رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 632454

بلوچ کیمیایی و بلوچ امروز

ساعت 24 - "منم زمین داشتم، خانه گلی داشتم که دو تا در داشت. خنک بود. قوم داشتم، تفنگ داشتم، زن داشتم، تنور داشتم، کس و کارم نموند. حالا چیزی ندارم.احتمالا فیلم«بلوچ» را دیده باشید؛ وضعیت این روزهای مردمان بلوچستان آدم را یاد دیالوگ این فیلم می‌اندازد.

داستان فیلم از این قرار است:دو قاچاقچی (غیر بلوچ) در آسیابی دور افتاده به زنی(بلوچ) تجاوز می‌کنند. زن قصد خودکشی دارد اما موفق نمی‌شود. همسرش در زندان است و پس از آزادی متوجه می‌شود که چه ماجرایی رخ داده است. مرد بلوچ برای انتقام به تهران می‌رود و مسائلی پیش می‌آید که رفته‌رفته او را هویت اصلی خود دور می‌کند. بلوچ در نهایت موفق می‌شود دو قاچاقچی متجاوز را به قتل برساند اما نه خودش و نه همسرش، دیگر آدم‌های سابق نیستند. این فیلم را مسعود کیمیایی در سال 1351 ساخته و دیدنش بعد از 50 سال، آدم را متعجب می‌کند. بگذریم؛ روزگاری سیستان و بلوچستان قلب تپنده تجارت ایران بود و تجار زیادی از این مسیر به مراوده با هند و پاکستان می‌پرداختند. مرحوم پدرم در جوانی کرک و پشم به هند می‌بردند و در مقابل، ادویه‌ به ایران می‌آوردند. آن روزها سیستان و بلوچستان سرزمینی محروم نبود و مردمانش با کار و تلاش مضاعف، زندگی خوبی برای خود ساخته بودند. هرچه زمان گذشت، زندگی در این خطه دشوارتر شد و مردمان زیادی ناچار شدند خانه و کاشانه خود را رها کنند و به مناطق دیگر بروند. به دلیل خشکسالی دهه 40، تا حدودی این روند طبیعی بود اما در دهه‌های آینده، نقش اصلی استحاله سیستان و بلوچستان را سیاستمداران کوته‌فکر ایفا کردند؛ آن‌جا که سیستان و بلوچستان را وصله و پینه سرزمین اصلی دانستند و در تقسیم منابع، سهم مردمان این دیار را نادیده گرفتند. اکنون مردمان سیستان و بلوچستان با ابرچالش‌های بسیار بزرگی مواجهند. هر روز خبر ناگواری از این دیار تاریخی می‌شنویم. در چند سال اخیر مردم این منطقه کلکسیونی از انواع چالش‌های‌سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را تجربه کرده‌اند. فقر در این دیار غنی، بیداد می‌کند. از تشنگی و غبار آزار می‌بینند و نفسشان تنگ شده، از آب سالم محرومند و کسب وکارشان هم به خاطر تنازعات اخیر تعطیل شده است. سیل‌هم خانه و زندگی‌شان را نابوده کرده است و پشتیبان و فریادرسی هم ندارند. متاسفانه نظام حکمرانی در سال‌های گذشته از وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این مناطق غفلت کرده و این سهل‌انگاری تاریخی، زمینه‌ساز شکل‌گیری وضعیت بسیار نگران‌کننده‌ای شده که بخش عمده آن هنوز به چشم نیامده است. روشن است که در شکل گیری وضع موجود، عوامل خارجی نیز سهم دارند اما این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که اگر سیاستگذار در سال‌های گذشته تلاش می‌کرد شکاف اجتماعی در این مناطق را پر کند و قدری از مشکلات اقتصادی و سیاسی مردم بکاهد، هیچ نیروی خارجی قادر به نقش‌آفرینی در این استان‌ نبود. به عبارتی، توفیق عوامل خارجی در اقدامات تحریک آمیز و پول پاشی به منظور ایجاد شکاف اجتماعی به میزان زیادی به پیروزی یا شکست سیاستگذار در تامین حداقل‌های مردم این مناطق بستگی داشته و دارد. به هرحال از هرطرف که به وضعیت مردمان سیستان و بلوچستان نگاه کنیم، جز شرمساری برای‌مان چیزی نمی‌ماند. در نهایت این‌که معتقدم سوء مدیریت و سیاستگذاری غلط از خشکسالی و سیل بدتر است، چون با مدیریت درست می‌شود آثار بلایای طبیعی را کاهش داد اما با مدیریت غلط عواقب بلایای طبیعی چند برابر می‌شود. محسن جلالپور

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها