ایران در اوراسیاهم تنهاست
ساعت 24 - همه عناصر تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، زبانی و قومی حکایت از پیوندهای گسترده ایران با منطقه اوراسیا دارد و اینکه در این منطقه هیچ اثر باستانیای وجود ندارد که بیش از هزار سال سابقه داشته باشد و به گونهای مربوط به ایران نباشد.
یعنی در تمام مناطق جنوبی روسیه تنها آثاری بالای هزار سال سابقه دارند که مربوط منطقه آرکائیم زرتشتیان است و یا شهر دربند که بیش از دو هزار سال سابقه دارد و مربوط به دوره هخامنشیان است که قدیمیترین آثار جنوب روسیه در آن قرار دارد. لذا ایران و تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی یک واقعیت اوراسیایی است و اما در عمل چیزی جزء انکار ایران در مطالعات اوراسیایی وجود ندارد. اما انکار در دانش مطالعات منطقهای و مطالعات اوراسیایی طبیعتا پیامدهای سیاسی و امنیتی خواهد داشت. و حتی در برخی مطالعات نیز ایران تبدیل به یک موضوع امنیتی شده است. یعنی کشوری که مهمترین مقوله تاریخ و فرهنگ و تمدن منطقه است را به عنوان یک تهدید تلقی میکنند و نتیجه بعدیاش انزوای راهبردی است که با وجود تلاشهای صورت گرفته مانند عضویت در نهادهای منطقهای، در عمل هیچ کدام از کشورهای منطقه شریک یک تا دهم تجاری جمهوری اسلامی ایران نیستند. اما در پاسخ به پرسش چه باید کرد، اولین بحث این است که ایران به شدت نیاز به اولویت توسعه اقتصادی دارد. تا زمانی که در اقتصاد جهانی جایگاهی نداشته باشیم و نتوانیم رابطه اقتصادی موثری با کشورهای منطقه داشته باشیم، زبان فارسی و عناصر فرهنگی ایران جایگاه چندانی در منطقه ندارند و حوزه نفوذ آنها هر روز کمرنگتر میشود. در جهان امروز رابطه درهم تنیدهای میان فرهنگ و اقتصاد وجود دارد. افراد زبانی را بعنوان زبان دوم و سوم خود فرا میگیرند که برایشان کارکرد و منفعتی داشته باشد. بتوانند در شغل و پیشرفت شغلی آیندهشان از آن استفاده کنند. همینطور است داستان برداشتن تحریمها که گفته شد صرفا اقتصادی نیستند و به حوزههای فرهنگی و به ویژه در متون درسی و دانشگاهی هم رخنه کرده است. نکته دیگر بحث رسانههاست. دولتهای منطقه چندان مایل نیستند که دانشجویان آنها برای تحصیل به ایران بیایند. چون متاثر از فضای انکار و تهدید انگاری ایران، تصور میشود که آنها تندرو میشوند. به عنوان مثال قشر جدید نخبگان تاجیکستان که بیشتر آنها استادهای جدید دانشگاهها هستند، فارغالتحصیل دانشگاههای ترکیه و کشورهای اروپایی و آمریکایی و در آخر چین هستند و تعداد فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران بسیار محدود است. طبعا در دولتهای دیگر هم همینطور است و یا کسانی که وارد ساختار دولت میشوند چه در سطوح محلی، چه در سطوح ملی، عمدتاً فارغالتحصیلان دانشگاهی این کشورها هستند. علت معلوم است؛ بیش از سی مدرسه ترکی تاجیکی در تاجیکستان وجود دارد ولی یک مدرسه ایرانی هم در آنجا وجود ندارد. همان فارغالتحصیلان ترکی تاجیکی که عمدتاً از نخبگان دبیرستانهای تاجیکستان تعیین میشوند، میروند در دانشگاههای ترکیه به آنها بورس میدهند. مقاطع بالاتر را میخوانند و برمیگردند، استاد میشوند و میآیند در ساختار دولت در سطوحهای مختلف فعال میشوند.
موضوع دیگر، اولویتبخشی منطقهای است که بایستی تلاش کنیم که منطقه اوراسیایی جایگاه بهتری در نظام تصمیم گیری کشور داشته باشد. راهاندازی رشتههای دانشگاهی همانند مطالعات منطقهای ایران و اوراسیا و دادن بورس به دانشجویان نخبه کشورهای منطقه و برای تربیت نسلهای آینده اهمیت زیادی دارد. همچنین نباید از دورههای مشترکی که میتواند بین دانشگاههای ما و دانشگاههای این کشورها برگزار میشود غفلت کنیم. یا فصلنامههای علمی در مورد ایران و اوراسیا به زبانهای منطقه مهم است و در پایان هم توصیه میشود که درسهای ایران و اروسیا به رشتههای مربوط به ایرانشناسی، رشتههای مربوط به مطالعات منطقهای و روابط بینالملل اضافه شود. ایراس - جهانگیر کرمی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.