سهم ناچیز مردم از کیک اقتصاد ؛ دلیل اصلی مشارکت در حکومت
ساعت 24 - وقتی وزیر اقتصاد به نشستی برای تبیین شعار سال دعوت شد تا توضیح دهد چگونه میتوان "جهش تولید با مشارکت مردم" را محقق کرد ترجیح داد نقبی به فرایندهای سیاستگذاری سالها و دهههای پیش بزند و ریشههای ضعف مشارکت مردم در امور مختلف را در آن سیاستگذاریها جست و جو کند. احسان خاندوزی در تحلیلی از جنس اقتصاد سیاسی، محورهای قابل تاملی را در سیاستگذاری و ریل گذاری اقتصادی کشور طی دهههای گذشته برشمرد.
تحلیل وزیر جوان، میتوانست تحلیلی علمی تلقی شود اگر او همه این دههها را یکطرف و "دوسه سال اخیر" را طرف دیگر نمی گذاشت و رویکردی سیاه و سفید برنمی گزید. شک نیست که ما در حکمرانی اقتصادی مردم محور تاکنون کامیاب نبوده ایم. سهم مردم از کیک اقتصاد هنوز بسیار ناچیز است. بخش خصوصی به معنای واقعی و دقیق، دست بالا را در حوزه تجارت و تولید ندارد. شرکتهای دولتی، شبه دولتی، و خصولتیها نقش آفرینی مردم و بخش خصوصی را به حداقل رساندهاند. ریل گذاری اقتصاد به رغم تاکید تمام مسئولان بر اصل 44 قانون اساسی، همچنان به سود مردم و به مقصد توانمندسازی و اثرگذاری بخش خصوصی نیست. هزینهها و مخاطرات و ریسک پذیری مشارکت فراگیر و تعیین کننده مردم در اقتصاد بسیار بالاست. و به طور کلی عوامل و دلایل فراوانی در کارند که حکمرانی اقتصادی در ایران – اگر اساسا الگوی مدونی وجود داشته باشد – در غیاب مردم و بخش خصوصی پیاده شود. اینها حقایقی انکارناپذیر است که بر زبان وزیر اقتصاد جاری شد. نکته مهم این است که سالهاست بیرون از حلقه مقامات و مدیران اقتصادی دولت، چنین تحلیلهایی از زبان روشنفکران توسعه گرا، استادان دانشگاه و نیز فعالان عرصه تولید و تجارت ارائه میشود بی آنکه اعتنای معناداری به این هشدارهای مشفقانه صورت گرفته باشد. این بی اعتنایی البته محدود به دهههای قبل نیست و به خلاف تحلیل سیاه و سپید خاندوزی، متاسفانه هنوز هم وجود دارد. کاش وزیر اقتصاد، اولا به این نکته مهم اشاره میکرد که روشنفکران و دانشگاهیان ایران، بارها بیشتر و پیشتر از مدیران و مسئولان به ضرورت حکمرانی اقتصادی مردم محور تاکید کردهاند اما تاکیدات شان اثری در سیاستگذاران ارشد اقتصاد نداشته است؛ و ثانیا توضیح میداد که آیا امروز برای گوش سپردن دولت به سخن عالمان اقتصاد و روشنفکران توسعه گرا عزمی نمایان و ارادهای مشهود وجود دارد یا نه؟ اقرار به فراگیر شدن "حزب غائبین زمانه" اعترافی مهم به یک واقعیت دل آزار در ایران امروز است. حق آن است که بخش وسیعی از مردم برای مشارکت در روندهای گوناگون سیاسی و اقتصادی، رغبت و انگیزهای ندارند. سهل است حتی خوف و هراسی از این مشارکت ها هم در دل دارند. کافی است به گلایههای فعالان عرصه اقتصاد و تولید در دیدار اخیرشان با مقام معظم رهبری درباره وضعیت بسیار دشوار فعالیت بخش خصوصی رجوع کنیم. تراکم این گلایهها حکایت از آن دارد که دوران مدیریت فعلی اقتصاد کشور، استثنایی بر قاعده تمام این سالها نیست. معنای این سخن، بی اعتقادی مسئولان کنونی اقتصاد به مردمی سازی اقتصاد نیست. بخش خصوصی حتی اگر تغییراتی در مشی مدیران فعلی هم ببینند عزم مشهود و معناداری در اصلاح "روندهای حکمرانی" نمی بینند. فقدان نشانههای این اصلاح گری در نظام حکمرانی کشور، به تنهایی کافی است تا انگیزهای در مردم برای مشارکت شعله ور نشود و به تعبیر وزیر، "حزب غائبین زمانه" روز به روز پرشمارتر و فراگیرتر شود.
ویژه خواری و انحصارگرایی دیوان سالاران، که مهم ترین عامل اخلال در فرایند مردمی شدن اقتصاد است، چیزی مختص یک دوران خاص نیست و همچنان با قدرت تمام و در اَشکال بازسازی شده در حال فعالیت است و عرصه را بر بخش خصوصی و مردم تنگ کرده است. مقابله با این آفت و عارضه تاریخی، نیازمند نوسازیهایی اساسی در اقتصاد، سیاست داخلی و نیز دیپلماسی و سیاست خارجی کشور است. نورنیوز
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.