رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 169850

محکوم به اعدامی که پیش از اعدام خود قرآن خواند، در برنامه ماه عسل

ساعت24-رئیس زندان ضجه‌ای زد و گریست. از من خواست با مادرم تماس بگیرم و با او صحبت کنم. اما من نپذیرفتم چون نمی‌خواستم در شرایطی که خود را آماده مواجهه با مرگ کرده‌ام اشک مادرم بی‌قرارم کند. در همین لحظه یکی از زندانی‌ها آب خواست و به همه آب دادند، اما من آب نخوردم. وقتی آنها فهمیدند که من روزه‌ام ناراحت شدند و گریه کردند. در بیستمین برنامه ماه عسل احسان علیخانی در مقابل جوانی قرار گرفت که با حفظ قرآن از اعدام نجات یافته بود.

21.jpg
a href="http://www.saat24.com/news/169850/%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%87" target="_blank">

وسوسه برای درآمد بیشتر

پریناز فروزان: روح الله 27 سال سن دارد، اهل شهرستان جیرفت در استان کرمان و تنها پسر خانواده است. پدر وی کشاورز بوده و پس از فوت پدر، روح‌الله تحصیل را رها کرده و در سن 15 سالگی به عنوان شاگرد کاشی‌کار مسئولیت امرار معاش خانواده را بر عهده می‌گیرد. روح الله از آرزوهایش گفت: پدرم دوست داشت من درس بخوانم و خودم دوست داشتم معلم باشم. وی افزود: درآمد من برای گذران زندگی کافی نبود و چون جو منطقه سالم نیست، بیشتر فکر به طرف خلاف می‌افتد. علیخانی اذعان داشت: این دلیل قانع کننده‌ای نیست، در آن منطقه کلی عالم، دانشمند و افراد متخصص داریم. روح‌الله گفت: بعد از سفر به استان فارس به عنوان گچ‌کار و کاشی‌کار مشغول به کار شدم. یکی از اقوام ما در استان فارس در کار قاچاق هروئین بود. آنها به من پیشنهاد دادند که با جا به جا کردن مواد مخدر درآمد یک ماه را در یک روز به دست بیاورم. همین امر من را وسوسه کرد. به استان سیستان و بلوچستان رفتم و مشغول به کار شدم. بعد از حدود 3 ماه، اعضای باند دچار اختلاف شدند و یکی از آنها من را تحویل پلیس داد. چند روز در ستاد مبارزه با مواد مخدر بازداشت بودم. آن زمان 19 سال داشتم و تا پیش از آن هیچ سابقه و پرونده‌ای نداشتم. جرم من حمل و جا به جایی 1 کیلو و نیم مواد بود و اطلاعی از جرم خود نداشتم.

محکوم به اعدام در آغاز جوانی

روح الله در ادامه برنامه ماه عسل عنوان کرد: در یک سلول انفرادی حبس بودم، پابند به پایم بود و شرایط سختی داشتم. وقتی وارد زندان شدم من را به اندرزگاه جوانان منتقل کردند. وقتی افسر نگهبان از جرم من با خبر شد، به دلیل سن کم من خیلی تعجب کرد و گفت: می‌دانستی اعدام می‌شوی؟ من باور نمی‌کردم و شوکه شده بودم، تا آن لحظه نمی‌دانستم چه اتفاقی برایم افتاده است. من را به بند آموزش که به نگین عادل‌آباد معروف و مختص زندانیانی که قصد ادامه تحصیل داشتند بود منتقل کردند. بازپرس از من بازپرسی کرد و گفت: من می‌دانم که تو را گول زدند. علیخانی پرسید: تو را گول زدند؟ روح‌الله پاسخ داد: من نمی‌فهمیدم که عاقبت این کار به زندان و اعدام می‌کشد، تا این اندازه نمی‌فهمیدم. بعد از آن وارد بند آموزش شدم با یکی از هم‌شهری‌هایم به نام حسین برخورد کردم که حافظ 9 جزء قرآن بود. چگونگی حفظ قرآن برایم معما شد. تا آن روز فقط سوره یاسین و واقعه را خوانده بودم. از من خواست روخوانی قرآن کنم و وقتی دید می‌توانم به من پیشنهاد داد که قرآن را حفظ کنم. ابتدا چون بلاتکلیف بودم و حکم مشخصی نداشتم نپذیرفتم.

پله پله تا ملاقات خدا

روح الله اظهار کرد: 15 روز پیش از ماه رجب بود که وارد زندان شدم و با راهنمایی یکی از دوستانم از همان روز روزه گرفتم و تمام ماه رجب، شعبان، رمضان و پس از آن را به مدت 4 ماه روزه گرفتم. وی در بیان علت این کار توضیح داد: پولی که از طریق فروش و جا به جایی مواد به دست آوردم وارد خانه نکرده بودم، عقیده داشتم که هر چه قدر گوشت حرام به واسطه استفاده از این پول بر بدنم روییده باید آب شود. در زندان با کتابی به نام "آرامش در طوفان" آشنا شدم که من را متحول کرد. عکس موج‌های دریا شبیه کوه و یک کشتی تصویر شده بود و پیام کتاب این بود که اگر بر این کشتی سوار باشید در میان موج‌های پرتلاطم دریا می‌توانید آرامش داشته باشید. اکثر محتوای کتاب بر اساس آیات قرآن بود. در یکی از آیات اشاره می‌شود که کل دنیا فانی است و همه دنیا بازی و سرگرمی است و به آن دل نبندید و روز قیامت روز ملاقات با خدا است. با کتاب "معراج السعادت" آشنا شدم و این کتاب در طی 4 ماه زندگی و فکر من را با روزه‌ها و نماز شب تغییر داد.

آغاز انس با قرآن در زندان

روز دادگاه، قاضی من را به عنوان متهم ردیف اول معرفی و محکوم به اعدام کرد. از خودم دفاع کردم و قاضی بر حسب جوان بودن من از دیوان عالی کشور تقاضای تخفیف کرد و در نهایت دیوان عالی حکم اعدام را تأیید کرد. پس از پذیرش حکم اعدام تصمیم گرفتم حفظ قرآن را آغاز کنم، تا حداقل با دست پر به دنیای دیگر بروم. قبل از حفظ برای اولین بار در زندگی، ترجمه کل قرآن را خواندم. وقتی وارد عمق دریای ناتمام قرآن شدم حس کردم و ایمان آوردم که قرآن کلام یک انسان نیست. با خواندن سوره بقره کمی سردرگم شدم و با ورود به سوره آل عمران منقلب و با ورود به سوره مبارکه نساء ناخودآگاه اشک می‌ریختم و متحول شدم. چرا که خداوند در این آیات گفته کسانی که لغزش و گناه کردند و در تنگنا قرار می‌گیرند و توبه می‌کنند و ما آنها را می‌بخشیم، آنها را از تلاطم نجات داده و به ساحل خوشبختی ‌می‌رسانیم. بعضی به ایمان خود مسلط هستند و بعضی به گذشته برمی‌گردند و خداوند آنها را عذاب می‌کند و بدانند که عذاب خداوند سخت است. ترجمه کل قرآن را خواندم و با دیدن آیه والذین آمنوا متوجه شدم که من مسلمانم، اما مؤمن نیستم، پس به خدا و قرن و پیامبر و معصومین ایمان آوردم و تصمیم گرفتم که به همراه حسین قرآن را حفظ کنم. مثل یک خواب بود و کمتر از 6 ماه 15 جزء قرآن را فقط برای خودم و نه برای گرفتن تخفیف حفظ کردم.

