کد خبر
162
ناظران سازمان ملل در مرز ایران و عراق مستقر شد
در روز ۱۹ مرداد ۱۳۶۷ به دنبال صدور قطعنامه ۶۱۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد، گروه ناظران نظامی سازمان ملل متحد (یونیماگ) برای نظارت بر آتشبس بین ایران و عراق در مرزهای بینالمللی مستقر شدند.
کمتر از یکماه پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران، شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامهای دیگر تشکیل گروه ناظران نظامی سازمان ملل متحد (یونیماگ) بر آتشبس میان ایران و عراق را به تصویب رساند. در این قطعنامه که شامگاه ۱۸ مرداد ۶۷ به تصویب رسید، آمده بود:
«با یادآوری مجدد قطعنامه (۱۹۸۷)، ۵۹۸ خود،
۱- گزارش دبیرکل، مذکور در سند ۲۰۰۹۳/ اس در مورد اجرای پاراگراف ۲ اجرایی قطعنامه (۱۹۸۷)، ۵۹۸ را تصویب میکند.
۲- تـصـمـیـم مـیگـیـرد کـه طـبـق اخـتـیـارات خـود یـک گـروه نـاظـر نـظـامـی (unimog) را ایـجـاد و از دبـیـرکل میخواهد اقدامهای لازم را انجام دهد.
۳- بعلاوه تصمیم میگیرد که یونیماگ را برای مدت ششماه تأمین نماید، مگر آنکه شورا تصمیم دیگری اتخاذ کند.
۴- از دبیرکل درخواست میکند که شورای امنیت را از تحولات بعدی امر کاملا آگاه سازد.»
بدین ترتیب فردای آن روز یونیماگ وارد خاک جمهوری اسلامی ایران و همچنین کشور عراق شدند. نیروهای یونیماگ حدود ۴۰۰ نفر بودند که از ۲۵ نفر ملیت مختلف تشکیل شده بود. تایید، تحکیم و نظارت بر آتشبس، نظارت بر عقبنشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی، کمک به طرفین درگیر برای حل مسایل بویژه درباره تعیین دقیق خطوط مرزی و کمک به آنان برای ایجاد یک منطقه حائل در طول مرزهای دو کشور از جمله وظایف یونیماگ بود.
سه سال بعد در حالی که عراق با حمله به کویت در برابر غرب قرار گرفته بود، خاویر پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل متحد به منظور اجرای بندهای ۶ و ۷ قطعنامه ۵۹۸، در روز ۲۳ مرداد ماه ۱۳۷۰ برابر با ۱۴ اوت ۱۹۹۱ نامهای به کشورهای ایران و عراق نوشت و از آنها خواست که ادله خود را برای اثبات کشور آغازکننده جنگ اعلام نمایند.
سـرانـجـام یـازده سـال پـس از آغـاز جـنـگ ۸ سـاله تـحـمـیـلی عـراق عـلیـه ایـران و سـه سـال پـس از صـدور قـطـعنامه ۵۹۸، خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ برابر با ۹ دسامبر ۱۹۹۱ طی یک گزارش رسمی به شورای امنیت نظر خود را مبنی بر اینکه عراق، آغازگر جنگ بوده است، اعلام کرد. مـتـن کـامل گـزارش دبـیـرکـل سازمـان مـلل بـه شـرح ذیل است:
۱- در بـنـد ۶ قـطعنـامـه ۵۹۸، کـه در تـاریـخ ۲۰ ژوئیـه ۱۹۸۷ تـصـویـب شـد، شـورای امـنـیـت از دبـیـرکل درخواست کرد، در مشورت با ایران و عراق موضوع احاله بررسی مسئولیت مخاصمه را با گروهی بیطرف پیگیری کند، و در اولین فرصت ممکن، در جهت اجرای این درخواست به شورای امنیت گزارش دهد.
۲- در طول مذاکرات سه سال گذشته، فرصتهای متعددی برای مشورت با طرفین درباره بنده ۶ قطعنامه داشتهام، این مذاکرات مرا قادر ساخت تا برداشتی از دیدگاههای متفاوت دو طرف داشته باشم. اما به مرحلهای که به تسلیم گزارشی معنادار به شورای امنیت بینجامد، نرسید.
۳- بـه دنـبـال تکمیل اجرای پاراگرافهای یک و دو قطعنامه ۵۹۸، تلاش جدیدی برای تحقق دیگر مفاد قطعنامه با هدف تضمین برقراری مجدد صلح میان ایران و عراق بر مبنای طرح جامع صلحی که توسط قطعنامه ۵۹۸، ارایه شده بود، لازم به نظر رسید تا از این طریق به تامین نیازهای جاری و صلح و امنیت در منطقه کمک اساسی شود. بسیاری از تصمیمهایی که من برای تشدید تلاشها در جهت اجرای قطعنامه ۵۹۸، اتخاذ کردم، به شورای امنیت منعکس شده است (سند شماره ۲۳۲۴۶/اس).
۴- دربـاره پـاراگراف ۶ عناصری از مواضع طرفین پیرامون این پاراگراف بای من مشخص بود. با این وجود من از دولتهای ایران و عراق در نامههایی مشابه به تاریخ ۱۴ اوت ۱۹۹۱، خواستم تا در جامعترین شکل ممکن، جزئیات مواضع خود را درباره این پاراگراف به من تسلیم کنند. در هـمـان زمـان بـه مـنـظـور دسـتـیـابـی بـه کـامـلتـریـن درک از ایـن مـوضـوع تـصـمـیـم گـرفـتـم تـا بـطـور جـداگـانـه بـا تـعدادی از کارشناسان مـسـتـقـل مـشـورت کـنم. براساس پاسخهای ۲۶ اوت ۱۹۹۱ عراق به ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۱ ایران که به من تسلیم شد، مشورتهایی که با دو طرف داشتم، تمام اطلاعاتی که از کارشناسان مستقل به دست آمده است، اکنون مایلم که درباره پاراگراف ۶ قطعنامه ۵۹۸، به شورای امنیت گزارش دهم.
۵- مـسـلم اسـت کـه جـنـگ بـیـن ایـران و عـراق کـه سـالیـان دراز بـه طـول انـجـامـیـد، شـروعـش نـقـض حـقـوق بـیـنالمـلل بود و موارد نقض حقوق بینالملل موجب مسئولیت برای مخاصمه است که موضوع اصلی پاراگراف ۶ میباشد. آن بخش از موارد نقض مقررات بینالمللی کـه در چـارچـوب پـاراگـراف ۶ بـایـد مـورد توجه ویژه جامعه جهانی قرار گیرد، استفاده غیرقانونی از زور و عدم احترام به تمامیت ارضـی یـک کـشـور عـضـو اسـت. مـسـلمـا در طـول جـنـگ مـواردی عـمـده و گـسـتـرده از نـقـض اصول مختلف حقوق بینالمللی انسانی وجود داشته است.
۶- پاسخ عراق به نامه ۱۴ اوت ۱۹۹۱ من پاسخی محتوایی نیست، از این رو من ناچارم به توضیحاتی که قبلا توسط عراق ارایه شده است تکیه کـنـم. ایـن یـک واقـعـیـت اسـت کـه تـوضـیـحـات عـراق بـرای جـامـعـه بینالمللی قـابـل قبول و کافی نیست. بـنـابـراین رویداد برجستهای که تحت عنوان موارد نقض دربند پنجم این گزارش بدان اشاره کردم، همانا حمله ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ علیه ایران است کـه بـر اسـاس مـنـشـور مـلل مـتـحـد، اصـول و قـوانـیـنـی شـنـاخـتـه شـده بـیـنالمـللی یـا اصول اخلاقی، قابل توجیه نیست و موجب مسئولیت مخاصمه است.
۷- حتی اگر قبل از شروع مخاصمه برخی تعرضات از جانب ایران صورت گرفته باشد، چنین تعرضاتی نمیتواند توجیه کننده تجاوز عراق بـه ایـران - کـه اشـغـال مـسـتـمـر خـاک ایـران را در طـول مـخـاصـمـه در پـی داشـت - بـاشـد. تـجـاوزی کـه نـاقـض مـمنوعیت کاربرد زور که یکی از اصول حقوق بین است، میباشد.
