الویری: در مورد صلاحیت پزشکیان و علی مطهری نظرسنجی شود / مسعود رجوی هم تایید صلاحیت شد ولی رای نیاورد
ساعت 24- یک فعال اصلاح طلب با انتقاد از ترکیب و نوع دیدگاه هیات اجرایی در بحث ردصلاحیت ها گفت که اگر ترکیب هیات اجراییِ دیگری تعیین شده بود یقینا شاهد خروجیِ دیگری بودیم.
پس لرزه ردصلاحیت کاندیداهای انتخابات دوزادهم مجلس شورای اسلامی همچنان ادامه دارد. مرتضی الویری از چهرههای سیاسی اصلاح طلب بر این باور این که دیوار کجی که از سال ۷۱ توسط شورای نگهبان چیده شده بیش از گذشته دچار انحراف روزافزون شده است.
وی در گفتگو ضمن انتقاد از ردصلاحیت چهرههایی چون مسعود پزشکیان میگوید: باید فریاد زد که چرا در همین نظام و با همین قانون اساسی در زمستان ۵۸ حتی افرادی مانند مسعود رجویها رد صلاحیت نمیشوند ( ولی رای نیاوردند) اما امروز شاهد رد صلاحیت پزشکیانها هستیم. از کجا به کجا رسیدیم.
این چهره سیاسی اصلاح طلب ضمن انتقاد از ترکیب و نوع دیدگاه هیات اجرایی در بحث ردصلاحیت ها عنوان میکند که اگر ترکیب هیات اجراییِ دیگری تعیین شده بود یقینا شاهد خروجیِ دیگری بودیم.
در ادامه گفتگوی مرتضی الویری از چهرههای سیاسی اصلاح طلب با خبرگزاری خبرآنلاین را میخوانید؛
*********
*آقای الویری! آیا پیش بینی میکردید هیات اجرایی به این شکل به بررسی صلاحیت ها ورود کند و با این حجم ردصلاحیت روبرو شویم؟
بنده انتظاری غیر از این موضوع نداشتم و در واقع برای بنده این وضعیت یا روند کاملا طبیعی بود. به بیان دیگر دیوار کجی که از سال ۱۳۷۱، توسط شورای نگهبان چیده شده هر چه بالاتر میرود انتظار انحراف روزافزونی را باید از آن داشت.
به عبارت دیگر زمانی که پایه نظارت استصوابی بنا شد و بر مبنای غربالگریِ شورای نگهبان، در مجلس چهارم، تعداد زیادی از نیروهای کارآمد و پُرتوان به وسیله تیغ نظارت استصوابی ردصلاحیت شدند در واقع به تعبیری مجلس شورای نگهبان ساختهای تشکیل شد که آن مجلس نیز قانون انتخاباتی را نوشت که از آن قانون نیز نمیتوان انتظاری جز ردصلاحیتهای گسترده داشت.
نکته دیگر اینکه تصمیم جدی و قاطع شورای نگهبان و کسانی که با همان نظریه گام برداشتهاند این است که به مجلس، اجازه ورود هر سلیقه و دیدگاهی که با دیدگاههای شورای نگهبان زاویه داشته باشد، داده نشود در واقع تجلی و نمونه بارز آن را میتوان در شرایط انتخاب شوندگان مشاهده کرد به طور مثال در بندهای ۶،۴،۲،۱ ماده ۳۱ قانون انتخابات(که شرایط انتخاب شوندگان را فهرست میکند) اگر شخص ناظر از بیرون به آن نگاه کند تصور میکند که یک محکمه شکل گرفته که افراد را در جایگاه متهم نشانده و او بی صلاحیت است مگر اینکه به وسیله آن ممیّز و داور یا مُشخّص یا بررسیکننده به این نتیجه برسند که فرد مدنظر، فرد سالم و مطلوب آنها است.
باید توجه داشت که به موجب اصل ۳۷ قانون اساسی، اصل بر برائت است و اصالت الصحّه یکی از اصول مورد توجه دینی و مذهبی است بدین معنا که همواره باید بنا را بر جنبه مثبت، سالم بودن و مومن بودن فرد قرار داد مگر اینکه ادله و براهینی وجود داشته باشد که خلاف آن را اثبات کند.
این در حالی است که آنچه در هیاتهای اجرایی و هیات نظارت شورای نگهبان میگذرد این است که اصل را بر این قاعده میگذارند که با فردی مواجهند که دارای شخصیت مبهمیاست در واقع برای آنها باید با ادله و براهینی روشن و محرز شود که فرد مدنظر مورد قبول است. این گونه غربالگری هیچ قرابت یا شباهتی با اصل نظام یا قانون اساسی ندارد. باید فریاد زد که چرا در همین نظام و با همین قانون اساسی در زمستان ۵۸ حتی افرادی مانند مسعود رجویها رد صلاحیت نمیشوند ( ولی رای نیاوردند) اما امروز شاهد رد صلاحیت پزشکیانها هستیم. از کجا به کجا رسیدیم.
