وظیفه میهن پرستان در برابر تن تب دار ایران
ساعت 24- نظام جمهوری اسلامی در دههای تازه سپری شده راهبردهایی غیر منعطف را برای بقای خود ونیز همراه کردن شهروندان در دستور کار قرارداده است. برایند این راهبردها اما میوهای که داده نه شیرین است ، نه رسید ه و نه امیدی به خوردن یک میوه نیروزا درآن دیده میشود. روزگارایرانیان امروز روزبه نشدنیها آویزان است و رهبران حزب ها وگروههای سیاسی از هردو جناحی که پس از جنگ بر ایرانیان حکومت کردهاند نیزاین را میدانند.
اما ایران خودش تواناییهایی دارد که آن را زنده نگهداشته است. روزگارایران را شاید صفی اصفیا رییس سازمان برنامه وبودجه در سالهای 1340 تا 1347 به درستی تشان داده است او مینویسد: hیران یک سرزمین شگفتانگیز است. بزرگترین مردان و پستترین مردان در این آبوخاک پرورده شدهاند. حوادثی که بر سر ایران آمده بدان گونه است: شکستهای شرمآور، مصیبت و کامرواییهای بسیار. گویی روزگار همه بلاها و بازیهای خود را بر ایران آزموده است.آن را بارها لب پرتگاه برده و باز از افتادن بازداشته است.
ایران شاید از سختجانترین کشورهای دنیا باشد. دورههایی بوده است که با نیمهجانی زندگی کرده اما از نفس هم نیفتاده؛ چون بیماری که میخواهد نزدیکان خود را بیازماید، درست همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند، چشم گشوده و زندگی را از سر گرفته است.این رئیس سازمان تخصیص منابع چه دیده بود و چه تجربهای داشت که چنین داوری شگفت انگیزی درباره سرزمین و میهن داشت؟
در سال 1396 بود که مسعود نیلی اقتصاددان ورزیده ایرانی دوبار به فاصله 6 ماه در دانشگاه شریف این متن را با اندوه و بغض خواند تا حس و انگیزه تازهای را برای حاضران در نشست ها نسبت به این سرزمین برانگیزد و نوری بر کوه ناامیدیها بتاباند و یاد آور وظایف میهن دوستان شود. تکراردوباره این عبارت از سوی مسعود نیلی درکمتر از 6 ماه دردانشگاه نشان میداد در سال یادشده هم وضعیت ایران چندان مساعد نبود. پس از ان و با اعمال رژیم تحریم ها از سوی دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا کسب وکار ایرانیان بدتر از دوره پیش شد. این روزها که ایران با گرفتاریهای سیاسی و اقتصادی و منطقهای پرشمار دست و پنجه نرم میکند. بازنشر متنی که نگارنده در 27 اسفند 1396 درروزنامه ابتکار توشتم شاید خالی از فایده نباشد. نگارنده یاد آور شده بودم: ایران امروز را باید در واپسین روزهای سال سپری شده دوباره و چند باره زیر ذره بین برد و از سر تا پا، از جنوب و شمال و شرق و غربش را زیر نظر گرفت.
ایران ارجمند این روزها تن تب داری دارد و دست کم بیماری اقتصادای اش را همه باور دارند و در این یک مورد کسی نمی تواند دیگری را به سیاه نمایی متهم کند. این سرزمین ارجمند باز هم زندگی از سر خواهد گرفت و از تله نادانان و دانایان بدخواه داخلی و خارجی رها خواهد شد. اما این یک واقعیت تلخ است که این بار باید رنج بیشتری برای ماندن و ایستادن و سرافرازی را بردوش نحیف شده اش بکشد.
شاید برای جوانان این میهن دوستی و دل درگروی ایران داشتن باورش دشوار باشد اما برای آنها که دهههای پیدرپی با وجود توانایی برای رفتن و نماندن ماندهاند و ذهن و دلشان لبریز از مهر و محبت میهن شده است، دل کندن از میهن گرامی آسان نیست. ایرانیانی که دل درگروی این مرزو بوم دارند و از ژرفای دل آرزوی سرافرازی و سربلندی و نیرومندی این سرزمین در دلشان موج می زند باید باگامهای بلند و استوار در مسیر آبادانی این کشور شگفت انگیز حرکت کنند. به نظر میرسد در این مسیر سخن گفتن درچارچوب عرف و قانون و بیان این نکته که ایران باید دوستانی نیرومند در دنیا داشته باشند که در این وانفسای گسیختگی جهان به کمکش بیایند یکی از بلندترین گامها برای ایران عزیز است.
رفتن به مسیر سازگار ی با هر نهاد نیرومندی که میخواهد قامت ایران بزرگ را بلندتر و پهنه آن را آبادتر سازد یک اصل دیگر است. دیدن درست و دقیق تهدیدهای ایران از سوی خارجیها و کشورهایی که در لباس دوست بیشترین بد بختیها را برای ایران میخواهند نیز از الزامهای این عصر و دوره است.
باید به سخنان اصفیا ایمان داشته باشیم که "بزرگترین مردان و پستترین مردان در این آبوخاک پرورده شدهاند. " و راه را برمردان پست ببندیم و از سوی دیگر راه را بر کسانی که در لباس دوست به ایران آسیب می زنند بست. محمد صادق جنان صفت
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.