چرا از زیرساختهای موجود برای صنعت گردشگری استفاده نمیشود؟/در جستوجوی «فرصتهای» از دسترفته/امارات چگونه با تنوع اقتصادی به سمت توسعه رفت؟
ساعت 24 - کمتر از یکسال به آغاز جام جهانی فوتبال در قطر، کشور کوچک حاشیه خلیج فارس، باقی مانده و با اینکه تیم ملی فوتبال ایران در این رقابتها حضور دارد، اما یک حسرت بزرگ برای اقتصاد ایران پابرجاست.
حسرت از دست دادن فرصت بزرگی به نام صنعت گردشگری که کشورهای کوچکی چون قطر یا امارات و عمان با بنا نهادن زیرساختهای بزرگ آن را در منطقه خاورمیانه به دست گرفتهاند و سهم ایران از این صنعت به شدت تضعیف شده است. با اینکه گفته میشود شیوع کرونا صنعت گردشگری در تمام دنیا را به رکود برده است؛ اما آمار و ارقام عملکرد ایران در صنعت گردشگری پیش از شیوع پاندمی کرونا نیز امیدوارکننده نبود. در سال 2019 یعنی پیش از پاندمی کرونا، سهم مستقیم سفر و گردشگری از تولید ناخالص داخلی جهان ۳,۲ درصد و سهم مستقیم اشتغال آن ۳.۸ درصد از کل اشتغال بوده است. بخش گردشگری با سهم ۳,۹ درصدی از رشد تولید ناخالص داخلی جهان، بعد از تولیدات کارخانهای بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. به گونهای که بخشهایی مانند ساخت و ساز، سلامت و بهداشت یا کشاورزی و ارتباطات و حتی خدمات بانکی پس از این صنعت قرار دارند. توسعه گردشگری در دنیای امروز، به ابزاری برای بهبود رشد اقتصادی، ریشهکن کردن فقر و تامین امنیت غذایی تبدیل شده است. سفر و گردشگری در سال 2018 به صورت مستقیم ۱۲۳ میلیون شغل جدید (۳,۸ درصد از مجموع اشتغال در دنیا) ایجاد کرد و شیوع بیماری کرونا اگر نبود شاید تا سال ۲۰۲۵ این عدد به ۱۴۲ میلیون شغل (۴.۱ درصد از کل اشتغال دنیا) میرسید. اما در ایران وضعیت برعکس بوده. چنانکه در سال 2018 سهم مستقیم سفر و گردشگری در کشورمان برای ایجاد اشتغال 468 هزار شغل معادل حدود 2 درصد از کل مشاغل کشور بوده است! البته در این میان چشمانداز جالبی نیز دیده نمیشود و نهایتا پیشبینی شده که تا سال 2025 این عدد به 505هزار شغل معادل 2 درصد از کل اشتغال کشور برسد. هر چند که پاندمی کرونا این عدد را نیز دستخوش تغییر خواهد کرد، چراکه در این دو سال، بسیاری از فعالان حوزه گردشگری ترجیح دادهاند دست به تغییر شغل بزنند و سرمایهگذاران نیز از ایجاد زیرساخت جدید گریزانند. این اعداد را مقایسه کنید با ترکیه که یکی از جذابترین مقاصد گردشگری در مدیترانه و دریای سیاه به شمار میرود و سهم مستقیم توریسم از جیدیپی این کشور در سال 2018 به 34 میلیارد دلار رسیده بود. یعنی حدود 5 درصد از کل تولید ناخالص داخلی این کشور مختص گردشگری بوده است. یا در امارات متحده عربی که طی سال 2018 نزدیک به 22 میلیارد دلار از محل گردشگری درآمد کسب شده است. آمار و ارقام برای کشور کوچکی چون گرجستان نیز نشان میدهد که 1.7 میلیارد دلار در سال 2018 از صنعت توریسم به این کشور درآمد رسیده است. اما چه اتفاقی افتاده که چنین فاصله بزرگی میان ایران با رقبای منطقهای در حوزه گردشگری رخ داده است؟
تنوع اقتصادی کجاست؟
به نظر میرسد که پاسخ به این سوال را باید در مفهوم «تنوع اقتصادی» جستوجو کرد. مثال ساده «تنوع اقتصادی»، همان ضربالمثل معروف است که «همه تخممرغها را در یک سبد نگذارید!» این مثال ساده که در بورس و معاملات سهام بیشتر کاربرد دارد، نوعی «مدیریت ریسک» است. همانطور که جای دادن تخممرغها در یک سبد، احتمال شکستن آنها را بالا میبرد در اقتصاد ملی نیز تکیه بر یک محصول و فروش آن خطرات بالایی دارد. وضع تحریمهای بیسابقه بر فروش نفت ایران در سال گذشته میلادی نشان داد که این سیاست تا چه حد میتواند به اقتصاد ملی آسیب بزند. به همین دلیل است که کشورهای حوزه خلیج فارس به دنبال «تنوع» در حوزه اقتصادی هستند و مباحثی مانند حمل و نقل، تجارت آزاد و بدون دنگ و فنگ و کاغذبازیهای پیچیده و خدمات بانکی و تولید انرژی پاک را دنبال میکنند. اما گردشگری بزرگترین صنعتی است که این کشورها با ایجاد زیرساختهای درست در منطقه پیشرو هستند. این زیرساختها از ساخت مجتمعهای تفریحی و اقامتی شروع میشود و تا سیاست خارجی تنشزدا و تسهیل امور روادید برای گردشگران تداوم پیدا میکند. این سیاستی است که در این کشورها اجرا و «ضربهگیر» شوکهای اقتصادی نیز شده است. همین امروز کشورهای حاشیه خلیج فارس به گزینهای جذاب برای مقاصد گردشگری تبدیل شدهاند.
