تحلیلگران سیاسی می پرسند:
نبرد با اسراییل یا نبرد درخیابانها و میدانهای میهن
از روز شنبه گذشته بخورد با زنان و دخترانی که پوشش اختیاری داشتند از سوی نیروهای نظارتی آغاز شد و براساس گزارشهای رسمی و غیر رسمی برخورد با این گونه زنان هنگامی که به دعوت سخت از آنها برای سوارشدن بر ون میرسید رخدادهای خارج از عرف رخ میداد. این رخداد در سطح گسترده درست در هنگامه شروع جنگ محدود ایران و اسراییل موجی از بهت و حیرت را برانگیخته است.
علی ربیعی مشاور ارشد ودستیار ویژه رییس جمهور حسن روحانی در دولت دوازده در همین باره نوشته است: واقعا من درک نمیکنم چگونه است که تا مردم ایران به رغم روایتسازیهای مختلف در مقابله با رژیم اسراییل، حس خوب و غرور آمیزی پیدا میکنند ناگهان جریانی جامعه را به تقابل میکشاند. با همه درک و فهمم از امنیت و منافع ملی معتقدم شیوه برخورد و اقدامات خیابانی در خصوص حجاب نه تنها به دور از تدبیر است، بلکه نه امنیت ساز است و نه مقوم ارزشهای دینی.
اودرروزنامه اعتماد تصریح میکند: این پرسش همیشه باقی خواهد ماند که چگونه عدهای با توجیهات خود، در کوران حمله فیزیکی و روانی رژیم اسراییل، تشویق به تسویه حساب با بخشی از جامعه میکنند. تبلیغات رسمی دولت، به جای ایجاد گفتمان انسجامبخش هنوز هم بر مقایسه با دولت قبل و خط و نشان کشیدن متمرکز است.
عباس عبدی تحلیلگر مسایل ایران نیز درهمین روزنامه نوشته است: این روزها هر کسی را میبینیم، اولین پرسشی را که طرح میکند، این است که در میانه این تنشهای شدید با اسراییل، این ماجرای زنده کردن گشت ارشاد چی بود؟ مگر ممکن است در دو جبهه جنگید؟ به علاوه با نامگذاری «طرح نور» بهجای گشت ارشاد در ماهیت رفتارها که تغییری داده نمیشود. اگر آن گشت ارشاد شکست خورد و به تاریخ پیوست، چه چیزی از آن تغییر کرد که طرح دیگری را برای موفقیت رقم زدهاند؟
عبدی اضافه کرده است: پیمایشهای اجتماعی این را به خوبی نشان میدهد که، به هر دلیلی نظرات مردم درباره پوشش و حجاب، حداقل با تعریف قبلی تغییر کرده است. دلایل این تغییر بحث دیگری است، ولی واقعیت آن انکارناپذیر است. هنگامی که این رکن اساسی یعنی پذیرش مردم در قانون پوشش زنان مفقود شد و تغییر کرد، در این صورت دیگر کار چندانی از ضابطان دادگستری و قضات برای اجرایی کردن آن قانون برنمیآید، و قانون برآمده از آن نیز واجد معنای هنجار نخواهد بود. چون هر قانونی در درجه اول و دوم و سوم باید متکی به حمایت مردم و پذیرش افکار عمومی باشد. در مراحل بعدی است که نیروهای انتظامی و قضایی میتوانند و میباید وارد عمل شوند. اگر میتوان یا میباید با دزدی و قتل برخورد کرد نه به دلیل اراده نیروی انتظامی و قاضی است، بلکه در درجه اول به علت خواست قطعی و جدی مردم است.
هر رویکردی نسبت به حجاب برای تبدیل شدن به قانون و هنجاری که لازمالرعایه باشد مستلزم پذیرش نسبی مردم است، پس باید قانون را براساس خواست و توافق عمومی مردم نوشت. باید آن را به بحث گذاشت و هیچ پیششرطی هم پذیرفتنی نیست. این تنها راه برای عبور از این سیاهچاله اجتماعی است که در حال بلعیدن تمام توان و امکانات حکومت و جامعه به سوی خود است و همه را دارد مستهلک میکند. کافی است نگاهی به نوشتهها و مواضع طرفداران حکومت بیندازید تا ببینید در چه «گردابی چنینهایل» خود را گرفتار میبینند. هنوز فرصت هست. اجازه ندهید این سرمایههای اندک بیش از این مستهلک و نابود شود.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.