شکست را قبول کنید تا روزنه ای باز شود
ساعت 24 - نظام جمهوری اسلامی برای اینکه شانس سیدابراهیم رییسی برای پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ افزایش یابد هزینه سنگینی را در میدان اعتماد شهروندان بر دوش گرفت. حذف فردی که ۱۲ سال ریاست مجلس قانونگذاری را در دست داشت و پیش از آن نیز ۱۰ سال با حکم مقام معظم رهبری مدیریت سازمان بسیار بااهمیت رادیو- تلویزیون در کارنامهاش دیده میشد، یک هزینه سنگین برای از دست رفتن ایمان شمار قابل اعتنایی از بدنه جناح سیاسی حاکم بود.
از سوی دیگر عدم احراز صلاحیت اسحاق جهانگیری که ۸ سال در مقام معاونت اول ریاست جمهوری فعالیت کرده و سالهای سال وزیر و استاندار و نماینده مجلس بوده است شهروندان خاکستری به انتخابات را فراری داد. به این ترتیب بود و هست که باید سیدابراهیم رییسی را نقطه امید همه جناح سیاسی حاکم بر کشور و نهادهای قدرتمند سیاسی-نظامی به حساب آورد. این همه نیرویی که برای کامیابی رییس دولت فعلی از نظام سیاسی کشور فراهم شده است و نیز شانس وی با آمدن جو بایدن و شل شدن رژیم تحریمها، این امید را در دل هواداران وی گرد آورده بود که دیگر باید به سامان یافتن اداره کشور باور ژرف داشت.
آیا دولت سیزدهم که گل سرسبد جناح سیاسی استیلایافته بر شهروندان ایرانی است در ۲۷ ماه کار خود گامی به پیش در میدان سیاست خارجی، سیاست داخلی، فرهنگ و امور اجتماعی و از همه مهمتر اقتصاد برداشته است؟ واقعیت این است که ایران در سیاست خارجی و باز کردن بزرگترین گره آن یعنی برطرف کردن رژیم تحریم -جز فروش قاچاق نفت زیر قیمت بازار جهانی- گامی به پیش داشته است؟ آیا دولت توانسته است توازن در سیاست جهانی را پدیدار کند یا یکسره به سوی شرق ناتوان و مرموز غش کرده است؟ آیا در سیاست داخلی گامی برای کشاندن پای شهروندان به داستان همکاری دولت و مردم و آشتی با جناح سیاسی اصلاحطلب معتدل برداشته است؟
آیا در سیاست داخلی حتی از زبانه کشیدن آتش درونجناحی جلوگیری شده یا زبانههای آتش سرکشتر شدهاند؟ آیا در داستان پوشش لباس شهروندان رو به پیش بودهایم یا پس رفتهایم؟ آیا کام شهروندان از تلخی رانت و فساد شیرین شده یا تلختر؟ در میدان اقتصاد نیز هیچ گام بزرگی برای سیاستگذاری کارآمد را ندیده و نمیبینیم و نرخ تورم همچنان جان مردم را با درد و رنج پنهان میگیرد. جناح استیلایافته بر همه نهادهای قدرت سیاسی و اقتصادی دیگر نمیتواند بیش از این توپ روزگار ناخوش ایرانیان را به زمین دولت پیشین بیندازد و باید برای نجات خود کاری کند. پرسش بنیادین این است که آیا هنوز راهی برای رهاندن شهروندان از سرگشتگی و آشفتگی دیده میشود؟ به نظر میرسد نیروی ادارهکننده کشور باید قبول کند این دولت ناتوانتر از آن است که در شروع کار گمانهزنی میشد. اعتراف به اینکه روزگار ایران خوش نیست گام بسیار بزرگی است. نباید خود را فریب دهیم و به کامیابیهای کوچک دلخوش باشیم. خود را با دهه ۱۳۷۰ و دیگر کشورها مقایسه کنیم. محمدصادق جنانصفت- روزنامه جهان صنعت
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.