زیرساختی که دیده نمیشود
برای اینکه این گزارش را اندکی ملموستر کنیم به این موضوع میپردازیم که چگونه در ایران سرمایهگذاری کلان صورت گرفته اما در پس سیاستهای نادرست از آن استفاده درستی نمیشود. نزدیک به یک دهه پیش یکی از 5 «مال» بزرگ جهان در زمینی به مساحت 1.1 میلیون مترمربع در منطقه 22 تهران ساخته شد. این مجموعه در زمان ساخت، روزانه برای حدود 20هزار نفر طی 5 سال بهطور مستقیم و غیرمستقیم ایجاد اشتغال پایدار کرده و هدف بزرگ ساخت آن «جذب گردشگر داخلی و خارجی و سرمایهگذاری بخش خصوصی و ایجاد اشتغال» بوده است. مساحت تجاری ایرانمال همردیف پروژههای بزرگ دنیا میایستد و اندکی بزرگتر از The Trafford center انگلستان و Mall of America امریکاست. میزان مسافت برای بازدید از کل این پروژه به اندازه پیادهروی از خیابان ولیعصر از میدان منیریه تا تجریش است. تمایز ایرانمال نسبت به سایر مجتمعهای مشابه جهان که با توجه به مساحت و کارکرد، اصطلاحا مال نامیده میشوند، این است که 70 درصد فضای آن کاربری مشاعات، تفریحی، فرهنگی، دینی، ورزشی، خدماتی، رفاهی و پارکینگ دارد.این یک مثال ساده از زیرساختی عظیم در پایتخت تهران است که میتواند به «تنوع» اقتصادی در ساختار اقتصاد ایران کمک کند. ایرانمال یکی از دهها زیرساختی است که به واسطه نبود نگاه تنوع بخشی به اقتصاد ایران ، بدون آنکه از ظرفیتهای عظیم آن استفاده شده و از تبدیل ظرفیتهای بالقوه آن به بالفعل حمایت شود. حسرت درآمدهای غیرنفتی و گردشگری را به جانمان میاندازد.
مورد امارات
تا پیش از دهه 80 میلادی، امارات متحده عربی یک کشور حاشیه خلیج فارس با منابع نفتی و اقتصاد مبتنی بر نفت بود. هر چند این کشور دوران سختی نیز داشته و تا پیش از نفت، عمده فعالیتهای اقتصادی آن پیرامون صید مروارید یا ماهیگیری میچرخید. اما دهه 80 میلادی دوران شکوفایی اقتصادی این امیرنشین شروع شد. اماراتیها در یک اقدام استراتژیک دست به «تنوع» در اقتصاد خود زدند. به این نحو که با ایجاد مراکز و «هاب»های بینالمللی حمل و نقل مانند بنادر و مناطق آزاد و حتی فرودگاههای بینالمللی، زیرساختهای عظیمی در حوزه گردشگری و تجارت بنا کردند. این زیرساختها موجب شد تا بسیاری از رویدادها، نمایشگاهها و حتی بازیهای بینالمللی به این منطقه از خاورمیانه کوچ کند. ساختمانها، انواع مجتمعهای تجاری، هتلها، مراکز گردشگری و خودروهای لوکس چشمانداز تنوع اقتصادی در امارات را به کلی تغییر داد. امارات چیزی جز نفت و فرآوردههای آن تولید نمیکند. اما امروز با 314 میلیارد دلار صادرات انواع کالا که عمدتا به صورت «ری اکسپورت» و «صادرات مجدد» صورت میگیرد به دومین صادرکننده خاورمیانه تبدیل شده است. این کشور شانزدهمین صادرکننده و بیستمین واردکننده بزرگ دنیاست. این کشور در سال 2017 میزبان نزدیک به 15 میلیون گردشگر بوده است، درست 5 برابر ایران!
جایگزین اقتصاد نفتی
بخش گردشگری در دو سال گذشته روزهای سختی را گذرانده و حالا که همهگیری کرونا با واکسیناسیون سراسری اندکی فروکش کرده چرا نباید از پتانسیل زیرساختهایی مانند ایرانمال که با هدف اشتغالزایی و بهبود وضعیت گردشگری ساخته شده مورد استفاده قرار گیرد؟چه زمانی قرار است به اقتصاد ایران «تنوع» داده شود و از اقتصاد تکمحصولی فاصله بگیریم؟ بر اساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، ایران رتبه دهم جاذبههای باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبههای طبیعی را در جهان داراست. اما تعداد گردشگرانی که از سراسر دنیا به ایران میآیند به زور به 5 میلیون نفر در سال میرسد. این در حالی است که ایران جزو کشورهایی بوده که از دیرباز به واسطه قرار گرفتن در مسیر راه ابریشم، یک «هاب» تجاری بزرگ و مقصد گردشگری محسوب میشد. در سالهای گذشته و پس از امضای برجام، شرایط برای ورود گردشگران خارجی به ایران تسهیل و اندکی از فضای سفت و سخت برای این صنعت کاسته شد. اما این روند فقط یکی، دو سالی دوام داشت. پس از آن نیز همهگیری کرونا، به اجبار بخش گردشگری را به رکود برد. حداقل میتوان از «شعارهای زیبا» و وعدههای عجیب و غریب دست برداشت و صنعت گردشگری را با استفاده از «داشته»های کنونی رونق داد. این اتفاق شرایط اقتصادی کشور را در دوران تحریمها قطعا بهبود میدهد و یک بازی برد-برد هم محسوب میشود. بنا نهادن زیرساختهای جدید به اشتغال و عبور از اقتصاد تکمحصولی کمک میکند و استفاده از پتانسیلهای موجود به حرکت بیشتر موتور توسعه یاری میرساند.