رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 2908

تاملی در اندیشه اقتصادی مشروطه خواهان

سر ریموند کارل پوپر معتقد است: جنبش آزادی بخش مهمی که با رنسانس آغاز شد و با گذر از مراحل اصلاح دینی، ‌جنگ‌های مذهبی و نیروهای انقلابی به جامعه‌های آزاد انجامید، ‌سراسر الهام گرفته از خوش‌بینی شناخت شناسانه بی‌سابقه‌یی بود که نگرش بی‌نهایت خوش‌بینانه از توانایی انسان در تشخیص حقیقت و دستیابی به دانایی است (سرچشمه‌های دانایی و نادانی، ‌کارل پوپر، مترجم عباس باقری، ‌چاپ نهم، ‌1391، ‌نشر نی، ‌ص 151) این جنبش آزادی بخش در تاریخ جهان نام‌های متفاوتی دارد.

در حوزه انديشه، ‌اين دوران به دوره روشنفكري مشهور است. دكتر سيد جواد طباطبايي درباره دوره روشنگري توضيح داده است: ‌«عصر روشنگري به دنبال دوره قرون وسطي در اروپا» پديدار شد. روشنگري همان‌طور كه از ظاهر كلمه نيز برمي‌آيد در برابر دوره تاريكي و نفي تاريكي قرار دارد. فيلسوفان دوره روشنگري چند هدف را در ترويج انديشه‌هاي خود پيگيري مي‌كردند كه شايد مهم‌ترين آنها جايگزين كردن فرد انساني به جاي نهاد سلطنت و نهاد كليسا در كانون جهان بود. به اين معني كه اين دسته از فيلسوفان دوره روشنگري هر كدام از دريچه نگاه و دانش خود تلاش كردند شخصيت زير پا قرار گرفته فرد انساني زير پاي سلطنت و كليسا را احيا و انسان را مركز شناخت و شناسايي قرار دهند. پس از دوره روشنگري بود كه نهاد دولت، نهاد مجلس، نهاد قانون و رفتارهاي مدرني مثل پاسخگويي در جامعه انساني شكل گرفت. اين رفتارهاي مدرن اساس و پايه امور گوناگون از جمله امور و مسائل اقتصادي بود.
فيلسوفان دوره روشنگري و پيروان آنها اين مساله را طرح كردند كه انسان علاوه بر مالكيت بر بدن خويش، مالكيت اموال خود را نيز دارد و اين دو در امتداد هم قرار دارند. از دل چنين مباحثي بود كه آزادي داد و ستد اموال و دارايي‌هاي فردي به مثابه اساس فعاليت‌هاي اقتصادي در عمل پديدار شد. برخي از انديشمندان باورشان اين است كه وجه تمايز دوران مدرن از دوران پيشامدرن به همين موضوع داد و ستد آزاد برمي‌گردد كه بعد، به اقتصاد آزاد تغيير نام يافت و دنياي معاصر را در برگرفت. اين مباحث در نظر و در عمل عموما در اروپا به ويژه در انگلستان زاد و رشد داشت. تجربه جامعه جهاني از قرن هجدهم ميلادي به اين سو نشان مي‌دهد آن دسته از كشورها و جامعه‌ها كه انديشه آزادي اقتصاد را شناخته و به الزام‌ها و قاعده‌هاي آن تن دادند، زودتر و پايدارتر از ساير جامعه‌ها به ثروت و توليد بيشتر دست يافتند. تجربه دوره روشنگري و پيامدهاي آن در جامعه‌هايي مثل ايران به صورت مستقيم ديده نشد و جامعه ايراني دهه‌ها بعد از اينكه بحث‌هاي دوره روشنگري در ذهن شهروندان جاي گرفت، با آن آشنا شد.
بر اساس آنچه در تاريخ ايران ديده مي‌شود و برخي از اعضاي خانواده سلطنتي، برخي از روشنفكران ايراني و گروهي از بازرگانان كه هركدام به دلايل خاصي زودتر از ساير اقشار به ويژه شهرنشينان عادي ايراني كه عموما نيز در روستاها ساكن بودند با انديشه‌هاي روشنگري و پيامدهاي مادي آن در كشورهاي اروپايي آشنا شده و علاقه‌مند به استفاده از اين انديشه‌ها در ايران شدند. شاهزاده عباس‌ميرزا، ميرزا تقي‌خان اميركبير، ميرزا حسين‌خان سپهسالار، ‌ميرزا ملكم‌خان ناظم‌الدوله و ميرزا آقاخان كرماني از جمله مسوولان حكومتي و دربار بودند كه نسل اول روشنفكران ايراني بودند. اين گروه پيشتاز مدرن‌سازي ايران به حساب مي‌آيند، اما به دلايل گوناگون هرگز به ذات انديشه‌هاي روشنگران به ويژه انتخاب آزاد به عنوان هسته مركزي اين انديشه‌ها را يا درك نكرده يا آن را براي اينكه چراغ راهنماي عمل باشند براي ايران زود مي‌دانستند. در ميان اين گروه از كساني كه نام‌شان برده شد ميرزا ملكم‌خان فرزند ميرزا يعقوب بيش از ديگران در ترويج انديشه‌هاي آزادي فعاليت داشت. او از معدود پيشگامان نهضت فكري منتهي به مشروطه بود كه درباره فعاليت‌هاي اقتصادي نيز برنامه و حرف داشت.
با توجه به نقش بسيار با اهميت ميرزا ملكم‌خان در انديشه روشنفكران نسل بعدي كه البته گروهي از آنها به وزارت، وكالت و مناصب بالاي حكومتي دست يافتند خلاصه‌يي از ديدگاه‌هاي وي را درباره مسائل اقتصادي به نقل از كتابچه اصول ترقي كالبد شكافي خواهيم كرد (بخشي از اين متن در كتاب «فكر آزادي و مقدمه نهضت مشروطيت» دكتر فريدون آدميت، انتشارات سخن، مهرماه 1340 منتشر شده است).
رشد تجارت
در حالي كه رهبران فكري و سياسي جامعه ايراني در همه سال‌هاي پس از مشروطه تجارت را دنبال توليد دانسته و معتقد به اهميت فوق‌العاده توليد بودند تا استقلال ايران از دست نرود، اما ملكم‌خان ضمن اينكه معتقد بود «آبادي يك ملك بسته به مبلغ امتعه ايست كه در آن ملك به عمل مي‌آيد» تاكيد داشت، «راه تحول يك ملت نه در جنگ است و نه در غصب اموال ديگران... بلكه به اين است كه زياد داد و ستد كند». وي براي ايضاح بيشتر مي‌نويسد: ‌«مقصود از لفظ تجارت فقط حمل و نقل و فروش امتعه نيست. زراعت و معادن و صنايع و نقاشي و هر چيز و هر عملي كه از آن پول حاصل مي‌شود جزء‌عوالم تجارت مي‌دانند». ملكم‌خان با استناد به تجربه و دانش كشورهاي پيشرفته آن دوران به درستي به اين نتيجه قطعي رسيده بود كه «تجارت» موتور توسعه است و وظيفه دولت‌ها اين است كه آن را توسعه دهند. وي تصريح مي‌كند: «يكي از تكاليف اصلي دول اين است كه از براي امتعه ممالك خود در هر جاي دنيا مشتري زياد پيدا كنند». او تشخيص درست داده بود كه «هر ملكي كه امتعه يك ملك ديگر را ارزان‌تر به عمل آورد آن ملك را در عالم تجارت ضعيف و مغلوب خواهد ساخت». اين گفته ملكم يادآور مزيت نسبي آدام اسميت و ديويد ريكاردو در اصول تجارت آزاد است كه در آن زمان به وسيله ملكم‌خان درك و بيان شده بود. ملكم‌خان با فراست فهميده بود كه دولت ايران در آن عصر براي رانت جويي تجارت آزاد را با دستكاري در ارزش پول و سخت‌گيري در گمرك‌ها با اخلال مواجه كرده بود. ملكم‌خان نوشته است: «اولياي دولت عليه از براي گراني امتعه و مزيد اشكالات تجارت گمرك‌هاي داخلي را سرمشق جهالت كرده و ضررهاي كلي به تجارت زده‌اند... علاوه بر اقسام مشكلات كه براي تجارت ايران فراهم است، اولياي دولت عليه به جهت خرابي تجارت ايران يك كفايت ديگر به كار برده‌اند كه آن هم واقعا مايه به ننگ عقل ايران شده. وزن عيار و تقسيمات پول ايران به قدري كه در قوه يك دولت باشد به زور به تدبير مغشوش ساخته‌اند... تغيير عيار پول از جمله سفاهت‌ها بوده است.»
سرمايه‌گذاري و امنيت
ميرزا ملكم‌خان در آن شرايط سخت كه اقتصاد ايران به دليل استبداد مطلقه شاه قاجار فاقد توانايي پس‌انداز كردن بود و سرمايه براي فعاليت اقتصادي كمياب بود اشاره مي‌كند: ‌«از براي توليد متاع يعني از براي اينكه متاع به وجود آيد سه شرط لازم است... سوم سرمايه، كسي كه گندم مي‌كارد يا ساعت مي‌سازد يا منزل و خوراك و لباس و آلت كار و يك مقدار علم و يك مبلغ پول نداشته باشد گندم و ساعت به عمل نمي‌آيد... در اين عهد ما، درد بزرگ ايرانيان قلت و فقدان سرمايه است از براي اينكه خلق ايران بتوانند زياد كار كنند و زياد امتعه به عمل بياورند بايد سرمايه ايران را زياد كرد... با اين قلت سرمايه و با اين عسرت معاملات در ايران تكثير امتعه و آبادي ملك محال است، چه بايد كرد؟»وي معتقد است كه براي انباشت سرمايه بايد «تدبير بزرگ» كرد كه «آن تدبير بزرگ، آن تدبير مقدس كه دول فرنگستان همه جا به كار مي‌برند و همين قدرت آن يك ده هندوستان را مبدل به كلكته و بيابان‌هاي تركستان را مقر امن و مامن آبادي مي‌سازند، آن تدبير را به اصطلاح خارجه امنيت جاني و مالي مي‌گويند. امنيت مالي و جاني مبنا و شرط و روح كار انساني است». ملكم‌خان در ادامه اين باور خود را نيز بر ملا مي‌كند كه «از خلق فرنگستان صد كرور پول بگيريد. از دول فرنگستان بيست كمپاني بزرگ به ايران دعوت كنيد و به آنها امتيازات بدهيد كه صدر كرور تومان ديگر به ايران بياورند».
آزاديخواه ناكام
ميرزا ملكم‌خان هر عقيده در حوزه سياست و مسائل فرهنگي داشت هر رفتاري در مناسبات با دولت‌هاي وقت يا هر شكلي از مناسبات كه با كشورهاي خارجي برقرار مي‌كرد، در نوشته‌هاي اقتصادي خود اين را نشان مي‌دهد كه فضاي آزادي اقتصادي را خوب فهميده است و مي‌داند كه تجارت پايه صلح و دوستي است و مايه سعادت و رفاه مادي. او نيك مي‌داند كه «ملل فرنگستان، در ممالك خارجه هيچ كار و هيچ مقصودي ندارند مگر ازدياد آبادي و توسعه تجارت دنيا. عهدنامه و لشكركشي و تسخيرات در آسيا اصلا و عموما مبني بر اين مقصود كلي است... گاهي مجبور مي‌شوند كه بعضي ممالك خارجه را تصرف نمايند كه مقصود ايشان فقط منافع تجارتي است» ميرزا ملكم‌خان اما نتوانست درباريان و روشنفكران هم دوره خويش را به فايده‌هاي تجارت آزاد متقاعد كند و از اين جهت آزاديخواه ناكام بود.
زوم
در اين عهد ما، درد بزرگ ايرانيان قلت و فقدان سرمايه است از براي اينكه خلق ايران بتوانند زياد كار كنند و زياد امتعه به عمل بياورند. بايد سرمايه ايران را زياد كرد... با اين قلت سرمايه و با اين عسرت معاملات در ايران تكثير امتعه و آبادي ملك محال است، چه بايد كرد؟
منبع: ضمیمه جستجو روزنامه اعتماد
نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها