بهمن دانایی دبیر انجمن صنفی کارخانه های قند
دولت جایی که باید باشد نیست
ساعت 24 - پیش از آنکه بخواهم به هدف از این نوشته و شرح مصیبتهای نهادی به اسم دولت در ایران را بنویسم تصریح میکنم اکثریت کارمندان دولت ونیز شمار قابل اعتنایی از مدیران هزاران دستگاه و سازمان بزرگ وکوچک دولتی میخواهند در برابر مزد وحقوقی که میگیرند کار کنند و گرهها را بازکنند و باید داستان آنها را از ذات دولت در ایران جدا کرد.
دولت نفتی و ادامه خودشیفتگی
چرا نهاد دولت را بازدارنده توسعه و پیشرفت ملی میدانیم؟ واقعیت این است که نهاد دولت درایران به ویژه پس از دهه 1340 که ایران توانست به منابع سرشار در آمد ارزی حاصل از صادرات نفت خام دسترسی پیدا کند و با توجه به اینکه در ایران نهادهای مدنی از جمله نهادهای کارفرمایی قدرتی نداشتند هر وزارتخانه برای خود سازمانها و نهادهایی تأسیس کرد که بتواند از بودجه سهم بیشتری بگیرد و نیز بر قدرت و شوکت خود بیفزاید. این فلسفه در همه 60 سال تازه سپری شده با قدرت تمام زنده مانده است. برای نشان دادن درستی این ادعا نگاهی کوتاه به وزارت جهاد کشاورزی میاندازیم.
وزارت جهادکشاورزی میراثدار دو وزارتخانه
جهاد سازندگی و کشاورزی است. کاش در زمان ادغام این وزارتخانهها سازمانهای مربوطه هر کدام را که میشد منحل میکردند اما نکردند. در حال حاضر این وزارتخانه زیرمجموعهای دارد که شامل سازمان امور اراضی، سازمان امور عشایری، سازمان جنگلها و مراتع، سازمان دامپزشکی کشور، سازمان شیلات ایران، سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران، شرکت مادر تخصصی خدمات کشاورزی، شرکت پشتیبانی امور دام کشور، شرکت شهرکهای کشاورزی، شرکت مادر تخصّصی صندوق حمایت کشاورزی، صندوق بیمه کشاورزی، مؤسسه پژوهش و برنامهریزی اقتصاد کشاورزی، مؤسسه جهاد استقلال و مؤسسه جهاد نصر. البته این فهرست ادامه دارد و هرکدام از اینها نیز برای خود شرکتها و مؤسسههای کوچکتر دارند. این همه سازمان و مؤسسه چگونه اداره میشوند؟ با پول نفت؟ نفت نهتنها برای دولت ووزارتخانهها قدرت و شوکت مادی پدیدار کرده است بلکه وزیران و مدیران را به خودشیفتگی رسانده است
نهاد دولت اما در دنیای امروز شکل و ماهیت تازهای گرفته است و دگردیسی آن به چشم میآید. در دنیای نو دولتهای قیم، دولتهای همهکاره که از نوک پا تا فرق سر آدمهای کشور را تحت قیمومت خود میگرفت، جای خود را به دولتهای پیمانکار میدهند. یعنی چه؟ در دنیای نو و در جوامع مدرن دو یا سه حزب بزرگ وجود دارند که محل گردهمایی کسانی است که به قدرت و کسب قدرت سیاسی علاقه دارند و تصورشان این است که تواناییهای آنها علاوه بر اینکه این حس و تمایل به کسب قدرت را برای آنها فراهم میکند، شهروندان کشورش را نیز در مسیر پیشرفت قرار میدهد. این گروه از شهروندان با عضویت در حزب پلههای رشد را در حزب خود طی کرده و راز و رمز اداره کشور را یاد میگیرند و روزی میرسد که برای اداره کشور برنامه میدهند و حزب نیز آنها را برای انتخابات ریاستجمهوری یا نخستوزیری معرفی میکند. در حزب رقیب نیز همین فرآیند سپری میشود و در هنگامه انتخابات این احزاب و نماینده آنها برنامههای خود را برای اداره کشور برای یک دوره معین مقرر در قوانین کشورشان ارایه میکنند. در این برنامهها از کلیگویی اجتناب شده و برنامهها درباره هر مقوله مهم با دقت تعریف شده و پیامدهای هر برنامه بر زندگی گروههای گوناگون مشخص میشود. برنامهها نیز در مسائل داخلی بیشتر درباره مالیات و هزینههای آموزش و امنیت داخلی و تا اندازهای نیز بهداشت عمومی است. برنامههای احزاب و کاندیداهای آنها در سیاست خارجی نیز مشخص است. در این وضعیت شهروندان یا رأی میدهند یا رأی نمیدهند. آنها که رأی میدهند، برنامه کاندیداها را با دقت میخوانند و در اجرای برنامه نیز با استفاده از رسانههای آزاد بر رفتار دولت نظارت کرده و برنامه و کارنامهها را مقایسه میکنند. دولت در دنیای نو یک پیمانکار است که اگر توانست برنامههای ارایهشده را به خوبی و با کامیابی اجرا کند، بار دیگر ممکن است از سوی شهروندان انتخاب شود.
جایی که باید باشد نیست
تجربه نشان میدهد دولتهای ایران بطور اعم و همه وزارتخانهها در هر جایی که پای منافع سازمانیشان در میان باشدو بخواهند نشان دهند که وجود دارند حاضر میشوند جز در جاهایی که وظایف ذاتی آنهاست و باید با جدیت و بهنگام باشند و تصمیم بگیرند. بهطور مثال در صنعت قند و شکر چند تحول و رخداد تکراری وجود دارد که سرنوشت این صنعت را برای یک دوره کوتاهمدت و به تبع آن در بلندمدت تحت تأثیر قرار میدهند و دیدهایم که در چنین هنگامههایی دولت و دهها مؤسسه و سازمان دولتی غیبت دارند. یکی از دورههای مهم تعیین قیمت تضمینی چغندر است که باید دولت قبل از شروع دوره کاشت و شروع زراعت تعیین کند که قیمت تضمینی چقدر است تا چغندرکاران بتوانند با مقایسه قیمت این محصول با سایر محصولات رقیب انتخاب کنند. بارها و سالهاست که انجمن صنفی کارخانههای قند و شکر از چند ماه مانده به شروع کشت و زرع در روستاها به دولت میگوید قیمت تضمینی چغندر را زودتر و با لحاظ کردن دیدگاه مدیران کارخانهها تعیین و ابلاغ کند. تأخیرهای غیرقابل توجیه در این کار همواره باعث سردرگمی کشاورزان و کارخانهها شده است و امسال نیز چنین است.
یکی دیگر از دورههای مهم در داستان قند و شکر تعیین زمان مناسب برای تنظیم بازار است. بسیار دیده شده است با وجودی که کارخانههای قند و شکر به مدیران تصمیمگیرنده یادآور شدهاند اکنون زمان واردات کسری شکر نسبت به مصرف کل است و اگر واردات سر وقت انجام نشود به دردسر میافتیم، اما درست در همین دوره زمانی مدیران دولتی نیستند و وظیفهشان را انجام نمیدهند. یکی دیگر از دورههای مهم برای صنعت قند و شکر زمان تهیه بذر مناسب است که بسیار دیدهایم دولت در تخصیص ارز سروقت تصمیم نمیگیرد. دولتهای جهان برای رشد بخش کشاورزی یارانههای قابل توجه به ویژه در بستر رشد بازدهی کشاورزی و آموزش دهقانان ارایه میکنند، اما دولتهای ایران در این عرصه نیز غایباند. هنگامی که کارخانهها نیاز به نقدینگی دارند تا در پرداخت بهنگام طلب چغندرکاران وقفه پیش نیاید باز هم بانکها و دولت حضور سروقت ندارند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.