مخالفت دادستانی با تقاضای عفو

در این روزها بود که دوستم حفظ کل قرآن را تمام کرد و به زندان دیگری منتقل شد. همین تنها شدن باعث شد سرعت حفظ من پایین‌تر بیاید. یک روز قاضی ناظر بر زندان من را خواست و در اتاق چندین اعدامی منتظر بودند. قاضی گفت: اجرای حکم اعدام را به من ابلاغ کرد. بعد از این که از سن کم من با خبر شد گفت: از مادرت بخواه که از دادستان تقاضای تخفیف کند تا شاید حکم را متوقف کنند. به قاضی گفتم من حافظ 15 جزء قرآن هستم، امکان دارد از این طریق تخفیف بگیرم؟ وقتی قاضی مدرک حفظ قرآن را دید با قاضی اجرای احکام دادگاه انقلاب تماس گرفت و برای من تقاضای عفو کرد و قرار شد پرونده من در کمیسیون عفو استان بررسی بشود. در کمیسیون با عفو من موافقت شد اما دیوان عالی کشور بعد از چند ماه با عفو من مخالفت کرده و حکم به اعدام من دادند. بعد از چند ماه که 3 جزء دیگر حفظ کرده بودم و به دلیل حسن اخلاق مجدد تقاضای عفو کردند و دوباره با عفو مخالفت شد و حکم اجرای من آمد.

آخرین نجوای صادقانه با خدا پیش از اعدام

روح‌الله بیان کرد: در شرایطی که می‌دانستم وعده خداوند حق است و خدا در وعده‌اش خلاف نمی‌کند، با آرامش روزگار می‌گذراندم. روز اعدام رسید و حکم 12 نفر را قرار بود اجرا کنند. رئیس زندان مقدمه چینی کرد و توضیحاتی درباره اعدام داد و در نهایت گفت: تاریخ و ساعت حکم اعدام شما مشخص شده و فردا ساعت 6 اعدام می‌شوید. ما را وارد سوییت کردند. تصمیم گرفتم تا لحظه آخر قرآن ر ا ختم کنم. کور سوی امیدی داشتم، اما نسبت به اعدام بی‌تفاوت بودم. فردای آن روز 6 نفر را برای اعدام بردند و اعدام ما را به دو روز بعد موکول کردند. سحرگاه روز سه شنبه روزه گرفتم و ختم قرآن را تمام کردم. ملاقات آخر را انجام دادم. غسل کردم، لباس سفید پوشیدم و دو ساعت پیش از اعدام تصمیم گرفتم لحظات باقی‌مانده را با خداوند صحبت کنم. به خدا گفتم: خداوندا من در طول این چند سال 20 جزء قرآن را در زندان حفظ کردم، اگر جزو عمل کنندگان واقعی به قرآن نبودم، دروغ گفتم، دل کسی را شکستم و ... تو من را حلال کن. بغضم شکست و گریه کردم. گفتم خدایا من 2 ساعت بیشتر در این دنیا نیستم. در قرآن خواندم حضرت یونس را به دریا انداختند و در شرایطی که راه نجات نداشت به آسمان نگاه کرد و گفت "لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین" و تو او را نجات دادی و به ساحل خوشبختی رساندی، گفتم خدایا تو حضرت یوسف را از چاه نجات دادی و آتش را بر حضرت ابراهیم گلستان کردی، پس تو می‌توانی طناب دار را از گردن من بلند کنی و نجاتم دهی. خداوندا تو که از راز درون سینه‌ها آگاهی از تو می‌خواهم که از ملاقات با تو نترسم و با شوق به سمت تو بیایم. قرآن را باز کردم تا خدا با من صحبت کند و آیه‌ای از سوره حدید آمد که دنیا فانی است و چیزی جز لهو لعب نیست.

تلاوت قرآن پای چوبه دار

وی در ادامه عنوان کرد: کنار چوبه دار رئیس زندان دستور داد یک نفر قرآن بخواند. من گفتم: می‌خواهم قرآن خودم را خودم بخوانم. رئیس زندان دستور داد قرآن بیاورند که مأموران حفاظت گفتند او خودش حافظ قرآن است. همه متعجب شدند و من بخشی از سوره یاسین را خواندم. علیخانی از روح الله خواست تا همان آیات را با همان لحن بخواند و او آیات آغازین سوره یاسین را در قاب "ماه عسل" با صوت تلاوت کرد. وی افزود: در آیات نهم یا دهم بود که رئیس زندان ضجه‌ای زد و گریست. از من خواست با مادرم تماس بگیرم و با او صحبت کنم. اما من نپذیرفتم چون نمی‌خواستم در شرایطی که خود را آماده مواجهه با مرگ کرده‌ام اشک مادرم بی‌قرارم کند. در همین لحظه یکی از زندانی‌ها آب خواست و به همه آب دادند، اما من آب نخوردم. وقتی آنها فهمیدند که من روزه‌ام ناراحت شدند و گریه کردند. چشم‌بندها را بستند و ما را بالای چوبه دار بردند. من نفر چهارم بودم. از زیر چشم بند می‌توانستم ببینم. به یگانگی خداوند شهادت دادم. طناب‌ها را که به گردن ما انداختند از امام رضا خواستم که ضامن من بشود و زیر لب خدا را به امام رضا(ع)، امام حسین(ع)، آبروی حضرت زهرا(س) و پیامبر(ص) قسم دادم. سه نفر اول اعدام شدند. نوبت به من رسید همین که خواست من را اجرا کند رئیس زندان بلند فریاد کشید که حکم جلیله را اجرا نکنید و صبر کنید.

ناجی روح‌الله در قاب "ماه عسل"

آقای مظفری رئیس زندان استان فارس، کسی که حکم به توقف اجرای حکم روح‌الله داده بود، وارد قاب "ماه عسل" شد. علیخانی پرسید: این تصمیم مربوط به شما نیست، چگونه چنین تصمیمی گرفتید در حالی که ممکن بود ما را بازداشت کنند و برایتان پرونده درست کنند. مظفری اذعان داشت: پیش از این حادثه به قاضی اعلام کرده بودم که با توجه به اینکه زندان بر اخلاق و رفتار و روحیه این مددجو تأثیر مثبت داشته، کاملا اصلاح شده و در زندان حافظ 20 جزء قرآن شده است در صورت امکان حکم او را اجرا نکنیم. قاضی اعلام کرد: چون ما صادر کننده حکم نیستیم، در این زمینه اختیار تصمیم‌گیری نداریم. بنابراین ناامیدانه ایستادیم. وقتی زمزمه روح الله را دیدم ناخودآگاه و بدون اراده به مأمورین دستور به توقف اجرای حکم دادم و با دادستان شیراز تماس گرفتم و شرایط را توضیح دادم و درخواست توقف حکم را دادم. دادستان متأثر شد و بعد از 5 دقیقه دستور به توقف حکم داد. جلیله را به اندرزگاه قرآنی منتقل کردیم. وی افزود: این دستور، دستور من نبود، بلکه اراده الهی و خواست اهل بیت بود که آنجا به من امر کردند که اجرای حکم را متوقف کنند.

تلاش برای نجات محکومین به اعدام

علیخانی پرسید: تا به حال این کار را برای دیگر زندانیان انجام داده بودید و راهی هست که برای افرادی شبیه روح‌الله راهی غیر از اعدام، حداقل حبس ابد را فراهم کرد تا فرصتی به او بدهید که بتواند برگردد و به جامعه‌اش خدمت کند؟ مظفری با تأیید این نکته گفت: برای خیلی از زندانیان تلاش کردیم که از اعدام نجات پیدا کنند و گاهی موفق هم بوده‌ایم. دست رؤسای زندان باز هست و می‌توانند وضعیت زندانیان را گزارش کنند و آرزو می‌کنم همه زندانیان با اصلاح کامل از زندان آزاد بشوند. من هیچ وقت آرزوی اعدام هیچ مسلمانی را ندارم و معتقدم باید کار فرهنگی بیشتری در جامعه انجام داد. علیخانی پرسید: در نهایت چه عاملی باعث بخشیده شدن روح‌الله شد؟ مظفری اذعان داشت: علاوه بر حفظ قرآن، حسن رفتار روح‌الله در زندان و تأثر خوب زندان بر اخلاق او و اینکه پیش‌بینی می‌شود در آینده مرتکب جرمی نخواهد شد.

قرآن و اهل بیت، کلید سعادت

وی تأکید کرد: باید توجه داشته باشیم که ما 2 کلید ارزشمند در اختیار داریم یکی قرآن کریم و دیگری ائمه معصومین (س)، از همین جا از همه مددجویان می‌خواهم که به قرآن و ائمه معصومین متوسل بشوند تمام گره‌های زندگی‌شان باز خواهد شد و یقینا از زندان آزاد خواهند شد. علیخانی ضمن تأیید این نکته افزود: البته نیاز به افرادی شبیه شما هم هست، آدم‌هایی که در زندان‌ها بخواهند و کمک کنند و این فرصت به همه افراد شبیه روح‌الله که خودش پذیرفته اشتباه کرده داده بشود و تو روح الله فراموش نکن که باید به این جامعه خدمت کنی، چون هر 10 گرم از موادی که جا به جا کردی ممکن است با جان کسی بازی کرده باشد.

حبس ابد برای مهمان "ماه عسل"

روح‌الله اظهار کرد: من وقتی وارد زندان شدم، ادامه تحصیل دادم، دیپلم گرفتم، لیسانس افتخاری قرآن را دارم و کارشناس قرآنی هستم. علیخانی اعلام کرد: روح‌الله در حال حاضر آزاد نیست، بعد از تشکیل کمیته و بررسی پرونده حکمش از اعدام به حبس ابد تبدیل می‌شود، با مرخصی و هماهنگی مسئولین آزاد است و این روزها در زندان قرآن تدریس می‌کند. روح‌الله افزود: انتقالی گرفتم و وارد زندان جیرفت شدم و با رئیس زندان جیرفت که پدر قرآنی است آشنا شدم، حفظ قرآن را ادامه دادم. رأی باز هستم از صبح تا ظهر در زندان کلاس قرآن دارم و بعد از ظهرها به خانه می‌آیم. وی اذعان داشت: مردم فراموش نکنند که یک حافظ و حامی دارند که خداوند متعال است و هدیه خدا را رد نکنند و امشب که شب قدر است قرآن را با فهم و زبان خود بخوانند و بفهمند که خداوند در قرآن به انها چه گفته است.

جهان قعر خواب بدی رفته است...

علیخانی در پایان گفت: به همین امشب قسم که الان از ذهنم عبور کرد و هرکس هر برداشتی کند برایم اهمیتی ندارد. در قصه شما برای امشب ما، شب قدر یک کسی هست شبیه قصه تو، یک نفر در حیاط زندان آمد و داد زد که اعدامش نکنید و آن‌قدر پیگیری کردند که این اتفاق خوب برای تو افتاد. شاید امشب برای خیلی از ما کسی که یک دادی برای‌مان بزند که حال‌مان تغییر کند، سرنوشت و لوح‌مان یک جور دیگری نوشته شود قطعا امام زمان(عج) است. امشب از او بخواهیم و او را به نام بلندبالای پدرش و یأس حضرت عباس (ع) قسم بدهیم که امشب امام زمان (عج) این داد را برای همه ما بزند. وی قاب بیستم "ماه عسل"را با این بیت به پایان برد: جهان قعر خواب بدی رفته است، به جای جهان هم تو احیا بگیر...

احسان علیخانی در آغاز برنامه بیستم با معرفی مجدد امکان پرداخت الکترونیک صدقه از طریق شماره 8877 ، از مخاطبین ماه عسل در سراسر دنیا که از کشورهای مختلفی نظیر سوئد، پرتغال، برزیل، آمریکا، استرالیا، نیوزلند و ... برای "ماه عسل" ویدئو ارسال کردند، تشکر و قدردانی کرد. وی عنوان کرد: ذوق ما از اینکه شما در هر نقطه از دنیا ما را تماشا می‌کنید غیر قابل وصف است. علیخانی همچنین اعلام کرد: برای ارسال ویدئوهای قهرمان من نهایتا تا آخرین جمعه ماه رمضان فرصت باقی است و در هفته پایانی داوری ویدئوها و آرای مردمی برای انتخاب برترین ویدئوها صورت می‌گیرد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها