ضرورت احیای فعالیتهای سینمایی در گفتوگو با سید جمال ساداتیان، تهیهکننده سینما
سانسور نباشد، هنرمندان هم تحریم نمیکنند
ساعت24-سینما این روزها متاثر از فضای جامعه، روزهای بسیار ناآرام و پرتلاطمی را سپری میکند. از یکسو مردم از هنرمندان توقع دارند صدای مطالبات و خواستههایشان باشند و از سوی دیگر حاکمیت خواهان همسویی مواضع هنرمندان با دیدگاهها و گفتمان رسمی است. در این میان بعضی از هنرمندان به خاطر اظهارنظرهای معترضانه یا برداشتن حجاب از سر، بازداشت شدهاند و عدهای هم احضار میشوند. بعضی از هنرمندان هم معتقدند وقتی اعتراضشان به جایی نمیرسد و صدای مردم غمزده نیستند، بهتر است سکوت پیشه کنند.
به عنوان کسی که سالهاست در سینمای ایران فعالیت میکند و از نزدیک در جریان موضوعات سینما قرار دارد، وضعیت امروز سینمای ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا سینما نظیر چنین روزهایی را پیشتر تجربه کرده بود؟
از سال 78 که وارد سینما شدم، دیدم که سینما در طول این سالها با فراز و فرودهای زیادی دست و پنجه نرم کرده است؛ غمانگیزترین روزهای سینما زمانی بود که کشور با شیوع بیماری کرونا مواجه شده بود. از یک طرف داغ از دست دادن عزیزان را شاهد بودیم و بحران و غم گستردهای که در جامعه حاکم بود و از سوی دیگر وضعیت بحرانی گیشه سینماها عرصه را بر همه تنگ کرده بود؛ اما از اواسط سال گذشته که اوضاع قدری بهتر شد، سینما تازه داشت کمی نفس میکشید و به اصطلاح جان میگرفت که به یکباره جامعه با بحران و ناآرامی مواجه شد. در حال حاضر هنرمندان روزهای عجیبی را سپری میکنند. از یک طرف مردم توقع دارند آنها صدای مطالباتشان باشند و حرفشان را به گوش جامعه برسانند و از طرف دیگر حاکمیت توقع همکاری و همراهی دارد.
به نظر میرسد جمع بین این دو خواسته بسیار دشوار باشد.
دشوار؟ اصلا غیرممکن است. خب، همین شد که در حال حاضر میبینیم فضای سینمای ایران به شکل عجیب و غریبی غبارآلود شده است.
به هر حال مردم روزهای خوبی را سپری نمیکنند.
اصلا حال و حوصله خوبی ندارند. از یک نگاه باید گفت خاصیت سینما وجه سرگرمی و به وجود آوردن لحظات خوشی است که برای اوقات مردم فراهم میکند. وقتی حال مردم خوب نیست، توقع از آنها برای سینما رفتن بیهوده است. این موضوع روی تولیدات سینما هم تاثیر گذاشته. طبعا همین مساله دومینووار روی روحیه مردم هم تاثیر میگذارد. یعنی مردم وقتی به فکر سلامتی روحی خود نباشند، حالشان خوب نیست. در مجموع باید گفت همهچیز خیلی بلاتکلیف است.
با مسوولان سینمایی در این باره جلساتی داشتید؟
دولت باب گفتوگو را با سینماگران باز گذاشته اما از طرف دیگر شاهدیم که مکانیزمی برای برونرفت از مشکلات متعدد ندارند. یعنی پذیرفتهاند که مشکلات در سینما وجود دارد و اشکالاتی هم از جانب خودشان هست و باید برای رفع مشکلات گفتوگو کرد اما نکتهای که وجود دارد این است که هیچ برنامهای برای خروج از مشکلات ندارند. خب، شما ببینید ما با کسانی که نسبت به عملکردشان نقد داریم، نمیتوانیم به اصلاحات و توافق برسیم.
بیشتر توضیح میدهید؟
به عنوان مثال ما از قوه قضاییه و نیروی انتظامی شکایت داریم؛ نمیتوانیم که دوباره شکایتمان را به آنها ارجاع دهیم! به هر حال میخواهم بگویم سازوکاری برای خروج از مشکلات ندارند. وقتی نظرات سینماگران اعمال نشود و ساز و کار اجرایی مناسبی هم نباشد، نقطه مشترکی برای گفتوگو و همکاری به وجود نمیآید. درنتیجه همانطورکه گفتم، غباری بر سر تمام بخشهای هنر اعم از سینما، تئاتر، موسیقی و... سایه انداخته. میتوانم بگویم اوضاع غمانگیزی داشتیم که در حال حاضر بسیار بدتر شده است.
شما در خلال صحبتهایتان به این نکته اشاره کردید که مردم حال خوبی برای رفتن به سینما ندارند اما نگاه دیگری هم میتوان داشت. ممکن است برای تماشای فیلم کمدی روحیه خوبی نداشته باشند اما اگر بزرگانی نظیر بهرام بیضایی، اصغر فرهادی و... فیلمی برای اکران داشته باشند، متفکران و صاحبنظران برای تماشای این فیلم به سینما نمیروند؟ یعنی شاید شرایط برای نمایش فیلم کمدی فراهم نباشد ولی آیا آثار مهم و واجد ارزش سینمایی هم مخاطبان خود را نخواهند داشت؟
ببینید، ما در جامعه با انواع آدمها، از سکولار گرفته تا مذهبی تندرو مواجه هستیم. من معتقدم سینما برای همه این سلایق باید فیلم داشته باشد. جامعهای پویاست و شهروندان آن سلامت فکری دارند که اجازه حرف زدن به همه این نگاهها داده شود و فیلمهایی برای همه این طیفها ساخته شود. این موضوع به همان تنوع ژانر در سینما مربوط میشود که سینما باید دربرگیرنده همه نوع فیلم باشد. شما در نظر بگیرید ما در جامعه با معضلات اجتماعی عدیدهای دست و پنجه نرم میکنیم. خب از بس این معضلات دیده نشده و مطالبات و خواستههای مردم سرکوب شده و آنقدر عرصه را بر جوانها تنگ کردیم که نتیجهاش شد اینکه امروز همه مشکلات به یکباره دهان باز کردند و مسائل از همه سمت به سطح جامعه سرازیر شدند. معتقدم اگر دیروز در فیلمهای سینمایی از مشکلات و مصائب جامعه حرف میزدیم، اگر مردم میدیدند حرفشان بر پرده سینماها بیان میشود و اگر سینما دربرگیرنده همه نوع سلایق فکری از سیاسی و اجتماعی گرفته تا دیگر مباحث گسترده کشور میبود و اگر مردم میدیدند جایی هست که حرفشان انتقال داده شود، امروز دیگر نیاز نمیدیدند مشکلاتشان را به کف خیابان بیاورند. بارها به من گفته میشود که چرا در صحبتها و مصاحبههایت نقد میکنی ولی راهحل ارایه نمیدهی. بارها گفتهام مسوولان اجازه دهند در فیلمهای اجتماعی، ما شرایط روز جامعه را نقد کنیم؛ صورتمساله را مطرح کنیم. وقتی ما صورتمساله را مطرح میکنیم آن وقت در تریبونهای دیگر صاحبنظران بیایند و مباحث را از زوایای مختلف کالبدشکافی کرده و به این مشکلات بپردازند تا راهحل مشکلات به دست آید. این درحالی است که هیچوقت تریبونهای آزاد به مشکلات مردم داده نشده است. فرض بگیریم ما فیلم «متری شیش و نیم» را ساختیم و در این فیلم به یک پدیده شوم اشاره و این پرسش را مطرح کردیم که چرا چنین معضلی در جامعه به وجود میآید؟ خب، از زوایای مختلفی به این فیلم نگاه شد و مورد بررسی قرار گرفت. وقتی یک اثر فرهنگی با نقدی که به جامعه میکند جلبتوجه میکند هم مسوولان و هم مردم راحتتر میتوانند درباره آن اثر حرف بزنند و به راهحل برسند.
اشاره کردید به حرف زدن و فضای گفتوگویی که باید بین هنرمندان و مردم و مسوولان وجود داشته باشد که در همین بستر نقدها مطرح و آسیبشناسی معضلات اجتماعی صورت گرفته میشود. این روزها سینما با تحریم و تعلیق و تعطیلی از جانب بعضی هنرمندان مواجه میشود که در واقع اعتراضی است که به این صورت مطرح میشود. نظر شما به عنوان کارشناس و سینماگر در این مورد چیست؟
بخش مهمی از این تعطیلیها و تحریمها و تعلیقها به این خاطر است که وزارت ارشاد اجازه حرف زدن به هنرمندان را نمیدهد. خب، وقتی هنرمندان نمیتوانند وقایع روز کشورشان را در هنرشان بیان کنند، از چه چیزی باید حرف بزنند؟ پرسش من این است آیا ارشاد اجازه حرف زدن درباره مباحث روز ر ا به سینماگران میدهد؟ باور کنید اگر فضا باز شود بسیاری از سینماگران میخواهند نکاتشان را مطرح کنند. وقتی فیلمی میسازند که اکثر بخشهای آن سانسور میشود و اثر نهایی تبدیل به شیر بییال و دم میشود، آنها هم تصمیم میگیرند نسازند و تحریم کنند. من مهمترین دلیل این تحریمها را برای باز نبودن فضا میبینم. وقتی بستر گفتن و مطرح کردن مشکلات فراهم شود، تحریمها از بین میرود.
خود شما به عنوان سینماگر نظرتان درباره بایکوت و تحریم سینما چیست؟
به شخصه مخالف تحریم سینما هستم اما وقتی من سینماگر از ابتدای سال دو قصه به وزارت ارشاد دادم هر دو را رد کرده، چرا باید به تولید فیلم فکر کنم؟ وقتی نمیتوانم شرایط موجود جامعه و مطالبات مردم را در فیلمهایم مطرح کنم، خب چرا بسازم؟ به نظرم وزارت ارشاد میتواند با باز گذاشتن فضا تمام این تحریمها را از بین ببرد. اجازه حرف زدن به فیلمسازان بدهد، تمام این تحریمهای برنامهریزیشده از بین میرود.
این روزها از فضای حاکم بر تولید فیلمها خبرهایی منتشر میشود که کاملا متاثر از جامعه است. شما در این باره چه صحبتی دارید؟
قطعا فضای جامعه روی تولیدات تاثیر گذاشته و فشار افکار عمومی روی هنرمندان بسیار زیاد است. مردم بسیار خواهان این هستند که هنرمندان سمت و سوی آنها را بگیرند و مطالبات آنها را به گوش افکار عمومی برسانند. مهمترین پرسش مردم از هنرمندان این است که اگر قرار است در صحنه حضور داشته باشید، چرا حرف ما را نمیزنید؟ مسوولان تریبون برای حرفهایشان دارند و این مردم هستند که تریبون ندارند. قبول دارم کمی شرایط ناعادلانه پیش میرود اما به هر حال این خواسته مردم است. از طرف دیگر ما احزاب فعال سیاسی نداریم؛ اگر احزاب ما فعال بودند، میدانستیم در جریان اعتراضات با چه کسی طرف هستیم. الان مطالبات مختلف است. با پنج نفر که در سطح شهر صحبت میکنیم، پنج خواسته مجزا و متضاد دارند؛ اینکه نشد! اتحادیه صنفی یعنی رابط بین صنف و دولت که مباحث و مشکلات صنف را به گوش دولت برساند و حرفشان را بزند ولی در حال حاضر آن آدم هم وجود ندارد. همین میشود که 500 کارگر به یکباره سر از سطح شهر در میآورند و اعتراضشان را به خیابانها میآورند.
کارگردانها با بحث حجاب در فیلمهایشان چه میکنند؟
بهشدت تضاد وجود دارد. روزهایی را سپری میکنیم که من یاد دوران جمعآوری دیشهای ماهواره میافتم. روزگاری از یک طرف دیشهای ماهواره را از پشتبامها پایین میانداختند و روز بعد روی پشت بام تمام خانهها دوباره دیشهای ماهواره بود. در حال حاضر با چنین وضعیتی را در ارتباط با حجاب در جامعه مواجه هستیم. چون بستر قانونی وجود ندارد، اینهمه جریمه کردند و گرفتند و بردند، دوباره رسیدیم سر خانه اول. وقتی جوان امروزی نمیخواهد به زور که نمیشود او را با حجاب کرد. جوان امروزی علنا میگوید من نمیخواهم به بهشت بروم. خودش میگوید من میخواهم به جهنم بروم. رهایشان کنید بگذارید برود جهنم. به زور که نمیشود کسی را به بهشت برد. در بسیاری از کشورها نظیر ترکیه، عراق و بسیاری از کشورهای اسلامی، مردم روسری سر نمیکنند اما ما با وضعیت دوگانهای در جامعه مواجهیم که همین به سینما رسوخ پیدا کرده. سینما تریبون مردم جامعه است. نمیتوان در جامعه چیز دیگری دید و در سینما چیز دیگر. تناقض به وجود میآید.
بازیگرها چه نظری دارند؟ شنیده شده است که بعضی از بازیگران میخواهند در فیلمها بیحجاب نقشآفرینی کنند.
وقتی قراردادی امضا میشود، بازیگر باید پایبند آن قرارداد باشد. فیلمی هم که به وزارت ارشاد ارسال میشود باید با حجاب کامل باشد اما نکتهای که وجود دارد این است که مشخص نیست یک ماه دیگر یا شش ماه دیگر یا حتی یکسال دیگر وضعیت جامعه و حجاب چگونه است و بازیگرها هم از این نظر بلاتکلیف هستند. اگر فیلمی با بازیگر با حجاب کامل بسازیم اما سال بعد حجاب برداشته شود، تکلیف فیلم چه میشود؟ خود بازیگران از این منظر دچار دوگانگی شدند و برای حضور در فیلمها در بلاتکلیفی به سر میبرند. به نظر من مهمترین راهحل این است که ارشاد فضا را کمی باز نگاه دارد. این نه عقبنشینی که در نهایت به نفع سینماست.
بخش مهمی از این تعطیلیها، تحریمها و تعلیقها به این خاطر است که وزارت ارشاد اجازه حرف زدن به هنرمندان را نمیدهد. خب، وقتی هنرمندان نمیتوانند وقایع روز کشورشان را در هنرشان بیان کنند، از چه چیزی باید حرف بزنند؟ پرسش من این است که آیا ارشاد اجازه حرف زدن درباره مباحث روز را به سینماگران میدهد؟ باور کنید اگر فضا باز شود، بسیاری از سینماگران میخواهند نکاتشان را مطرح کنند
به من گفته میشود که چرا در صحبتها و مصاحبههایت نقد میکنی ولی راهحل ارایه نمیدهی. بارها گفتهام مسوولان اجازه دهند در فیلمهای اجتماعی، ما شرایط روز جامعه را نقد کنیم؛ صورتمساله را مطرح کنیم؛ وقتی ما صورت مساله را مطرح میکنیم، آن وقت در تریبونهای دیگر صاحبنظران بیایند و مباحث را از زوایای مختلف کالبدشکافی کرده و به این مشکلات بپردازند تا راهحل مشکلات به دست آید. این درحالی است که هیچوقت تریبونهای آزاد به مشکلات مردم داده نشده است
اعتماد
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.