نگاهی گذرا به ماندگارترین دوبلورهایی که در یک دهه اخیر از میان ما رفتند
الهههای صدا
ساعت24-از یاد نمیبرم خاطره روزی را که برای تهیه گزارش از اجرای دوبله فیلم «جرم» ساخته مسعود کیمیایی در استودیو حاضر شده بودم. ماجرا مربوط به اواخر دهه هشتاد است؛ زمانی که کیمیایی علاوه بر نسخهای از فیلم با صدای اصلی، میخواست نسخه دوبلهشدهای هم تهیه کند. از دیدن گروهی از بهترین و شناختهشدهترین دوبلورهای ایران و صداهای ماندگارشان به وجد آمده بودم. تحتتاثیر آنهمه صداهای جادویی، نمیتوانستم چیزی بگویم. انگار اعتماد به نفس حرف زدن از من گرفته شده بود. آرام و بیصدا سعی میکردم از روند کار دوبله بنویسم و همزمان از شنیدن آن صداها لذت ببرم.
هر بار که صداپیشهای از دنیا میرود، همراه با اندوه خود، یادآور حسرتی است که هر بار از مرگ یک کدام از آنها به جانمان مینشیند. سفر جلال مقامی، آخرین ضایعهای بود که همین آبانماه گذشته، جامعه هنری ایران و خصوصا عرصه صداپیشگی را داغدار کرد. به این بهانه با مروری بر فعالیت تعدادی از مهمترین دوبلورهایی که در یک دهه اخیر از دست دادیم، از آنها یاد کردهایم.
حسین عرفانی/ از برباد رفته تا لوک خوششانس
بیشک یکی از آن صداپیشگان حسین عرفانی است؛ او که صاحب یکی از گرمترین صداها بود، برای بسیاری از ما با آن لحن شوخش به خاطر میآید؛ گرچه در کارنامهاش تنوع چشمگیری دیده میشود. انعطاف بیان عرفانی از ویژگیهایی است که معمولا به آن اشاره میشود؛ بسیاری از کاراکترهایی که عرفانی به جایشان حرف زده، چنان با صدای او گره خوردهاند که نمیتوانیم آنها را بدون صدای او به یاد بیاوریم. چه نقشهایی که باورپذیری خود را در ذهن مخاطب مدیون صدای جذاب «عرفانی»اند. عرفانی ازجمله صداپیشگانی بود که هم میتوانست به جای شخصیتهایی با ویژگیهای مختلف و گاهی حتی بسیار دور از هم حرف بزند، هم آدمهای به اصطلاح متشخص و هم لمپنها؛ هم پدری مهربان و هم رفیق نیمهراه. هم جای سیامک انصاری «جرم»، هم جای بهمن مفید «داشآکل». جاهایی با صدای بم، کلفت، عصبی و پرخاشگر و جاهایی با صدای نازک و زیر و مهربان. این خصلتها از حسین عرفانی ستارهای بیهمتا در دوبله ایران ساخته بود. او که علاوه بر صداپیشگی کار بازیگری هم میکرد و علاوه بر اینها در جنگها و برنامههای مختلف رادیو هم حرف میزد. باید به گویندگی عرفانی به جای ستارگانی همچون هامفری بوگارت (در فیلمهای شاهین مالت و کازابلانکا)، کلارک گیبل (در بربادرفته)، مورگان فریمن (رستگاری در شائوشنگ) و بسیاری از نقشهای فراموشناشدنی دیگر هم اشاره کرد. عرفانی در گفتوگویی درباره ماندگاری هنر دوبله گفته بود: «من فیلمهای کارتنی زیاد دوبله نکردهام اما اسب لوک خوششانس را چون مغز متفکر داستان بود، خیلی دوست داشتم و احساس میکردم این کاراکتر و فیلم ماندگار شود. از این جهت، بیستوشش قسمت سریال را دوبله کردم و جزو یکی از کارهایی است که خالص حسین عرفانی جای کاراکتری صحبت میکند و اسب لوک خوششانس صدای خود حسین عرفانی بود. جالب است روزی در جلسه با عزتالله ضرغامی وقتی از دوبلورها تجلیل میشد به صداپیشگی کارتن رسید و من گفتم، هیچگاه کارتن صحبت نکردم و آقای ضرغامی پافشاری کردند که حرف زدی! اسب لوکخوششانس چی بود؟ آنجا فهمیدم که چقدر یک کار میتواند تا دههها آوازهاش تازه باشد.»
