گردشگری وحشت/ آسایشگاههای روانی تسخیر شده
ساعت 24-در میان مقاصد گردشگری وحشت که تا به اینجا به آنها پرداختیم، گاهی هم گذرمان به تیمارستان و آسایشگاههای روانی قدیمی افتاد. مکانهایی که از قضا به دلیل آنچه که زمانی در آنها رخ داده است، همیشه به عنوان جاذبهای ترسناک در مرکز توجه قرار دارند
راهروهای پرپیچوخم و در آستانهی از هم پاشیدن، پنجرههای در هم شکسته و البته سنگ قبرهایی که یادآور بیماران پیشین است، شاید این جمله بهترین توصیف برای ساختمان مخروبه و محوطهی اطراف یک آسایشگاه باشد.
در میان مقاصد گردشگری که تا به حال به شما عزیزان معرفی کردیم، هیچ کدام به اندازه ساختمانهای متروکه و خالی از سکنهی تیمارستان و آسایشگاههای روانی ترسناک و ناخوشایند نیست. اگر چه پروندهی بسیاری از موسساتی از این دست در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بسته شد و نامشان به خاطرهها پیوست، اما شماری از آنها همچنان سرپا ایستاده و از دوران بازنشستگی ابدی خود لذت میبرند. در این میان تعدادی از این بناها حتی گامی به جلو برداشته و این روزها شاهد برگزاری تورهای گردشگری وحشت در آنها هستیم.
این بناها که به دلیل پیشینهی خاص و خاطرات مملو از درد و رنج و سیاهی خود به عنوان مکانهایی تسخیر شده نیز شناخته میشوند، اغلب به واسطهی گزارشاتی پیرامون شنیدن سرو صداهای عجیب و فاقد منبع مشخص، مشاهدات غیرمنتظره و غافلگیرکننده و البته تجسم چیزهای ناخوشایند به شهرتی خاص دست یافتهاند. با ذکر این ویژگیهای عجیب که چشماندازی ترسناک از این مکانها ارائه کردهاند، باید دید واقعا چه کسی جرات پا نهادن در آنها را دارد؟
در ادامه شماری از معروفترین آسایشگاههای روانی را به شما معرفی میکنیم که هم زمانی شاهد مرگومیرهای بادلیل و بیدلیل بسیاری بودند و هم این روزها به عنوان مقصد گردشگری وحشت پذیرای بازدیدکنندگان هستند.
آسایشگاه و بیمارستان روانی «Trans-Allegheny»، «وستون» (Weston)، ویرجینا، آمریکا
این آسایشگاه در اواسط قرن نوزدهم ساخته شده و در اصل قرار بود تنها پذیرای ۲۵۰ بیمار باشد. البته این جمعیت تنها در حد همان پیشبینیشده باقی ماند، چرا که در دهه ۱۹۵۰ نزدیک به ۲/۴۰۰ روح دردمند ناگزیر از تحمل شرایط حاکم در میان چهار دیوار این آسایشگاه بودند. شرایط زندگی در آن زمان بسیار سخت بود و بیماران باید با امکاناتی محدود و محروم از شرایط معمولی به زندگی خود ادامه میدادند.
در واقع گزارشی از بیماری که پس از بستری شدن در این آسایشگاه بهبودی حاصل کرده باشد، در دست نیست. در واقع آن دسته از بیماران که قابل کنترل نبودند، در شرایط وخیم و درون قفس نگهداری میشدند. در نهایت شاید همین عدم موفقیت و البته شرایط بد حاکم بر این مکان باعث تعطیلی همیشگی آن شده و در نهایت ساختمان این آسایشگاه در اواسط دههی ۱۹۹۰ به صورت کامل تخلیه شد.
ساختمان این آسایشگاه در سال ۲۰۰۷ از سوی ایالت مذکور به بخش خصوصی واگذارش شد. خریدار هم از این فرصت نهایت استفاده را کرده و از این بنا به عنوان محلی برای برگزاری تورهای گردشگری وحشت استفاده میکند. این روزها بازدیدکنندگان به همراه راهنما در میان راهروهای خالی از روح زندگی این سازه قدم زده و به داستان سراسر درد و اندوه بیمارانش گوش فرا میدهند. البته در این میان اگر کسی قصد محک زدن شجاعت و شهامت خود را داشته باشد، میتواند شبی را در این بنای متروکه و تسخیرشده به صبح برساند.
مهمانانی که در جریان این تورها سری به این بنا زدهاند، خبر از مشاهده علائم و نشانههای عجیب دادهان. آنها همچنین از شنیدن اصواتی عجیب و ترسناک صحبت میکنند، مسئلهای که شاید با توجه به تاریخچهی این بنا چندان هم دور از انتظار نباشد. فقط کافی است نگاهی به وضعیت اسفبار کسانی که در این مکان زندگی کرده و در نهایت در آن جان سپردهاند، داشته باشید تا درک کنیم که دیوارهای کهنهی این بیمارستان، شاهد چه چیزهایی بوده و چه خاطرات تلخی را در حافظه خود به ثبت رساندهاند.
آسایشگاه رولینگ هیلز (Rolling Hills)، «بتانی شرقی» (Bethany)، نیویورک
برای سالها از این آسایشگاه به عنوان محلی برای نگهداری افراد فقیر یاد میشد که باعث شده بود از آن با نام نوانخانه یاد شود. این واژه در طول قرن نوزدهم و نیز اوایل قرن بیستم برای توصیف محل نگهداری ایتام، مردم فقیر، مجرمان کم سنوسال و البته بیماران روانی استفاده میشد. در مجموع هر کسی که به نحوی حضوری نامیمون در جامعهی آن زمان داشت، ممکن بود سر از این نوانخانه درآورد.
اگر چه این آسایشگاه هم همچون دیگر مجموعههای مشابه نمایشی از محبت و تلاش برای درمان و مراقبت از افراد نیازمند کمک را به نمایش میگذاشت، اما نوع اداره آن فرسنگها از این هدف فاصله داشت. در واقع ساکنان این عمارت صرف نظر از دلیل حضورشان، در نهایت به عنوان زندانی شناخته شده و تحت شرایطی سخت و مشقتبار زندگی میکردند. هیچ رحم و شفقتی به آنها نمیشد و ناگزیر از انجام فعالیتهایی همچون کار در مزرعه، نگهداری از حیوانات و البته شرکت در جلسات حمایتی بودند.
برخی از این افراد بختبرگشته تمام طول عمر خود را در این آسایشگاه زندگی کردند. از سوی دیگر مرگومیر ساکنان هم تا حدی بالا بود، به عنوان نمونه اسناد موجود از مرگ دست کم ۱/۷۰۰ نفر خبر میدهند و البته در این میان موارد بسیاری هم وجود دارند که ظاهرا مستند نشدهاند. اجساد این افراد در زمینهای اطراف و در گورهای بینام و نشان به خاک سپرده میشد.
امروزه بازدیدکنندگان ساعتی را در این بنای متروکه سپری کرده و لحظات تلخ ساکنان آن را مرور میکنند. بسیاری ادعا کردند که شاهد فعالیتهای ماورایی ترسناکی بوده و صداهای عجیب و ترسناکی شنیدهاند، درهای این بنا بیدلیل و البته به زور بسته شده و شب هنگام صدای ناله و جیغ به گوش میرسد و گاهی هم سایههایی آرام و آهسته این سو و آن سو میروند. این دلایل در مجموع این مکان را به جاذبه گردشگری جذابی تبدیل کرده که ظاهرا نباید از بازدید آن شانه خالی کرد.
کجارو
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.