكل‌ها مي‌توانند به مسووليت‌هاي كليدي خود بيانديشند.
 5- مواد اوليه پتروشيمي و ردگيري مسير داخلي و صادراتي آن
مواد پايه و كليدي نساجي و فرش ماشيني از خروجي پتروشيمي‌ها مي‌گذرد و متاسفانه در حال حاضر كارخانه‌هاي توليد‌كننده فرش ماشيني در تنگناهاي كمبود و گراني ناشي از دلال بازي بر روي اين كالاي استراتژيك هستند. بخشي از توليد كارخانه‌هاي پتروشيمي راهي آن سوي مرزها مي‌شود و گويا ارزآوري تنها وظيفه صنعت پتروشيمي ايران است كه «ميراث‌دار خام فروشي» برادر بزرگ‌تر يا همان نفت، به عنوان نان آور دولت رانتي در ايران است، اما غافل از آنكه اين عضو درآمدزا، بخشي از ماشين بزرگي است كه مهم‌ترين وظيفه و دلمشغولي اين روزهايش رونق توليد و اشتغال‌زايي است، و بسيار تاسف بار خواهد بود اگر با ردگيري مسيري كه اين مواد تا بازارهاي خارجي طي مي‌كنند، مقصدي را بيابيم كه هدف آن توليد محصولي براي ورود به بازار ايران باشد يا تامين مواد اوليه براي توليد‌كنندگان رقيب كه محصول نهايي خود را در بازارهاي هدف ايران به فروش مي‌رسانند! تركيه، بلژيك و چين رقباي اصلي توليد‌كنندگان ايراني فرش ماشيني هستند و اگر مواد صادراتي پتروشيمي بي‌واسطه يا با واسطه راهي اين كشورها شود و موجب ايجاد اشتغال در بخش نساجي و فرش ماشيني آنها شود، آنگاه تدبيرهايمان كمي جاي تامل دارد!
بخش ديگري از مواد پتروشيمي راهي بورس مي‌شود و دلالان و واسطه‌هايي كه از توليد به دور و تنها در پي سودآوري هستند مي‌توانند به كمك نقدينگي بالاي خود بازار را تحت كنترل داشته باشند و در حاشيه اين بازار مصرف‌كننده اصلي يا همان فعالان صنعت فرش ماشيني را به مسلخ قيمت‌هاي خود خواسته ببرند. تدبير دولت با توجه به اولويت ايجاد اشتغال و به گردش درآوردن چرخ‌هاي توليد، مي‌تواند بر اين روال باشد كه به كمك تشكل‌هاي اين صنف آمده و راهكار مطمئني را براي تامين مواد اوليه كليدي و حياتي آن اتخاذ كند و سايه شوم دلالان را از سر شاغلان اين صنعت كوتاه كند.
 
 
 
نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها