رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 597895

دوبلور، گوینده، مدیر دوبلاژ و بازیگر نام آشنای ایرانی در 81سالگی درگذشت

سکوت صدای «مقامی»

ساعت24- وقتی از تلویزیون آن هم در سال‌هایی که سایه جنگ بر سر کشورمان بود و برنامه‌هایی که تنها از دو شبکه روی آنتن می‌رفتند حرف می‌زنیم، به یقین می‌توان شرایط دشواری را برای برنامه‌سازی در این مدیوم متصور بود. برنامه «دیدنی‌ها» در این شرایط روی آنتن رفت و سال‌ها مخاطبان بی‌شماری داشت و بخش زیادی از شهرت این برنامه بی‌تردید متعلق به اجرای بی‌نظیر زنده‌یاد جلال مقامی است. نام او به این برنامه گره خورده است؛ او که بدون شک در برقراری ارتباط با مخاطبانش تبحر داشت و می‌دانست در شرایط پرالتهاب جنگ چطور باید با مردم ارتباط گرفت.

خبر
دوبله ایران ماه‌های تلخی را پشت سر گذاشته و این بار سیاه‌پوش یکی دیگر از تکرارناشدنی‌ترین هنرمندانش است. جلال مقامی، یکی دیگر از ستاره‌های دوبله ایران را از دست دادیم. مراسم تشییع پیکر این هنرمند روز یکشنبه هشتم آبان از خانه هنرمندان برگزار و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) خاکسپاری خواهد شد.

جلال مقامی و منوچهر اسماعیلی از سرآمدان نسل طلایی دوبله بودند که به فاصله دو ماه از دنیا رفتند. خانواده پدری مرحوم جلال مقامی اهل کاشان بودند اما او 81 سال پیش در تهران به دنیا آمد. در نوجوانی عاشق تئاتر شد و گاهی نمایش‌نامه می‌نوشت. روزی در اجرای یکی از تئاترهای دوران دبیرستان حیدر صارمی (گوینده معروف آن زمان رادیو) تماشاچی تئاتر آنها می‌شود. مقامی از او می‌خواهد که او را برای بازی به دیگران معرفی کند اما صارمی به او پیشنهاد می‌دهد به دوبله برود و مقامی را به استودیو عصر طلایی معرفی می‌کند و در سال 1337 رسما دوبلور می‌شود. اولین بار صدای جلال مقامی در فیلم «ننه زی‌زی در آفریقا» شنیده می‌شود، او در آن زمان به جای پسری که در این فیلم کارگر هتل بود اولین جمله خود در دوبله را گفت: «بفرمایید خواهش می‌کنم». چندماهی از حضور مقامی در دوبله نگذشته بود که یک نقش چندخطی به او رسید و به جای یک پیرمرد صحبت کرد و بعد از مدتی در فیلم فرانسوی «عروس» به جای بازیگری صحبت کرد که مجبور بود چند بار صدای خود را تغییر دهد و این‌گونه مقامی نشان داد در صداسازی نیز استعداد دارد. او درباره دورانی که دوبله را آغاز کرد به سالنامه مجله فیلم که در سال 1384 به تاریخ دوبله پرداخته بود، چنین گفته: «اولین گروه دوبلورها که واقعا سعی کرد حس خود هنرپیشه‌ها را از روی پرده بگیرد و به زبان فارسی انتقال دهد نسل ما بود. ما زیاد پیشینه تئاتری نداشتیم و سعی کردیم همان لحن حرف‌زدن روزمره را به فیلم ببخشیم. گاهی وقت‌ها از من می‌پرسند که استادان تو در کار دوبله چه کسانی بوده‌اند و من جواب می‌دهم ضمن احترام بسیار به کسانی که دستم را گرفتند و وارد این کار کردند، استادان اصلی و بلافصل ما خود بازیگرانی بودند که جایشان حرف می‌زدیم». صدای مقامی به جای بازیگران معروف چنان نشسته بود که او را به شخصیتی محبوب در بین طرفداران سینما تبدیل کرد. او خاطره محبوبیت خود را این‌گونه تعریف کرده است: «یادم هست یک روز تابستان رفته بودم سینما رادیوسیتی تماشای «شکوه علفزار» که در آن جای «وارن بیتی» حرف می‌زدم و جمشید مهرداد (از بازیگران پیش از انقلاب) هم با ما آمده بود. من هم که جوان بودم، حدود 22 یا 23‌ساله. یکدفعه مهرداد توی سالن سینما داد زد که: «آی مردم وارن بیتی را دوست دارید؟» دخترها جیغ زدند و جواب دادند بله. بعد به من اشاره کرد و گفت: «دوبلورش این است». آقا، مردم ریختند سر ما. یک پیراهن زرشکی داشتم و یک شلوار سفید. مردم چنگ زدند و لباس را پاره‌پاره کردند و از این کارها. خیلی عصبانی شدم و به مهرداد گفتم انگار دیوانه‌ای که چنین گرفتاری برای آدم درست می‌کنی. خودم هم باورم نمی‌شد که مردم چنین واکنشی نشان دهند».

تجربه ناموفق بازیگری

مرحوم مقامی مانند برخی از دوبلورهای معروف و نامی سابقه بازیگری در سینما را نیز داشت اما تجربه‌های موفقی نبودند. او در هفت فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت؛ در سال 1344 در فیلم «من مادرم» به کارگردانی فرج‌الله نسیمیان بازی کرد، یک سال بعد در «ایستگاه ترن» به کارگرانی ماردوک الخاص جلوی دوربین رفت و دو سال بعد در فیلم دیگری از این کارگردان با نام «آلونک» به ایفای نقش پرداخت. مقامی در همان سال در فیلم «گردباد زندگی» اثر نظام فاطمی نیز بازی کرد، او بعد از انقلاب نیز در سه فیلم حضور داشت: سال 1363 در «زنگ اول» به کارگردانی نظام فاطمی، سال 1369 در فیلم «گالان» امیر قوی‌دل و سال 1372 در «راز گل شب‌بو» به کارگردانی سعید خورشیدیان در کنار «نیکو خردمند» از دیگر دوبلورهایی که بازی نیز می‌کردند به ایفای نقش پرداخت، هرچند جلال مقامی هیچ‌کدام از این تجربه‌ها را دوست نداشت. او درباره بازی‌های خود در سینما به کتاب سال مجله فیلم گفته بود: «درباره خودم بگویم که اصلا اشتباه کردم. با توجه به کشیدگی صورتم و نوع بینی، نباید سراغ این کار می‌رفتم. ضمن اینکه با کارگردان‌هایی کار کردم که نه‌تنها کمکی به من نکردند تازه یک چیزی هم خودم باید یادشان می‌دادم! از طرف دیگر گاهی احترامی که لازم است در سینما وجود ندارد. سر یکی از فیلم‌هایی که بعد انقلاب بازی کردم، خانم جوان بازیگری بود که موقع گریمش توقع داشت روی سطل کنار اتاق منتظر بنشینیم. بهش گفتم هنوز دنیا نیامده بودی که من توی کار نمایش بودم. گول این جایزه‌های فلزی و شیشه‌ای را نخورید. در همین فیلم آقای بازیگری که کنارم بازی می‌کرد همیشه موقع راه‌رفتن عمدا چند قدم تندتر می‌کرد که خودش توی کار باشد و نه کنار دیگران. گفتم فلانی، این کار را نکن. بهت گفتم که فکر نکنی نمی‌فهمم چرا این کارها را می‌کنی».

تجربه موفق اجرا

سال 1362 برای تلویزیون و جلال مقامی سال خاصی بود؛ در این سال، ساعت 21 یکشنبه‌شب‌ها، شبکه دوم سیما به جای سریال برنامه‌ای با عنوان «دیدنی‌ها» با اجرای این دوبلور روی آنتن برد. دیدنی‌ها، چنان مورد استقبال مردم قرار گرفت که پخش آن تا اوایل دهه 70 نیز ادامه پیدا کرد. بخش‌های مختلف این برنامه از آرشیوهای تلویزیون‌های کشورهای اروپایی و پشت صحنه‌های فیلم‌های خارجی تشکیل شده بود که به همراه موسیقی تیتراژ ابتدایی آن با عنوان «عشق گل‌ها» که سازنده آن یک فرانسوی بود، برای نسل دهه‌های 50 و 60 بسیار خاطره‌انگیز شده است. او البته پیش‌تر و در سال 1359 سابقه اجرای یک برنامه با موضوع ادبیات را در شبکه اول تلویزیون داشت، هرچند بیشتر از سه برنامه ادامه پیدا نکرد. مقامی در گفت‌وگو با سالنامه مجله فیلم درباره برنامه «دیدنی‌ها» این‌گونه گفته بود: «یک روز یکی از دوستانم تماس گرفت که آقای میرزاده یکی از تهیه‌کننده‌های باسابقه تلویزیون با تو کار دارد. آمدند نشستیم و با هم صحبت کردیم و گفتند چنین برنامه‌ای داریم که می‌خواهیم تو مجری‌اش باشی. من هم با اجرا غریبه نبودم اما برنامه‌هایم متوالی و دنباله‌دار نبودند. حتی در تلویزیون ثابت پاسال تئاتر هم بازی کرده‌ام. به‌هرحال رفتیم و کار کردیم و برنامه هم بازتاب خوبی داشت، اما مشهور شدم و مردم چهره‌ام را شناختند و همین شد که صدایم به‌خصوص در فیلم‌های ایرانی لو برود. یادم هست در «جدال در تاسوکی» جای فرامرز قریبیان حرف زده بودم و پسرش وقتی فیلم را دید به پدرش گفت: «بابا آقای دیدنی‌ها داره جات حرف می‌زنه». از همان موقع فهمیدم که لو رفته‌ام. باور می‌کنید که هنوز مردم در خیابان به من می‌رسند و می‌گویند: «برنامه این هفته‌تان خیلی خوب بود آقای مقامی!» فکر می‌کنند هنوز روی آنتن هستم». هرچند این برنامه در دوبله به زیان او تمام شد، مقامی که زمانی در بیشتر فیلم‌های جنگی در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 به جای جوانان فیلم صحبت می‌کرد با این تذکر مواجه شد که شناخته‌شده‌ای و مردم با شنیدن صدای تو در فیلم‌ها به یاد دیدنی‌ها می‌افتند، همین شد که حضور صدای جلال مقامی در فیلم‌ها کمتر شد.

چهره‌هایی که با صدای او ماندگار شدند

هرچند نسل جدید علاقه‌مند به سینما صدای مرحوم مقامی را با چهره «رابین ویلیامز» به‌ویژه در فیلم «انجمن شاعران مرده» به یاد دارند، اما او به جای بسیاری از بازیگران معروف تاریخ سینما صحبت و چهره و فیلم‌های آنان را برای ایرانیان ماندگار کرده است. معروف‌ترین این بازیگران «رابرت ردفورد» است که مقامی دوبلور ثابت او بود و بازی ردفورد در «بوچ کسیدی و ساندنس کید» و «همه مردان رئیس‌جمهور» با صدای جلال مقامی دیدنی‌تر شده است. «وارن بیتی» در شکوه علفزار، «داستین هافمن» در کابوی نیمه‌شب، «آرتور کندی» در باغ‌وحش شیشه‌ای، «ریچارد هریس» درتوپ‌های ناوارون، «مایکل کین» در مردی که می‌خواست سلطان باشد، «عمر شریف» در دکتر ژیواگو و لورنس عربستان، «جورج سیگال» در چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟، «جورج چاکریس» در داستان وست‌ساید، «کلینت ایستوود» در دو قاطر برای خواهر سارا، «اسپنسر تریسی» در شهر پسران و «تیم رابینز» در رستگاری در شاوشنگ از یادگارهای باارزش مرحوم جلالی مقامی است.

جایگاه رفیع جلال مقامی بر کسی پوشیده نیست

شراره حضرتی خواهرزاده زنده‌یاد جلال مقامی درباره عارضه‌ای که منجر به مرگ این هنرمند شد به «شرق» گفت: «مدت زمان بدحال‌شدن استاد تا زمان مرگ فقط شش، هفت ساعت زمان برد و با افت اکسیژن و فشار خون و ازکارافتادن کلیه‌ها، متأسفانه امیدی به ادامه حیات نبود». او ادامه داد: «جایگاه رفیع جلال مقامی بر کسی پوشیده نیست و صدای ملکوتی و عزیز او یکی از پرطرفدارترین صداها بود. نه به عنوان خواهرزاده او، بلکه به عنوان شاگردی که سال‌ها از او یاد گرفتم و مخاطب کارهایش بودم می‌گویم که در دل مردم جا داشتند و این حس متقابل بود و استاد مقامی بسیار مردم‌دوست بود و همواره با تواضع و صمیمانه با مردم برخورد می‌کرد و با دل و جان برای مردم کار می‌کرد». این هنرمند عرصه دوبله گفت: «استاد مقامی به دلیل عارضه‌ای که سکته مغزی برای او ایجاد کرد و به حنجره او آسیب زد، کار نمی‌کرد. دشواری در تکلم باعث شد تا از دوبله فاصله بگیرد و خانه‌نشین شده بود. اما او در این دوران تنها نبود و همکارانش مدام پیگیر احوالش بودند و فراموش نشده بود. یقین دارم او هرگز از یاد مردم نخواهد رفت و با کارهایش در دل و ذهن مردم باقی خواهد ماند».

جلال بی‌تردید گوینده و رل‌ اول‌ گوی بی‌نظیری بود

خسرو خسروشاهی از پیش‌کسوتان عرصه دوبله هم درباره همکاری سالیان با زنده‌یاد جلال مقامی به «شرق» گفت: «تقریبا دو، سه سال دیرتر از جلال به دوبله آمدم. همکاری زیادی با هم داشتیم و رفاقتمان طولانی شد. سال‌ها من، جلال، فریبرز و کاووس دوستدار رفقای خوبی برای هم بودیم. جلال بی‌تردید گوینده و رل‌اول‌گوی بی‌نظیری بود». او ادامه داد: «جلال بیشتر در تلویزیون کار می‌کرد. برخلاف من که با تلویزیون خیلی میانه خوبی نداشتم و انگشت‌شمار کار در تلویزیون انجام دادم. بعدها جلال دچار بیماری شد و از دوبله فاصله گرفت. طبیعی است که مردم نباید نگران مشکلات زندگی من و جلال باشند. هر زندگی خصوصی مشکلات خاص خودش را دارد. اما این اواخر بیماری، مشکلات زیادی برایش ایجاد کرد و تنها زندگی می‌کرد. 12 روز پیش بود که شرایط جسمی خوبی نداشتم، با این حال جلال مدام پیگیر احوالم بود. در صورتی که می‌دانستم حال خودش هم خوب نیست. با این حال هر وقت با هم حرف می‌زدیم دردها فراموش می‌شد و کلی حرف برای گفتن داشتیم». خسروشاهی ادامه داد: «وضعیت دوبله با گذشته بسیار متفاوت شده است و انگار عده‌ای این هنر را تصرف کرده‌اند. در چنین شرایطی ترجیح جلال هم کارنکردن بود. او همیشه مدیر دوبلاژ و گوینده خوبی بود و وسواس زیادی در کارش داشت». او در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «سفرهای زیادی با هم رفتیم و معمولا با هم سوئیت می‌گرفتیم؛ چراکه هر دو بی‌خواب بودیم و تا نیمه‌های شب از هر دری حرف می‌زدیم و کوتاه استراحت می‌کردیم و بعد راهی استودیو برای کار می‌شدیم. آن‌قدر غم ازدست‌دادن جلال بزرگ است که نمی‌دانم چه بگویم، اما این خصلت طبیعت است و کاری نمی‌توان کرد. متأسفم که دیگر او در کنارمان نیست».

صورت مهربان و زیبای او هیچ وقت از خاطرم نمی‌رود

ناهید امیریان از دوبلورهای باسابقه به اشاره به سابقه همکاری با زنده‌یاد جلال مقامی به «شرق» گفت: «از چهار، پنج‌سالگی با استاد همکار شدم. او همیشه برایم پدری کرد و به استاد مقامی و خانم رفعت هاشم‌پور بابت زحماتی که برایم کشیدند مدیونم. نزدیک هفت، هشت سال در استودیوی دماوند کار می‌کردیم و بیشتر اوقاتم را با زنده‌یاد مقامی و زنده‌یاد خانم هاشم‌پور می‌گذراندم».

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «به غیر از پدری، مهربانی، محبت و دوستی چیز دیگری از آنها ندیدم. خوشحالم از ابتدا با هنرمندان و بزرگانی کار کردم که تمام مدت از آنها درس بزرگ‌بودن گرفتم؛ به این معنا که باید درست زندگی کرد، باید طوری کار کرد که کار به سراغم بیاید نه بر عکس. همیشه شأن خودم را حفظ کنم و باید امانتی را که دست من در این هنر هست، به دوش بکشم و نامشان را حفظ کنم و سعی کنم تا نام خوب از خودم به جا بگذارم». امیریان ادامه داد: «به‌جز خوبی از استاد چیزی ندیدم. صورت مهربان و زیبای او هیچ‌وقت از خاطرم نمی‌رود. آخرین کاری که با هم انجام دادیم، «انجمن شاعران مرده» بود. لطف کردند برای دومین کاری که من مدیریت دوبلاژ بودم در استودیو حاضر شدند. از او خواهش کردم ایراد کار من را بگیرند و در کنارشان شاگردی کردم. متأسفم که آدم‌های خوبی را که اطرافم بودند، از دست دادم و چقدر بد که به حکم کوچک‌ترین فرد یک خانواده بزرگ بودن باید شاهد ازدست‌دادن آنها باشم». او در پایان گفت: «کلام برای توصیف استاد مقامی کم است. مثل او دیگر به این دنیا نخواهد آمد و متأسفم که آواهای دوبله را یکی پس از دیگری از دست می‌دهیم».

شرق

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها