بهمن دانایی روزگار صنعت قندوشکر را تحلیل کرد
آری شود، ولیک به خونِ جگر شود
ساعت24-آموزههای دینی ونیز ملی به ایرانیان میآموزند در برابر دشواریها و در برابر بیمهریهای دیگران مدارا و بردباری کنند و از نیروی سترگ امید دور نمانند و بدانند با این نیرو میتوان بر سختیها استیلا یافت. با این همه حافظ شیرین سخن نیز به درستی میگوید «آری شود، ولیک به خونِ جگر شود». تولیدکنندگان ایرانی بدون تردید با این بیت بسیار شیوا و آموزنده و چند سویه حافظ رند آشنایند و خوب میدانند هنگامی که پای در جاده تولید گذاشتند باید همراه با شیرینکامیها و سرخوشیهایش با خون جگر خوردنهایش و با راه پر از سنگلاخ و روزهای سخت نیز روبهرو شوند.
تولیدکنندگان میفهمند کارها به آسانی پیش نمیرود و باید بدوند و باید نیرویی بیش از اندازه بگذارند و باید برای لعل شدن بردبار باشند اما این را نیز میفهمند که بین بردباری و مدارا و نیز فایدهمندی از این رفتارها باید توازن وتعادل باشد و نمیشود از یکسو همیشه و همواره کوتاه آمدن باشد واز سوی دیگر همیشه تهاجم و طلبکاری.واقعیت تلخ این است که تولید برخی از کالاها در ایران مثل تولید شکر به دلایل فنی و به دلایل اقتصادی حتی بیشتر از خون جگر خوردنی که حافظ به آن دعوت میکند نیاز دارد. سختی و مصیبت تولید شکر در ایران دلایل پرشماری دارد و به عوامل گوناگونی وابسته شده است که بیش از نیم سده است با این صنعت همراه شده و با وجود تجربههای بسیار سهمگین که در برخی دورهها تا مرز نابودی این صنعت پیش رفتهاند اما هنوز پابرجا هستند. گرههای پرشمار و کور شدهای بردست و پای این فعالیت زده شده است که در1401 نیز دیده شدند و اگر درباره آنها از سوی بالاترین مقامهای سیاسی و اقتصادی و برای یک بار تصمیم گرفته نشود نه تنها در سال 1402 بلکه درسالهای بعد نیز کارها را از فایده میاندازد. کارشناسان و فعالان این صنعت که دهههای پشت سر هم در این صنعت فعالیت دارند باور کارشناسانه دارند که اراده و خواست سیاسی دولتها و نیز آزمندی برخی رانتجویان و نیز اصرار ناکارشناسانه بوروکراتها و بیاعتمادی تاریخی به بخش خصوصی که برآیند همه آنها انواع دخالتها در داستان شکر است سرچشمه همه بدبختیها است.
همانطور که دولت سیزدهم پس از بررسیهای درازمدت به این نتیجه رسید که بخش خصوصی و نهاد کارفرمایی این صنعت توانایی دارد بازار این محصول را مدیریت کند، باید بداند بخش خصوصی و کارخانههای قند و شکر که دهها سال است با چغندرکاران سازگار شدهاند میتوانند بقیه روندها و فرایندهای این صنعت را مدیریت کنند. دولتهای ایران نمیتوانند تا ابد خود را درگیر سیر تا پیاز یک صنعت کنند و با تغییر دولتها و کارشناسان و مدیران دوباره همان رفتارهای پیشین را از اول تکرارکنند. بدترین نوع دخالت دولت اما قیمتگذاری دستوری است که بر تولید گران میآید. مگر میشود یک کارشناس که میتواند به لحاظ اخلاقی و فردی آدم خوب و دلسوزی باشد اما هرگز پایش به مزرعه چغندر قند و نیز کارخانه شکر باز نشده است تواناییهایش بیشتر از مدیران کارخانهها باشد که دهههاست دراین بخش فعالیت دارند؟ اگر تصور بر این است که خدایناکرده کارخانهها دنبال سرکیسه کردن شهروندانند که میتوان با اهرم واردات جلوی این کار را گرفت اما نیک میدانیم که این یک تصور نادرست است.
بهمن دانایی - دبیر انجمن صنفی کارخانه های قند
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.