*چقدر این موضوع برای کم کردن هزینه ردصلاحیت ها از سوی شورای نگهبان است؟
بنده تصور نمیکنم اینها چنین ملاحظاتی را مدنظر قرار دهند چراکه انجام این گونه غربالگری و به تعبیر خودشان، خالصسازی را به نفع نظام تلقی میکنند در نتیجه عواقب همه چیز را پذیرفتهاند و به هیچ وجه نگران نیستند. به هر حال ما با شورای نگهبانی مواجه هستیم که شخصیتی مانند مرحوم آیت اللههاشمیرفسنجانی که به معنای واقعی شناسنامه انقلاب بود را حذف کرد، به عبارت دیگر ما با مجموعهای روبرو هستیم که شخصیتی مانند علی لاریجانی نیز نتوانست از فیلتر آن عبور کند همچنین ما با مجموعهای مواجهیم که فرزندان انقلاب را که به معنای واقعی، گذشته و زندگی آنها فداکاری و ایثارگری برای انقلاب بوده را با کوچکترین زاویه گرفتن از دیدگاه آنان، ردصلاحیت کردند.
بنابراین هر کدام از اینها بر این باورند که در حال انجام وظیفه انقلابی و خالص سازی خودشان هستند.
تصور بنده بر این است که به نوعی حساب کار دست اکثریت کنشگران سیاسی آمده است. به همین دلیل بسیاری از شخصیت های سیاسیِ شاخص و پُرتوان جمهوری اسلامی حاضر اصلا در انتخابات ثبت نام نکردند. در نتیجه باید گفت به تعبیری حساب کار دست همه آنها آمده است.
از سوی دیگر متاسفانه مردم نیز به دلیل همین روشهای ناصواب موجود، به صندوق رای بی اعتماد شدند که سیر نزولیِ مشارکت در انتخابات سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ ادله روشنی بر این مدعا است. در حال حاضر متاسفانه چون، تغییری در روشهای ناصواب گذشته ایجاد نشده و با تصویب مصوبه اخیر مجلس در مورد قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی حتی وضعیت بدتر از قبل شده است در نتیجه به نظر میرسد هیچ نقطه امیدی مشاهده نمیشود.
*آقای الویری! به این نکته اشاره کردید که مردم بیش از گذشته به ویژه در دو انتخابات گذشته به صندوق رای بیاعتماد شدهاند حال با این اوصاف که بنا به انتقادات مطرح شده، مدیریت انتخابات از مرحله هیات اجرایی آغاز شده، این موضوع چقدر بر مشارکت اثرگذار است؟
بنده بر این باورم که سرمایه هر نظامی، مردم هستند. تجلی حضور مردم در نظام و حمایت آنها از نظام، در انتخابات رقم میخورد. وقتی که به هر دلیلی، مردم از انتخابات مایوس شوند و از آن فاصله بگیرند میتوان گفت که نظام هزینه زیادی را میپردازد و این مسئله بسیار زیان بار خواهد بود.
*نحوه چینش هیاتهای اجرایی چقدر در این موضوع ردصلاحیتها تاثیرگذار بوده است؟ به ویژه نیروهای پایداری و احمدی نژاد که نگاه حذفی و پاکسازی و خالص سازی دارند. ..
طبیعی است که اگر ترکیب هیات اجراییِ دیگری تعیین شده بود یقینا خروجیِ دیگری نیز داشت. منتها این ترکیب هیات اجرایی، برآمده از وزارت کشوری است از یک مجلس غیردموکراتیک یا غیر مردمیکه با تکیه بر رای حداقلی یعنی ۴۲ درصد تشکیل شده، برآمده است. تازه گذشته از اینها اعضای هیات اجرایی باید مورد تایید هیات نظارت باشذ. بنابراین طبیعتاً وقتی با چنین سازوکاری، هیات اجرایی شکل میگیرد انتظاری بیش از این وضعیت نمیتوان داشت.
*در این دوره، ردصلاحیت چه شخصیتهایی برای شما دور از انتظار بود؟
بنده بسیاری از این افراد را نمیشناسم اما در مورد افرادی مانند آقای پزشکیان و علی مطهری، یک نظرسنجی بین مردم صورت گیرد طبیعتاً به سلامت و پُرتوان بودن افرادی مانند پزشکیان و علی مطهری صحه میگذارند منتهی وضعیت تاسف بارتر فقط موضوع ردصلاحیتشدهها نیست بلکه ضایعه بزرگتر، خیل عظیمیاز افراد توانمندی است که به دلیل آگاهی از این سازوکارها، حاضر نشدند در انتخابات ثبت نام کنند
خبر آنلاین
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.