ابوالحسن تهامینژاد جایی گفته بود: «حسین عرفانی آنقدر صدایش مثل موم در دستش بود که میتوانست برای هر شخصیتی صدایش را بسازد و
به اصطلاح به چهره شخصیت بخوراند.»
شهلا ناظریان/ از کازابلانکا تا در امتداد شب
شهلا ناظریان، همسر حسین عرفانی یکی دیگر از صداهای درخشان دوبله است. او برادرزاده ایرج ناظریان از بزرگان دوبله ایران بود. شهلا ناظریان طی سالها گویندگی به جای بسیاری از ستارگان جهان حرف زد. از جمله اینگرید برگمن، لورن باکال، سوفیا لورن، دایان کیتون، راکوئل ولش و الیزابت تیلور؛ او به بسیاری از نقشهای این بازیگران برای بینندگان فارسیزبان جلوه داد. از برجستهترین و ماندگارترین کارهای او در زمینه صداپیشگی، میتوان به دوبله فیلم «کازابلانکا» اشاره کرد که در آن به جای اینگرید برگمن حرف زده و در کنار همسرش حسین عرفانی که بهجای هامفری بوگارت حرف میزد، هنرنمایی بینظیری از خود ارایه داده بود. همچنین میتوان به صدای او به جای گوگوش در فیلم «در امتداد شب» اشاره کرد.
فهیمه راستکار/ از سوفیا لورن تا کهنسالی اوشین
مگر میشود از اهمیت دوبله و دوبلورها در ایران سخن گفت و از فهیمه راستکار سخن به میان نیاورد؟ راستکار به حق یکی از سنگبناهای عرصه دوبله در ایران به شمار میرود. او از دوبلورهای توانمندی است که درگذشتش ضایعهای بزرگ برای هنر ایران بود. او همچنین از هنرمندان متشخص، توانمند و شناختهشده هنر تئاتر در ایران هم هست. میتوان به نقشهای او با شخصیتهای اوشین در کهنسالی در سریال «سالهای دور از خانه» و خانم مارپل در سریال «خانم مارپل» اشاره کرد که با استقبال مخاطبین مواجه شد. دوبلور پیشکسوتی که در نیمقرن فعالیت به جای هنرپیشگانی چون مریلین مونرو، سوفیا لورن، کاترین هیپبورن، بت دیویس و منینا مرکوری سخن گفت. او سالها پیش در گفتوگویی با ایسنا گفته بود: «در خیلی از فیلمها اتفاق افتاده که گریه و خنده واقعی کنیم. گاهی اوقات آنقدر تحت تاثیر احساسات قرار گرفتهام که از اتاق بیرون رفتهام و همان موقع دوبله نکردم و صبر کردم تا بغضم تمام شود، چون بغض موجب گرفتگی صدا میشود.» میگفت: «نخستین جملهای که در دوبله گفتم در یک فیلم لهستانی بود: نگاه کن آندره! یه ستاره افتاد.»
نجف گفت خودم برایت ترجمه میکنم
راستکار که همسر زندهیاد نجف دریابندری بود، دوبله فیلم لئوناردو داوینچی را یکی از شانسهای خود میدانست: «گفتوگوها به زبان ایتالیایی بود در حالی که متن به زبان انگلیسی به دست ما رسیده بود. من خیلی ناراحت بودم. هنوز با دریابندری ازدواج نکرده بودم. به او گفتم که گفتوگوها مثل شعر است و من متن را به چه کسی برای ترجمه بدهم که بتواند این متنها را به خوبی ترجمه کند. نجف که دید من گریهام گرفته است، گفت خودم برایت ترجمه میکنم.»
بهرام زند/ از شرلوک هلمز تا عمار
در ادامه به هنر دوبله بهرام زندی معروف به بهرام زند میرسیم؛ خالق صداهای مغناطیسی. کسی که عنوان «بهترین مدیر دوبلاژ سیما» را از آن خود کرده بود. هنوز وقتی صدای بهرام زند را میشنوم یا به تصویر او نگاه میکنم، یادم میرود که از دنیا رفته است.
این مدیر دوبلاژ در طول نیمقرن کار دوبله، جای شخصیتهای گوناگون گویندگی کرده و سرپرستی گویندگان را در سریالهای مختلف ایرانی از جمله «امام علی» -که خودش در آن به جای سعید نیکپور در نقش عمار حرف میزد- «مدار صفر درجه» و... برعهده داشت. او همچنین مدیر دوبلاژ مجموعههای خارجی پرمخاطبی مانند سریال کارتونی «بچههای مدرسه والت»، «جنگجویان کوهستان»، «شرلوک هلمز»، «ناوارو» و «۲۴» بود. شاید جالب باشد بدانید طی مصاحبهای نوروزی که سال 97 منتشر شده بود درباره سختیهای کار دوبله به مجموعه «بچههای مدرسه والت» اشاره کرده بود. مجموعه پرمخاطبی که بچههای دهه شصت با لحظههای آن نوستالژی دارند. گفته بود ویژگی و البته دشواری این کار این بود که صدا نداشت و من باید آن را بدون صدا دوبله میکردم. وقتی صدا نباشد، توی مدیر دوبلاژ از کجا میدانی بیرون کادر چه کسی حرف زده و چه گفته؟ به این دلیل من تمام تواناییام را برای دوبله آن کارتون صرف کردم.
زند همچنین گفته بود پشت صحنه دوبله سریال «مدار صفردرجه» شیرینترین خاطراتش ثبت شده؛ تا حدی که حسرت میخورد چرا پشت صحنه کار را ضبط نکردهاند.
منوچهر اسماعیلی/ مرد هزارصدا
یکی از ماندگارترین صداپیشگانی که این اواخر از دستش دادیم، «مرد هزار صدا»ی دوبله ایران، زندهیاد منوچهر اسماعیلی بود. بیراه نیست اگر برای توصیف هنر اسماعیلی بگوییم که او بر قله رفیع دوبله ایستاده بود. صدای پرطنین و انعطافپذیرش با بخش مهمی از نقشهای سینمای ایران و جهان همراه بود. صدای اسطورهای اسماعیلی، نیاز به هیچ تعریف، تمجید و توضیحی ندارد و خود گویای همه آن چیزی است که موجب درخشش نام او در تاریخ دوبله ایران میشود. اسماعیلی از ابتدای دهه چهل، وارد عرصه دوبله شد و استعدادش با حمایت علی کسمایی به چشم آمد و خیلی زود توانست جای نقشهای اصلی حرف بزند.
از ماندگارترین و تاثیرگذارترین دیالوگها با صدای منوچهر اسماعیلی که اگرچه بارها و بارها در رسانهها تکرار شده اما مثل بسیاری دیگر از کارهای او ارزش باز شنیدن را دارد، صدایش در فیلم «سوتهدلان» علی حاتمی به جای بهروز وثوقی است. «خوش به سعادتتون که میرین روضه، جاتون وسط بهشته؛ ما که دنیامون شده آخرت یزید. کیه ما رو ببره روضه؟ آقا مجید تو رو چه به روضه، روضه خودتی، گریهکن نداری؛ وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاس!»
او از معدود هنرمندانی بود که به واسطه قابلیتهای منحصر به فرد و تنوع بینظیر صدایش توانست همزمان جای چند نقش در فیلمها و سریالها حرف بزند. اوج این قابلیت اسماعیلی در سریال «هزاردستان» علی حاتمی است. صدای او به جای سه شخصیت متفاوت و دارای ویژگیهای دور از هم یعنی شعبان بیمخ، رضا تفنگچی و خان مظفر را به چیزی جز شگفتی نمیتوان تعبیر کرد. اسماعیلی همین تجربه را همزمان و حین ساخت سریال هزاردستان در فیلم «مادر» حاتمی با حرف زدن به جای محمدعلی کشاورز، جمشید هاشمپور و اکبر عبدی تکرار کرد.
چنگیز جلیلوند/ صدای همه مردانِ اسکاری
دو سال و چند روز از درگذشت چنگیز جلیلوند میگذرد اما انگار قرار نیست رفتن او را باور کنم. او چنان در صحت و سلامت و سرزندگی و شادابی میزیست که رفتنش بهتانگیز بود. مرگ او یکی از داغهایی بود که کرونا روی دل هنر این سرزمین گذاشت. مردی که نه صدایش نشانی از نزدیکی به مرگ داشت و نه سیمایش. به جلیلوند لقب «مرد حنجرهطلایی» داده بودند. او و منوچهر اسماعیلی سالها در کنار هم پشت میکروفن نشستند و همکاریهای درخشانی را رقم زدند. ستارههای بزرگی از عالم سینما وامدار صدای جلیلوند هستند. شاید بتوان گفت نوعی رقابت هم میان جلیلوند و هم اسماعیلی بود. رقابتی که صدالبته به بالا رفتن سطح کیفی دوبلهها منجر میشد. کاری که بارها گفته بود با تمام وجود به آن عشق میورزد. در «کتاب سال سینمای ایران، ویژه دوبله» که ماهنامه سینمایی فیلم در اسفند ۱۳۸۴منتشر کرده بود، منتقدان مجله منوچهر اسماعیلی را به عنوان بهترین دوبلور مرد انتخاب کردند و در جایگاه دوم نام مرحوم چنگیز جلیلوند آمده بود اما او خودش را نفر دوم نمیدانست و در همان کتاب سال در گفتوگویی به صراحت گفته بود: «من نامبر وان هستم؛ هنوز و همیشه». جلیلوند که از استادان تیپسازی بود، به جای شخصیتهایی چون «پل نیومن»، «مارلون براندو»، «ریچارد برتن» و... حرف زده است. اولین کار گویندگی جلیلوند فیلم «نشانهها» بود که به جای «مل گیبسون» به مدیریت دوبلاژ بهرام زند، صداپیشگی کرده بود. وقتی از جلیلوند درباره هنرپیشههای موردعلاقهاش که جای آنها حرف زده جویا میشدند، معمولا از «مارلون براندو» و «پل نیومن» نام میبرد. میگفت: «به جای تمام آرتیستهایی که در زمان خودشان برنده اسکار شدند، صحبت کردهام و میتوانم به جرات بگویم حداقل در 50 فیلم که هنرپیشگان آن اسکار گرفتهاند، حرف زدهام.»
احمد رسولزاده/ از عمرمختار تا پدرسالار
و اما احمد رسولزاده که حتی یادآوری طنین صدای خاصش هم آرامشبخش است. او نیز مانند خیلی از همکارانش به جای بسیاری از بازیگران معروف حرف زده بود اما صدایش بیشتر به جای مردان میانسال یا پیرمردهای مهربان، جدی و مصمم در آثار تاریخی به یاد میآید. یکی از درخشانترین دوبلههای او در فیلم تاریخی «عمر مختار» به جای آنتونی کویین است. از دیگر گویندگیهای ماندگار او به دوبله شخصیتهای مذهبی از جمله شخصیت ابوطالب در فیلم «محمد رسولالله» میتوان اشاره کرد. صدای احمد رسولزاده در سریال «پدرسالار» به جای محمدعلی کشاورز هم یکی از نمونه کارهای بسیار شنیدهشده این دوبلور است. بیشک رسولزاده با گویندگی برنامههای مستند متعدد که از جمله آنها، سلسله برنامه مستند «حیاتوحش ایران» و «مستند راهابریشم» بود، بیشتر شناخته میشود. او سال 87 در گفتوگویی، دلیل نیمقرن تداوم فعالیت خود در حرفهاش را «سحر و جادوی تئاتر و دوبله» عنوان کرده بود. رسولزاده از عطاءالله کاملی، بهرام زند، انوری، منوچهر اسماعیلی، والیزاده و خسرو خسروشاهی به عنوان بهترین صداپیشههای دوبله ایران نام برده بود. رسولزاده سطر «تنها صداست که میماند» فروغ فرخزاد را تعبیر این شاعر از هنر ماندگار میدانست: «منظور او از صدا، صدای هنر با مفاهیم والای انسانی مثل عشق است.»
پرویز بهرام/ راوی جاده ابریشم
یکی از شاخصترین و ماندگارترین نمونهکارهای پرویز بهرام که معمولا با آن شناخته میشود، گویندگی به عنوان راوی در مستند «جاده ابریشم» است. خیلیها تلاش کردند صدای پرویز بهرام را تقلید کنند اما مگر میشود به راحتی چنین صدای متفاوت و باصلابتی را تقلید کرد. خودش میگفت ناراحت میشود از اینکه صدایش را تقلید میکنند.» او که وکیل دادگستری هم بود، میگفت: «یکی از این افراد را در اصفهان که پرونده وکالت داشتم، دیدم و به او گفتم چرا ادای من را درمیآوری که گفت صدای من را خیلی دوست دارد. البته صدای خودش هم خوب بود.» ایسنا درباره این هنرمند خوشصدا نوشته بود: «پرویز بهرام فارغالتحصیل رشته حقوق، ۴۲ سال کار وکالت کرد و بازنشسته شد و جالب اینکه صدای خوبش بر موفقیت در حوزه وکالت هم تاثیرگذار بوده است. خودش میگفت: «اکثر پروندههایی که وکالت آن را برعهده میگرفتم، جنایی بود و رشته حقوق دانشگاه تهران را انتخاب کردم. البته روحیه هنری و کار جنایی مغایر با هم است ولی خب علاقه داشتم. البته اگر الان به همان زمان برگردم، تنها دوبله را انتخاب میکنم. حرفههای دیگری که داشتم فقط از روی علاقه بود و تنها عاشق دوبله بودم. من عاشق سینما و مخاطب زیاد آن هستم.»
جلال مقامی/ خاطره تحویل سال در استودیو
اگر بگوییم عمده شهرت جلال مقامی به خاطر اجرای برنامه «دیدنیها» در دهه 60 بود بیراه نگفتهایم؛ اما این صدای او بود که «دیدنیها» را بهیادماندنی کرد. مقامی هم خود را مدیون هنر دوبله هوشنگ لطیفپور میداند که البته استاد بسیاری از بزرگان دوبله بود. مقامی در سالهایی که دوبله دوران طلایی خود را سپری میکرد در نقش جوان نقش اول سینما همچون رابرت ردفورد، آل پاچینو، مارچلو ماستریانی، رابین ویلیامز و بسیاری از بزرگان جهان، گویندگی کرد و در فیلمهایی که مدیریت دوبلاژ آن با علی کسمایی، محمدعلی زرندی، عطاءالله کاملی، ایرج دوستدار، احمد رسولزاده، سعید شرافت و ابوالحسن تهامی بود، حضور داشت.
تسنیم از قول جلال مقامی درباره هنر دوبله در ایران اینگونه نقل میکند: «یک زمانی ما فیلم «بینوایان» را دوبله میکردیم با آن کاراکترها و بازیگرها! یعنی به عبارتی بزرگترین ادبیات جهان به صورت فیلم درمیآمد و ما به جای آن کاراکترها صحبت میکردیم. بازیهایی که از هنرمندان آن فیلمها میدیدیم اجازه نمیداد به دوبلورها که بد صحبت کنند اما امروز سازمان صداوسیما فیلمهایی که پخش میکند، چیست؟ یکسری فیلمهای کرهای که شمشیر دستشان است و بالا و پایین میروند. این شخصیتها اجازه شکوفایی بخشی از استعدادهای دوبلورهای ما را نمیدهد.»
یکی از خاطرات دیگر مرحوم مقامی به سبزیپلو با ماهی در استودیوی دوبله برمیگردد. او این خاطره را اینطور تعریف کرده: «عید نوروز همیشه مرا یاد سبزیپلو با ماهی در استودیوی دوبله میاندازد. جایی که فیلمی به نام «سنگام» که یک فیلم هندی بود و من و منوچهر اسماعیلی برای یک صاحب فیلم هندی دوبله میکردیم و فیلم 20 پرده داشت. نزدیک تحویل سال بودیم ولی دوبلهاش تمام نشده بود. صاحب فیلم هم اصرار میکرد حتما قبل از عید دوبله تمام شود. اصرار کرد که بمانیم گفتیم به شب عید و تحویل سال نمیرسیم. منوچهر اسماعیلی هم به طنز گفت اگر بخواهیم بمانیم و فیلم تمام شود، باید برای ما سبزیپلو با ماهی بیاورید و در استودیو سفره هفتسین بچینید. جالب است که رفت یکی از این هتلها، سبزیپلو با ماهی و سفره هفتسین آورد. این شب عید را هیچگاه فراموش نمیکنم؛ به خاطر آن شب دوبله، سفره هفتسین در استودیو و سبزیپلو با ماهی که آن هندی برایمان خرید.»
رفعت هاشمپور/ از بر باد رفته تا قصههای جزیره
در سپهر گسترده هنر دوبله ایرانزمین به هر سمت چشم بدوزیم، ستارهای سوسو میزند و با طنین جادویی صدایش خاطرهای را در ذهن ما زنده میکند. آوایی که هر کدام در نوع خود مثال زدنیاند. از آن صداهای زیبا و به یادماندنی بیتردید یکی رفعت هاشمپور است. او که همسر جلال مقامی هم بود، برای خیلی از ما با گویندگی نقش اسکارلت در فیلم «بر باد رفته» به یاد میآید که از نقشهای مهم و ماندگار این دوبلور بوده است. مدیریت دوبلاژ سریال «قصههای جزیره» در اواسط دهه ۷۰ از دیگر فعالیتهای مهم هاشمپور بود. در این سریال خود او به جای شخصیت هتی کینگ (با نقشآفرینی جکی باروز) حرف میزد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. او هم صدای دلنشین و مهربانی داشت و هم به رفتارها و فضیلتهای انسانی شهره بود. شوکت حجت یکی از دوبلورهای شناختهشده درباره همکاری با این صدای بیمانند گفته بود: «زندهیاد هاشمپور خیلی عظمت داشت و پرقدرت بود ولی با این حال قلب خیلی مهربانی داشت. به نظرم آن جدی بودن فقط نقابی بود که به صورتش زده بود.»
سیامک اطلسی/ از تام و جری تا افسانه جومونگ
و در پایان یادی کنیم از سیامک اطلسی که چهره و صدایش به سبب کار همزمان در دو عرصه بازیگری و صداپیشگی برای مردم ایران آشناست. اطلسی با اینکه حضور پررنگی هم مقابل دوربین داشت، بیشتر علاقهمند گویندگی بود و ترجیح میداد خود را عضو انجمن گویندگان معرفی کند. منوچهر والیزاده، دوبلور نامآشنا، ضمن بیان خصوصیات ارزشمند اخلاقی این هنرمند خاطرهای از اطلسی دارد و آن را اینطور تعریف میکند: «به شوخی به او میگفتم هر وقت فیلمبرداری نداری، سراغ کار دوبله میآیی و این شوخیای بود که همیشه با هم داشتیم. البته او کارش را از دوبله آغاز کرده بود و در ادامه راهی بازیگری شده بود. فوت نابهنگام این هنرمند هم همچون چنگیز جلیلوند به دلیل گرفتار شدن به ویروس کرونا جامعه هنری را متعجب کرده بود. افسانه جومونگ در نقش پزشک دربار و کارتون تام و جری در نقش دکتر آزمایشگاه حیوانات، بخشی از کارهایی است که در کارنامه اطلسی ثبت شده است.»
از آن صداهای درخشان، تنها معدودی ماندهاند و بقیه دیگر در میان ما نیستند. دوبله ایران در سالهای گذشته، ستارگان بیمانند و تکرارناپذیری را از دست داد. صداهایی که به نقشهای زیادی هویت دادند و گاهی حتی از شخصیتهای اصلی فیلمها هم جلوتر بودند. حالا هر بار که صداپیشهای از دنیا میرود، همراه با اندوه خود، یادآور حسرتی است که هر بار از مرگ یک کدام از آنها به جانمان مینشیند. سفر ابدی جلال مقامی، آخرین ضایعهای بود که همین آبانماه گذشته، جامعه هنری ایران و خصوصا عرصه صداپیشگی را داغدار کرد
اعتماد
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.