۸- از مـیـان مـوارد متعدد نـقـض حـقـوق انـسـانـی کـه در طـول جـنـگ رخ داده، مـوارد بـسـیـار تـوسـط سـازمـان ملل و یا کمیته بینالمللی صلیب سرخ ثبت شده است. بـه عـنـوان مـثـال مـن بـه درخـواسـت یک و یا هر دو طرف، در موارد متعددی، هیاتهای کارشناسی را برای تحقیق درباره موارد نقضی مانند استفاده از تسلیحات شیمیایی، حملات به مناطق غیرنظامی و بدرفتاری با اسرای جنگی به صحنه نبرد اعزام کردم. نتیجه این تحقیقات جملگی به شورای امـنـیـت گـزارش شـده و بـه عـنـوان سـنـد ایـن شـورا انـتـشـار یافتهاند. ایـن گـزارشـهـا بـا کـمـال تـاسـف حـاکی از وجود شواهدی از موارد نقض جدی حقوق انسانی است و در یک مورد من موظف بودم با تاسف عمیق این یافته کارشناسان را متذکر گـردم کـه سلاحهای شیمیایی علیه غیر نظامیان ایرانی در منطقهای در نزدیکی یک مرکز شهری عاری از هرگونه حفاظت در برابر این حملات به کار رفته است (سند شماره ۲۰۱۳۴/اس)، شورا ناخشنودی خود از این مساله و محکومیت آن را در قطعنامه ۶۲۰ مصوبه ۲۶ اوت ۱۹۸۸ اعلام کرد.
۹- رویـدادهـای جـنـگ ایـران و عـراق کـه بـرای سـالیـان طـولانـی درصـدر اخـبـار وسـایـل ارتـبـاط جـمعی دنیا قرار داشت، برای جامعه بینالمللی کاملا شناخته شده است. همچنین مواضع طرفین که در موارد بسیاری از اسناد رسمی منعکس شده و انتشار یافته بر همگان واضح است. به نظر من تعقیب پاراگراف ۶ قطعنامه ۵۹۸ هدف مفیدی را در بر ندارد و در جهت صلح و اجرای قطعنامه ۵۹۸ به عنوان یک طرح صلح جامع، اکنون لازم اسـت رونـد حـل و فـصـل دنـبـال شـود. در واقـع پـرداخـتـن بـه مـبـنـای دقـیـق روابـط صـلح آمـیـز بـیـن دو طـرف و هـمـچـنـیـن صـلح و امـنـیـت در کل منطقه ضرورت فوری دارد.
شـورای امـنیت در سال ۱۹۸۷ در پاراگراف ۸ قطعنامه ۵۹۸ روش صحیحی را توصیه کرد که اگر به موقع اجرا شده بود میتوانست منطقه را از فاجعه بعدی که رخ داد، برهاند. یـک نـظـام روابـط حسن همجواری مبتنی بر احترام به حقوق بینالملل آن گونه که توسط شورای امنیت پیش بینی شده، برای تضمین صلح و ثبات آینده منطقه ضروری است. امید است این ندای شورا مورد عنایت قرار گیرد.
«با یادآوری مجدد قطعنامه (۱۹۸۷)، ۵۹۸ خود،
۱- گزارش دبیرکل، مذکور در سند ۲۰۰۹۳/ اس در مورد اجرای پاراگراف ۲ اجرایی قطعنامه (۱۹۸۷)، ۵۹۸ را تصویب میکند.
۲- تـصـمـیـم مـیگـیـرد کـه طـبـق اخـتـیـارات خـود یـک گـروه نـاظـر نـظـامـی (unimog) را ایـجـاد و از دبـیـرکل میخواهد اقدامهای لازم را انجام دهد.
۳- بعلاوه تصمیم میگیرد که یونیماگ را برای مدت ششماه تأمین نماید، مگر آنکه شورا تصمیم دیگری اتخاذ کند.
۴- از دبیرکل درخواست میکند که شورای امنیت را از تحولات بعدی امر کاملا آگاه سازد.»
بدین ترتیب فردای آن روز یونیماگ وارد خاک جمهوری اسلامی ایران و همچنین کشور عراق شدند. نیروهای یونیماگ حدود ۴۰۰ نفر بودند که از ۲۵ نفر ملیت مختلف تشکیل شده بود. تایید، تحکیم و نظارت بر آتشبس، نظارت بر عقبنشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی، کمک به طرفین درگیر برای حل مسایل بویژه درباره تعیین دقیق خطوط مرزی و کمک به آنان برای ایجاد یک منطقه حائل در طول مرزهای دو کشور از جمله وظایف یونیماگ بود.
سه سال بعد در حالی که عراق با حمله به کویت در برابر غرب قرار گرفته بود، خاویر پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل متحد به منظور اجرای بندهای ۶ و ۷ قطعنامه ۵۹۸، در روز ۲۳ مرداد ماه ۱۳۷۰ برابر با ۱۴ اوت ۱۹۹۱ نامهای به کشورهای ایران و عراق نوشت و از آنها خواست که ادله خود را برای اثبات کشور آغازکننده جنگ اعلام نمایند.
سـرانـجـام یـازده سـال پـس از آغـاز جـنـگ ۸ سـاله تـحـمـیـلی عـراق عـلیـه ایـران و سـه سـال پـس از صـدور قـطـعنامه ۵۹۸، خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ برابر با ۹ دسامبر ۱۹۹۱ طی یک گزارش رسمی به شورای امنیت نظر خود را مبنی بر اینکه عراق، آغازگر جنگ بوده است، اعلام کرد. مـتـن کـامل گـزارش دبـیـرکـل سازمـان مـلل بـه شـرح ذیل است:
۱- در بـنـد ۶ قـطعنـامـه ۵۹۸، کـه در تـاریـخ ۲۰ ژوئیـه ۱۹۸۷ تـصـویـب شـد، شـورای امـنـیـت از دبـیـرکل درخواست کرد، در مشورت با ایران و عراق موضوع احاله بررسی مسئولیت مخاصمه را با گروهی بیطرف پیگیری کند، و در اولین فرصت ممکن، در جهت اجرای این درخواست به شورای امنیت گزارش دهد.
۲- در طول مذاکرات سه سال گذشته، فرصتهای متعددی برای مشورت با طرفین درباره بنده ۶ قطعنامه داشتهام، این مذاکرات مرا قادر ساخت تا برداشتی از دیدگاههای متفاوت دو طرف داشته باشم. اما به مرحلهای که به تسلیم گزارشی معنادار به شورای امنیت بینجامد، نرسید.
۳- بـه دنـبـال تکمیل اجرای پاراگرافهای یک و دو قطعنامه ۵۹۸، تلاش جدیدی برای تحقق دیگر مفاد قطعنامه با هدف تضمین برقراری مجدد صلح میان ایران و عراق بر مبنای طرح جامع صلحی که توسط قطعنامه ۵۹۸، ارایه شده بود، لازم به نظر رسید تا از این طریق به تامین نیازهای جاری و صلح و امنیت در منطقه کمک اساسی شود. بسیاری از تصمیمهایی که من برای تشدید تلاشها در جهت اجرای قطعنامه ۵۹۸، اتخاذ کردم، به شورای امنیت منعکس شده است (سند شماره ۲۳۲۴۶/اس).
۴- دربـاره پـاراگراف ۶ عناصری از مواضع طرفین پیرامون این پاراگراف بای من مشخص بود. با این وجود من از دولتهای ایران و عراق در نامههایی مشابه به تاریخ ۱۴ اوت ۱۹۹۱، خواستم تا در جامعترین شکل ممکن، جزئیات مواضع خود را درباره این پاراگراف به من تسلیم کنند. در هـمـان زمـان بـه مـنـظـور دسـتـیـابـی بـه کـامـلتـریـن درک از ایـن مـوضـوع تـصـمـیـم گـرفـتـم تـا بـطـور جـداگـانـه بـا تـعدادی از کارشناسان مـسـتـقـل مـشـورت کـنم. براساس پاسخهای ۲۶ اوت ۱۹۹۱ عراق به ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۱ ایران که به من تسلیم شد، مشورتهایی که با دو طرف داشتم، تمام اطلاعاتی که از کارشناسان مستقل به دست آمده است، اکنون مایلم که درباره پاراگراف ۶ قطعنامه ۵۹۸، به شورای امنیت گزارش دهم.
۵- مـسـلم اسـت کـه جـنـگ بـیـن ایـران و عـراق کـه سـالیـان دراز بـه طـول انـجـامـیـد، شـروعـش نـقـض حـقـوق بـیـنالمـلل بود و موارد نقض حقوق بینالملل موجب مسئولیت برای مخاصمه است که موضوع اصلی پاراگراف ۶ میباشد. آن بخش از موارد نقض مقررات بینالمللی کـه در چـارچـوب پـاراگـراف ۶ بـایـد مـورد توجه ویژه جامعه جهانی قرار گیرد، استفاده غیرقانونی از زور و عدم احترام به تمامیت ارضـی یـک کـشـور عـضـو اسـت. مـسـلمـا در طـول جـنـگ مـواردی عـمـده و گـسـتـرده از نـقـض اصول مختلف حقوق بینالمللی انسانی وجود داشته است.
۶- پاسخ عراق به نامه ۱۴ اوت ۱۹۹۱ من پاسخی محتوایی نیست، از این رو من ناچارم به توضیحاتی که قبلا توسط عراق ارایه شده است تکیه کـنـم. ایـن یـک واقـعـیـت اسـت کـه تـوضـیـحـات عـراق بـرای جـامـعـه بینالمللی قـابـل قبول و کافی نیست. بـنـابـراین رویداد برجستهای که تحت عنوان موارد نقض دربند پنجم این گزارش بدان اشاره کردم، همانا حمله ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ علیه ایران است کـه بـر اسـاس مـنـشـور مـلل مـتـحـد، اصـول و قـوانـیـنـی شـنـاخـتـه شـده بـیـنالمـللی یـا اصول اخلاقی، قابل توجیه نیست و موجب مسئولیت مخاصمه است.
۷- حتی اگر قبل از شروع مخاصمه برخی تعرضات از جانب ایران صورت گرفته باشد، چنین تعرضاتی نمیتواند توجیه کننده تجاوز عراق بـه ایـران - کـه اشـغـال مـسـتـمـر خـاک ایـران را در طـول مـخـاصـمـه در پـی داشـت - بـاشـد. تـجـاوزی کـه نـاقـض مـمنوعیت کاربرد زور که یکی از اصول حقوق بین است، میباشد.
۸- از مـیـان مـوارد متعدد نـقـض حـقـوق انـسـانـی کـه در طـول جـنـگ رخ داده، مـوارد بـسـیـار تـوسـط سـازمـان ملل و یا کمیته بینالمللی صلیب سرخ ثبت شده است. بـه عـنـوان مـثـال مـن بـه درخـواسـت یک و یا هر دو طرف، در موارد متعددی، هیاتهای کارشناسی را برای تحقیق درباره موارد نقضی مانند استفاده از تسلیحات شیمیایی، حملات به مناطق غیرنظامی و بدرفتاری با اسرای جنگی به صحنه نبرد اعزام کردم. نتیجه این تحقیقات جملگی به شورای امـنـیـت گـزارش شـده و بـه عـنـوان سـنـد ایـن شـورا انـتـشـار یافتهاند. ایـن گـزارشـهـا بـا کـمـال تـاسـف حـاکی از وجود شواهدی از موارد نقض جدی حقوق انسانی است و در یک مورد من موظف بودم با تاسف عمیق این یافته کارشناسان را متذکر گـردم کـه سلاحهای شیمیایی علیه غیر نظامیان ایرانی در منطقهای در نزدیکی یک مرکز شهری عاری از هرگونه حفاظت در برابر این حملات به کار رفته است (سند شماره ۲۰۱۳۴/اس)، شورا ناخشنودی خود از این مساله و محکومیت آن را در قطعنامه ۶۲۰ مصوبه ۲۶ اوت ۱۹۸۸ اعلام کرد.
۹- رویـدادهـای جـنـگ ایـران و عـراق کـه بـرای سـالیـان طـولانـی درصـدر اخـبـار وسـایـل ارتـبـاط جـمعی دنیا قرار داشت، برای جامعه بینالمللی کاملا شناخته شده است. همچنین مواضع طرفین که در موارد بسیاری از اسناد رسمی منعکس شده و انتشار یافته بر همگان واضح است. به نظر من تعقیب پاراگراف ۶ قطعنامه ۵۹۸ هدف مفیدی را در بر ندارد و در جهت صلح و اجرای قطعنامه ۵۹۸ به عنوان یک طرح صلح جامع، اکنون لازم اسـت رونـد حـل و فـصـل دنـبـال شـود. در واقـع پـرداخـتـن بـه مـبـنـای دقـیـق روابـط صـلح آمـیـز بـیـن دو طـرف و هـمـچـنـیـن صـلح و امـنـیـت در کل منطقه ضرورت فوری دارد.
شـورای امـنیت در سال ۱۹۸۷ در پاراگراف ۸ قطعنامه ۵۹۸ روش صحیحی را توصیه کرد که اگر به موقع اجرا شده بود میتوانست منطقه را از فاجعه بعدی که رخ داد، برهاند. یـک نـظـام روابـط حسن همجواری مبتنی بر احترام به حقوق بینالملل آن گونه که توسط شورای امنیت پیش بینی شده، برای تضمین صلح و ثبات آینده منطقه ضروری است. امید است این ندای شورا مورد عنایت قرار گیرد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.