کد خبر
37646
ممیزی فراتر از ارشاد است
ساعت24-ممیزی در مملکت ما به روند فرسایشی میان نویسندگان و دولت تبدیل شده که باعث آزار هر دو طرف است. ارشاد خود قربانی گروههای فشاریست که با هوچیگری فضا را آشفته میکنند تا از آب گلآلود، به نفع خود ماهیهای درشت بگیرند.

laquo;دانشکده خصوصی» آخرین کتاب علی مؤذنی درباره عناصر داستان است که وی سه سال روی آن کار کرده و اکنون کار نگارش آن به اتمام رسیده و به زودی منتشرمی شود.
مؤذنی در گفتگویی؛ درباره این کتاب گفت: «دانشکده خصوصی» به چند عنصر داستانی، مثل طرح و شخصیت و زبان و دیالوگ و روایت میپردازد. در این مقالهها بیشتر سعی کردهام از تجربههای شخصی خودم در ارتباط با عناصر داستان استفاده کنم. به نظرم هر نویسندهای جدا از آنکه مباحث تئوریک را به صورتهای گوناگون میآموزد، در روند نگارش هر داستانی، این تئوریها را با ابزاری که در اختیار دارد، کشف و تجربه هم میکند. اینطور نیست که نویسنده مباحث تئوریک را فقط بخواند و از توی کتابها یا در کلاسهای آموزشی داستان یاد بگیرد. بیشترین سهم یادگیری داستاننویس، تجربۀ عملی او در نوشتن داستان است. این تجربه میتواند هنگام خواندن آثار دیگران هم اتفاق بیفتد، یعنی مطالعۀ خلاقانۀ داستاننویس، یا این تجربه میتواند هنگام نوشتن اتفاق بیفتد که روندی خلاقانه در استفاده از تکنیکهای داستان است. رویکرد من در دانشکدۀ خصوصی از این دو منظر بوده است.
وی در رابطه با وضعیت ادبیات داستانی امروز ایران چنین گفت: باتوجه به اینکه ارتباطها با ادبیات داستانی جهان گسترده شده و ترجمههای خوبی که طی دو-سه دهه اخیر از مباحث تئوریک صورت گرفته و آثار نویسندگان مجرب به فارسی ترجمه شده است، نگاه نویسندگان را نسبت به ادبیات داستانی وسعتی بیشتر از پیش بخشیده است.
مؤذنی ادامه داد: وجود ماهواره و نت و واقعیت پیدا کردن دهکدۀ جهانی، روند دسترسی به منابع داستانی را برخلاف دهۀ شصت بسیار آسان کرده. ترجمههای متعدد از کتابهای تئوریک داستانی و نیز ترجمۀ داستانهای کوتاه و رمان از نویسندگان مختلف، کارگاههای متعدد داستاننویسی و... قطعا به وسعت دید ِ داستان نویسان منجر شده. در عین حال جوان بودن جامعه و وجود نیروهای خلاق به نظرم باعث شده حتی اگر تحولات اساسی در عرصۀ داستان را درحال حاضر شاهد نباشیم، دردهۀ آینده نشانههای بارز آن را ببینیم. این البته این فقط یک سرِ ماجراست. اگر وضعیت مطالعه در جامعه بهبود پیدا کند، وضعیت نشر مناسب شود، به گونهای که داستاننویسان با مردم در یک بده بستان مستمر بسر ببرند، قطعا اتفاقات خوبی خواهد افتاد. وجود منتقدانی که بتوانند در این میان تاثیر مثبت بگذارند، از عوامل مهم دیگر این روند است.
موذنی در پاسخ به این سوال که چرا درحال حاضر تعداد نویسندههای خلاق کم شده است و بیشتر به سمت تقلید روی آوردهاند؛ گفت: توجه داشته باشید که خلاقیت در همۀ آثار وجود دارد، منتها در بعضی بیشتر است و در بعضی کمتر. خلاقیت در حدِ اعلای آن همیشه کمیاب بوده است. در هر رشتهای اینطور است. همیشه هم همین طور بوده. مثلا ما هزاران شاعر داریم، اما یکی از آنها حافظ میشود. یا سعدی یا مولوی و... اما چون این شعرا در اوج ایستادهاند، دلیل نمیشود که شعر خوب و در خشان در آثار دیگر شاعران پیدا نشود. معمولا هم اینطور بوده که تکنیکها از خلاقیتهای بسیار بالا ناشی میشود و بعد مورد استفادۀ دیگران قرار میگیرد. این نکته را هم درنظر داشته باشیم که هر جامعهای در سطوح مختلف فرهنگی نیاز به خوراک دارد. هر قشر فرهنگی طالب آثار مورد علاقۀ خودش است. بنابراین، آثاری هم که کمتر خلاقهاند یا اساسا تقلیدیاند و رونویسی یا سرقت از آثار معتبر محسوب میشوند، تولید میشوند و هرچند ماندنی نیستند، اما به هر حال، در دورهای خوانده میشوند.
مؤذنی با اشاره به ممیزی اظهار داشت: متاسفانه، ممیزی در مملکت ما تبدیل به یک روند فرسایشی میان نویسندگان و دولت و باعث آزار و اذیت هردو طرف و بیاعتمادی نسبت به هم شده. داستاننویس به هر موضوعی که دلش بخواهد نمیتواند بپردازد، چراکه بعضی موضوعها اثر او را از اساس با ممیزی رو در رو خواهد کرد. منظورم این است که امیدی به چاپ آن نخواهد بود. این یک ضایعه. ضایعۀ دوم وقتی است که داستاننویس مطمئن است که با موضوع برخورد نخواهد شد، اما در هنگام نوشتن مدام دغدغۀ این را دارد که آیا این صحنه یا این عبارت ممکن است حذف بشود؟ گاهی پیشنهاد حذف صحنههایی میشود که نه تنها روند داستان را به هم میریزد که اصولا داستان یا رمان را میتواند از یک اثر درخشان به یک اثر معمولی تبدیل کند.
او ادامه داد: اجازه بدهید یک مثال از یکی از فیلمهایم بزنم تا قضیه روشنتر شود. در تله فیلم آپارتمان، من موقع ساخت همۀ نکات موردنظر سیما را رعایت کرده بودم. دو تا صحنه در اتاق خواب بود که زن و شوهر با هم در بارۀ مشکلات خانوادگی و اقتصادیشان صحبت میکردند. دستورالعمل سازمان این است که وقتی زن دراز کشیده، مرد نشسته باشد، یا وقتی مرد دراز کشیده، زن نشسته باشد. این موارد کاملا رعایت شده بود. حتی وقتی هم که هر دو خواب بودند، بچه وسطشان باشد. اما موقع پخش از شبکۀ یک این هر دو صحنه که حرفهای تعیین کننده در شکلگیری داستان داشتند، حذف شده و فیلم را گیج کرده بودند. جالب اینکه از صحنههای دعوا و زد و خورد زن و شوهر هیچ چیزی کم نشده بود. وقتی فیلم را از تلویزیون دیدم، احساس آدمی را داشتم که بیگناه کتک خورده.
مؤذنی افزود: سوال من این بود که این حذفهای بیدلیل براساس کدام معیار اتفاق افتاده؟ من که ضوابط را رعایت کرده بودم. هیچ دیالوگ اغواگرانهای هم که وجود نداشته. جز اینکه سلیقهای برخورد شده و با این کار به فیلم لطمه زده، هیچ دلیل دیگری وجود ندارد. توجه کنید که با این حذف، روابط دوست داشتنی زن و شوهر، اینکه پشت و پناه یکدیگرند و با هم در مورد مشکلات حرف میزنند و به نتایج خوب میرسند، باید حذف شود تا مخاطب از دیدن دو تا سکانس عاطفی محروم بماند. اما صحنههای دعوا و خودزنی زن و قهر مرد و رفتنش را از خانه تماشا کند. با این حذفها بالانس روابط زن و شوهری بهم خورده بود. مخاطب صحنههای آشتی را نمیدید، اما صحنههای جنگ و دعوا را میدید. این نوع ممیزی یک روند در تلویزیون است که دربارۀ تاثیرات ناگوار آن برجامعه، جامعهشناسان و روانشناسان باید اظهارنظر کنند که وقتی عشق را از برابر چشم مخاطب حذف میکنیم اما جنگ و دعوا و خشونت را پیش چشمش میگذاریم، شاهد چه تبعات ناگواری خواهیم بود.
مؤذنی با اشاره به اینکه تعجبآور اینکه این فیلم که به دفعات از شبکۀ آی فیلم پخش شده، کامل و بدون حذف آن صحنهها نمایش داده شده؛ گفت: حالا این مثال را تعمیم بدهیم و وارد حوزۀ کتاب بشویم و نتایجش را بسنجیم. چه کسانی براساس کدام معیارها و ضوابط در مورد آثار اظهارنظر میکنند؟ آیا فرمول یا فرمولهایی برای ممیزی وجود دارد؟ از خط قرمزها که بگذریم، آنچه ممیزی را در کام نویسندگان بسیار ناگوار میکند، سلیقۀ شخصی بررسهاست با این جملۀ تحکمآمیز که ما اینطور تشخیص دادهایم یا این طور تشخیص میدهیم... البته ناجوانمردی است که بار ِ ممیزی را فقط بر دوش ارشاد بگذاریم. ارشاد بیشتر مجری است. ممیزی فراتر از ارشاد است. ارشاد به نظر منگاه خود قربانی گروههای فشاری است که با هوچیگری فضا را آشفته میکنند تا از آبی که گل آلود شده، به نفع خود ماهیهای درشت بگیرند و معمولا هم میگیرند. به هر حال امیدوارباشیم این روند را که بسیار هم پیچیده شده و کشور هم بابت آن در طول سالیان هزینههای بسیار پرداخته، صورتی منطقی پیدا کند و حل شود...
موذنی با اشاره به اینکه رادیو و تلویزیون با توجه به اینکه از تعداد مخاطبان زیادی برخوردار است؛ میتواند مؤثرترین عامل برای ترویج کتابخوانی باشد، گفت: صدا و سیما باید برای کتاب و کتابخوانی بسیار بیشتر از اینها وقت بگذارد. باید کتابهای جدید را برای تمام گروههای سنی معرفی کند تا مردم با شناخت به کتابفروشیها بروند و کتاب موردنظر خود را خریداری کنند و این اتفاق وقتی میافتد که کار را به کارشناسان نخبه بسپرد و از ساخت برنامههای الکی و بیمحتوا در این خصوص بپرهیزد و با این مسئله بهعنوان یک حرکت راهبردی که بتواند طی چند سال روند مطالعه در کشور را دگرگون کند، برخورد کند. چراکه مطالعه بیشترین تاثیر را در ایجاد یک جامعۀ فرهیخته میگذارد و باعث میشود از بسیاری افراط و تفریطها در هر امری جلوگیری شود. بزهکاری کاهش پیدا کند و از احساسات و تعصبات بیجا و مخرب پرهیز شود و ما در جامعهای امنتر با بهداشت روانی بالاترزندگی کنیم...
مؤذنی در گفتگویی؛ درباره این کتاب گفت: «دانشکده خصوصی» به چند عنصر داستانی، مثل طرح و شخصیت و زبان و دیالوگ و روایت میپردازد. در این مقالهها بیشتر سعی کردهام از تجربههای شخصی خودم در ارتباط با عناصر داستان استفاده کنم. به نظرم هر نویسندهای جدا از آنکه مباحث تئوریک را به صورتهای گوناگون میآموزد، در روند نگارش هر داستانی، این تئوریها را با ابزاری که در اختیار دارد، کشف و تجربه هم میکند. اینطور نیست که نویسنده مباحث تئوریک را فقط بخواند و از توی کتابها یا در کلاسهای آموزشی داستان یاد بگیرد. بیشترین سهم یادگیری داستاننویس، تجربۀ عملی او در نوشتن داستان است. این تجربه میتواند هنگام خواندن آثار دیگران هم اتفاق بیفتد، یعنی مطالعۀ خلاقانۀ داستاننویس، یا این تجربه میتواند هنگام نوشتن اتفاق بیفتد که روندی خلاقانه در استفاده از تکنیکهای داستان است. رویکرد من در دانشکدۀ خصوصی از این دو منظر بوده است.
وی در رابطه با وضعیت ادبیات داستانی امروز ایران چنین گفت: باتوجه به اینکه ارتباطها با ادبیات داستانی جهان گسترده شده و ترجمههای خوبی که طی دو-سه دهه اخیر از مباحث تئوریک صورت گرفته و آثار نویسندگان مجرب به فارسی ترجمه شده است، نگاه نویسندگان را نسبت به ادبیات داستانی وسعتی بیشتر از پیش بخشیده است.
مؤذنی ادامه داد: وجود ماهواره و نت و واقعیت پیدا کردن دهکدۀ جهانی، روند دسترسی به منابع داستانی را برخلاف دهۀ شصت بسیار آسان کرده. ترجمههای متعدد از کتابهای تئوریک داستانی و نیز ترجمۀ داستانهای کوتاه و رمان از نویسندگان مختلف، کارگاههای متعدد داستاننویسی و... قطعا به وسعت دید ِ داستان نویسان منجر شده. در عین حال جوان بودن جامعه و وجود نیروهای خلاق به نظرم باعث شده حتی اگر تحولات اساسی در عرصۀ داستان را درحال حاضر شاهد نباشیم، دردهۀ آینده نشانههای بارز آن را ببینیم. این البته این فقط یک سرِ ماجراست. اگر وضعیت مطالعه در جامعه بهبود پیدا کند، وضعیت نشر مناسب شود، به گونهای که داستاننویسان با مردم در یک بده بستان مستمر بسر ببرند، قطعا اتفاقات خوبی خواهد افتاد. وجود منتقدانی که بتوانند در این میان تاثیر مثبت بگذارند، از عوامل مهم دیگر این روند است.
موذنی در پاسخ به این سوال که چرا درحال حاضر تعداد نویسندههای خلاق کم شده است و بیشتر به سمت تقلید روی آوردهاند؛ گفت: توجه داشته باشید که خلاقیت در همۀ آثار وجود دارد، منتها در بعضی بیشتر است و در بعضی کمتر. خلاقیت در حدِ اعلای آن همیشه کمیاب بوده است. در هر رشتهای اینطور است. همیشه هم همین طور بوده. مثلا ما هزاران شاعر داریم، اما یکی از آنها حافظ میشود. یا سعدی یا مولوی و... اما چون این شعرا در اوج ایستادهاند، دلیل نمیشود که شعر خوب و در خشان در آثار دیگر شاعران پیدا نشود. معمولا هم اینطور بوده که تکنیکها از خلاقیتهای بسیار بالا ناشی میشود و بعد مورد استفادۀ دیگران قرار میگیرد. این نکته را هم درنظر داشته باشیم که هر جامعهای در سطوح مختلف فرهنگی نیاز به خوراک دارد. هر قشر فرهنگی طالب آثار مورد علاقۀ خودش است. بنابراین، آثاری هم که کمتر خلاقهاند یا اساسا تقلیدیاند و رونویسی یا سرقت از آثار معتبر محسوب میشوند، تولید میشوند و هرچند ماندنی نیستند، اما به هر حال، در دورهای خوانده میشوند.
مؤذنی با اشاره به ممیزی اظهار داشت: متاسفانه، ممیزی در مملکت ما تبدیل به یک روند فرسایشی میان نویسندگان و دولت و باعث آزار و اذیت هردو طرف و بیاعتمادی نسبت به هم شده. داستاننویس به هر موضوعی که دلش بخواهد نمیتواند بپردازد، چراکه بعضی موضوعها اثر او را از اساس با ممیزی رو در رو خواهد کرد. منظورم این است که امیدی به چاپ آن نخواهد بود. این یک ضایعه. ضایعۀ دوم وقتی است که داستاننویس مطمئن است که با موضوع برخورد نخواهد شد، اما در هنگام نوشتن مدام دغدغۀ این را دارد که آیا این صحنه یا این عبارت ممکن است حذف بشود؟ گاهی پیشنهاد حذف صحنههایی میشود که نه تنها روند داستان را به هم میریزد که اصولا داستان یا رمان را میتواند از یک اثر درخشان به یک اثر معمولی تبدیل کند.
او ادامه داد: اجازه بدهید یک مثال از یکی از فیلمهایم بزنم تا قضیه روشنتر شود. در تله فیلم آپارتمان، من موقع ساخت همۀ نکات موردنظر سیما را رعایت کرده بودم. دو تا صحنه در اتاق خواب بود که زن و شوهر با هم در بارۀ مشکلات خانوادگی و اقتصادیشان صحبت میکردند. دستورالعمل سازمان این است که وقتی زن دراز کشیده، مرد نشسته باشد، یا وقتی مرد دراز کشیده، زن نشسته باشد. این موارد کاملا رعایت شده بود. حتی وقتی هم که هر دو خواب بودند، بچه وسطشان باشد. اما موقع پخش از شبکۀ یک این هر دو صحنه که حرفهای تعیین کننده در شکلگیری داستان داشتند، حذف شده و فیلم را گیج کرده بودند. جالب اینکه از صحنههای دعوا و زد و خورد زن و شوهر هیچ چیزی کم نشده بود. وقتی فیلم را از تلویزیون دیدم، احساس آدمی را داشتم که بیگناه کتک خورده.
مؤذنی افزود: سوال من این بود که این حذفهای بیدلیل براساس کدام معیار اتفاق افتاده؟ من که ضوابط را رعایت کرده بودم. هیچ دیالوگ اغواگرانهای هم که وجود نداشته. جز اینکه سلیقهای برخورد شده و با این کار به فیلم لطمه زده، هیچ دلیل دیگری وجود ندارد. توجه کنید که با این حذف، روابط دوست داشتنی زن و شوهر، اینکه پشت و پناه یکدیگرند و با هم در مورد مشکلات حرف میزنند و به نتایج خوب میرسند، باید حذف شود تا مخاطب از دیدن دو تا سکانس عاطفی محروم بماند. اما صحنههای دعوا و خودزنی زن و قهر مرد و رفتنش را از خانه تماشا کند. با این حذفها بالانس روابط زن و شوهری بهم خورده بود. مخاطب صحنههای آشتی را نمیدید، اما صحنههای جنگ و دعوا را میدید. این نوع ممیزی یک روند در تلویزیون است که دربارۀ تاثیرات ناگوار آن برجامعه، جامعهشناسان و روانشناسان باید اظهارنظر کنند که وقتی عشق را از برابر چشم مخاطب حذف میکنیم اما جنگ و دعوا و خشونت را پیش چشمش میگذاریم، شاهد چه تبعات ناگواری خواهیم بود.
مؤذنی با اشاره به اینکه تعجبآور اینکه این فیلم که به دفعات از شبکۀ آی فیلم پخش شده، کامل و بدون حذف آن صحنهها نمایش داده شده؛ گفت: حالا این مثال را تعمیم بدهیم و وارد حوزۀ کتاب بشویم و نتایجش را بسنجیم. چه کسانی براساس کدام معیارها و ضوابط در مورد آثار اظهارنظر میکنند؟ آیا فرمول یا فرمولهایی برای ممیزی وجود دارد؟ از خط قرمزها که بگذریم، آنچه ممیزی را در کام نویسندگان بسیار ناگوار میکند، سلیقۀ شخصی بررسهاست با این جملۀ تحکمآمیز که ما اینطور تشخیص دادهایم یا این طور تشخیص میدهیم... البته ناجوانمردی است که بار ِ ممیزی را فقط بر دوش ارشاد بگذاریم. ارشاد بیشتر مجری است. ممیزی فراتر از ارشاد است. ارشاد به نظر منگاه خود قربانی گروههای فشاری است که با هوچیگری فضا را آشفته میکنند تا از آبی که گل آلود شده، به نفع خود ماهیهای درشت بگیرند و معمولا هم میگیرند. به هر حال امیدوارباشیم این روند را که بسیار هم پیچیده شده و کشور هم بابت آن در طول سالیان هزینههای بسیار پرداخته، صورتی منطقی پیدا کند و حل شود...
موذنی با اشاره به اینکه رادیو و تلویزیون با توجه به اینکه از تعداد مخاطبان زیادی برخوردار است؛ میتواند مؤثرترین عامل برای ترویج کتابخوانی باشد، گفت: صدا و سیما باید برای کتاب و کتابخوانی بسیار بیشتر از اینها وقت بگذارد. باید کتابهای جدید را برای تمام گروههای سنی معرفی کند تا مردم با شناخت به کتابفروشیها بروند و کتاب موردنظر خود را خریداری کنند و این اتفاق وقتی میافتد که کار را به کارشناسان نخبه بسپرد و از ساخت برنامههای الکی و بیمحتوا در این خصوص بپرهیزد و با این مسئله بهعنوان یک حرکت راهبردی که بتواند طی چند سال روند مطالعه در کشور را دگرگون کند، برخورد کند. چراکه مطالعه بیشترین تاثیر را در ایجاد یک جامعۀ فرهیخته میگذارد و باعث میشود از بسیاری افراط و تفریطها در هر امری جلوگیری شود. بزهکاری کاهش پیدا کند و از احساسات و تعصبات بیجا و مخرب پرهیز شود و ما در جامعهای امنتر با بهداشت روانی بالاترزندگی کنیم...
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.