رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 12504

اهمیت تفکر انتقادی برای مدیران کسب و کار

اهمیت تفکر انتقادی برای مديران کسب و کار
سایت خبری تحلیلی ساعت 24-هنگامی که در مورد منش های فردی و عوامل انگیزه بخش در شایستگی های یک مدير صحبت می کنم، اغلب مورد سوال واقع می شوم که: «آیا هوش را نیز در نظر می گیرید؟» و معمولا جواب من این است که «بله اما تنها هوش را در نظر نمی گیریم بلکه توانائی در تفکر انتقادی را در نظر می گیریم». اگرچه هوش می تواند یکی از المان های تفکر انتقادی باشد اما با تفکر انتقادی خیلی متفاوت است. کسی ممکن است که حافظه خوبی داشته باشد، در حل معادلات پیچیده ریاضی ماهر باشد، و دانش زیادی داشته باشد اما این الزامی نیست که آن فرد در تفکر انتقادی نیز خوب باشد.
بنابر تعریف روبرت انیس، تفکر انتقادی، تاملی استدلالی است متمرکز بر اینکه چه چیزی را باید پذیرفت و چه کاری باید انجام داد. به بیان دیگر تفکر انتقادی توانائی در تفکری شفاف و عقلانی است، شامل مشغول شدن در تامل و تفکر مستقل. یک مدير با مهارت های تفکر انتقادی می تواند ارتباط منطقی بیان ایده ها را بفهمد، دلایل مرتبط و مهم را بشناسد، خطاهای استدلال را تشخیص دهد، و تصمیم های درست بگیرد.
مطمئنا شما مديراني را ملاقات کردید که خیلی باهوش بوده و می توانند جواب های درست را بیابند اما تصمیم های سوال برانگیزی می گیرند. من در این سال ها مديراني را دیده ام که مهارت های مردمی بزرگی داشته اند و می توانستند الهام بخش کسانی که در اطرافشان هستند باشند و همچنین بتوانند به خوبی راه حل ها را به کار گیرند. اگرچه آنها در تفکر در دلالت سناریوهای محتمل، ناتوان بودند و نمی توانستند به خوبی گزینه های گوناگونی را که مواجه می شوند ارزیابی کنند، یا نقص استدلال های دیگران را پی ببرند، اغلب تصمیم های نادرست می گرفتند و ضعفشان در تفکر انتقادی را نشان می دادند.
برای اینکه متفکر انتقادی خوبی باشید، نه تنها باید بتوانید اطلاعات لازم را گردآوری کنید بلکه گزینه های محتمل را نیز ارزیابی کنید. داشتن نگرش انتقادی به اطلاعات موجود و موقعیت پیش رو، تاثیر بسیاری بر مسائلی که در دست هست می گذارد. اینکه بتوان فهمید که پیامد هر کدام از راه حل ها چیست، به کدام فرضیات می توان اتکا کرد و کدام ها را باید زیر سوال برد. این ها پرسش های مهمی هست که به کمک آنها می تواند قضاوت ها را بازنگری کرد و تصمیم های درستی گرفت. 
محیط کسب و کار امروز، محیطی پرقابت و پر تغییر است که خطر تصمیم های ضعیف بیشتر از همیشه بوده است. رهبران باید در مورد راهبرد استراتژیک سازمانشان و همچنین موقعیت های رقابتی و تخصیص درست منابع تصمیم گیری کنند. در بیشتر مواقع، رهبران نمی توانند به راهکارهایی که در گذشته موثر بوده، اتکا کنند زیرا بازار کسب و کار دائما با چالش های جدید و متفاوتی روبروست. بنابراین برای گرفتن تصمیم های درست، آنها باید بتوانند به خوبی گزینه ها، پیامدهای محتمل را ارزیابی کرده و بر اساس اطلاعات جدید خود را به سرعت با شرایط وفق دهند. هنگامی که تصمیم های نادرستی گرفته می شود، ممکن است که اعتبار یک سازمان از بین رفته و منابع حیاتی اش را از دست بدهد. 
من به شدت اعتقاد دارم که تفکر انتقادی، برترین عامل موقعیت یک رهبر است به خصوص در محیط های کسب و کار پیچیده و پر تلاطم که نیاز به شکیبایی بسیار دارد. مهارت در حل مسائل گذشته، تضمینی نیست برای حل مسائل آینده که بسیاری از پارامترهایش متفاوت است. برای همین دلیل است که برای رسیدن به یک استنتاج صحیح، رهبر باید بتواند مفهوم اندیشی کند، ایده ها را با همدیگر ترکیب کرده، و اطلاعات را ارزیابی کند. 
نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها