خدمت نتانیاهو به صنعت توریسم دارقوزآباد

ساعت24- عصر پنج‌شنبه و بعد از دربی بی‌هیجان و کسل‌کننده اهالی توییتر فارسی دنبال بهانه‌ای برای سرگرم شدن و گذر از رخوت اولین پنج‌شنبه پاییزی بودند. هشتگ دربی ۸۸ شلوغ بود و بیشتر نوشته‌ها بر مدار انتقاد از یک بازی خشک و کسل‌کننده. اما چیزی از این فضای کسل‌کننده نگذشته بود که با آغاز سخنرانی نتانیاهو و شور و هیجان و خنده به توییتر فارسی بازگشت.

سخنرانی جدی نتانیاهو در سازمان ملل، شبیه یک برنامه طنز و کمدی بود. اهالی توییتر فارسی که پیش‌تر با ویدیو پیام او به ایرانی‌ها، حسابی دستش انداخته بودند و این‌بار هم پای صحبت‌هایش نشستند و با دیدن عکسی که نتانیاهو در سخنرانی نشان داد و ادعا کرد که از مرکز هسته‌ای ایران پرده برداشته، شوخی و خنده و تمسخرهای خود را آغاز کردند. سوژه اصلی برای نتانیاهو مرکز هسته‌ای بود، اما اهالی توییتر فارسی آدرس نوشته شده پای این عکس را سوژه کردند و این‌طور شد که «دارقوزآباد» محلی که اکثر ایرانی‌ها فکر می‌کردند وجود خارجی ندارد، اسباب خنده به نتانیاهو و تمسخر ادعا و حرف‌های توخالی‌اش شد.

آن‌چه می‌خوانید نوشته‌های اهالی توییتر فارسی است در هشتگ «دارقوزآباد» و «تارقوزآباد» جمع شده است: «من با 35 سال تازه باید بفهمم دارقوزآباد واقعیه»، ‌«فکر کنم جیمزباند بعدی تو شرب‌اوغلی فیلمبرداری بشه با اسم ماموریت در دارقوزآباد»، «امشب بعد از 36 سال سن، فهمیدم پدران ما درباره دارقوزآباد به ما دروغ گفتند و اهمیتش را از ما پنهان کردن»، «دوستان انبار هسته‌ای دارقوزآباد هم لو رفت»،

«این جاسوسی که اسم دارقوزآباد رو به عنون محل انبار سری ایران به نتانیاهو قالب کرده، عجب ذهن خنده‌دار و نمکی داشته»،«بازی پیچیده شد، می‌گن فاطمه بعد از خریدن کیک یزدی از علاالدین در دارقوزآباد با 15 کیلو اورانیوم ناپدید شده»، «دوست عزیزی که اون احمق رو ایستگاه کردی، ازت راضیم»، «هنوز معلوم نشده انبار هسته‌ای تو دارقوزآباد سفلی بوده یا علیا؟»، «مشاور نداری داداش هی یه‌چیزی دستت نگیری بری سازمان ملل؟»،

«آدرسی که نتانیاهو داده یه قالیشویی با سیستم خشک‌کنی طبیعیه. البته که همین قالیشویی هم برای سیستم ایشون خطرناکه»، «هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم کسی از دارقوزآباد تو سازمان ملل حرف بزنه، نهایت حضور بزرگوار در جمع‌های خانوادگی ما ایرانی‌ها بود»، «اگه اون‌وقتی که نوچه‌هاشون با سریال برره سرکار رفتند عبرت می‌گرفتند حالا نتانیاهو دارقوزآباد نمی‌رفت»، «تورقوزآباد یا دارقوزآباد. مساله این است»، «رویای جدید اسراییل: از نیل تا دارقوزآباد»،

«هی گفتم با دارقوزآباد شوخی نکنین...بفرمایین، ببینین چه جای استراتژیکی»، ‌«این جاسوسه رسما دوجانبه بوده، احتمالا هم یه شرطی بسته که طرف رو اسکل می‌کنه»، «یه قرمه‌سبزی پختم با اورانیومی که از دارقوزآباد تهیه کردم، بی‌مزگی دربی رو بشوره ببره»، «این دارقوزآباد رو دیگه از مردم نگیرین، سیاسیش نکنین»، «من از این ماجرا دوتا درس گرفتم؛ اول اینکه کشورم رو بهتر بشناسم چون تا حالا فکر می‌کردم دارقوزآباد تخیلیه، دوم اینکه یک نخست‌وزیر هرچقدر هم جنایتکار باشه، بازهم می‌تونه دلقک خوبی باشه. حتی ترامپ هم تحویلش نگرفت»،

«چند سانت زمین در دارقوزآباد جهت معاوضه با ویلا در لواسون دارم»، ‌«یه عمر هرکی رتبه‌ کنکورش کم می‌شد رو مسخره می‌کردیم که دارقوزآباد قبول می‌شی. نگو اینا می‌رفتن از سوپری سرکوچه وسیله می‌خریدن و می‌رفتین تو زیرزمین دانشگاه بمب می‌ساختن»، «هیچ قالیشویی تا حالا انقدر معروف نشده بود، مرسی که از بنگاه‌های کوچک ما حمایت می‌کنین» و «خدمتی که نتانیاهو در معرفی و گسترش صنعت توریسم به دارقوزآباد کرد رو سازمان میراث فرهنگی هم نکرد، بالاخره فهمیدیم واقعیت داره».

اعتماد