موقعیت رای کاندیداهای نهایی
ساعت 24- شورای نگهبان از میان نزدیک به ۸۰ داوطلب انتخابات ریاستجمهوری، صلاحیت شش نفر از آنان را تایید کرد بدون آنکه مشخص شود تاییدصلاحیتشدگان براساس کدام ضوابط مشخص، برتر و کارآمدتر از ردصلاحیتشدگان هستند. طبعاً بسیاری از ردصلاحیتشدگان به تصمیم شورای نگهبان اعتراض خواهند کرد اما همه میدانند که به اعتراضها ترتیب اثر داده نخواهد شد.
به هر حال، طی سه هفته آینده، اعتراض به ردصلاحیتها به تدریج به حاشیه میرود و گمانهزنی در مورد احتمال پیروزی و یا شکست هر یک از کاندیداها جای آن را میگیرد. با توجه به ترکیب ششگانه کاندیداها به نظر میرسد که این بار انتخابات دومرحلهای شود و نرخ مشارکت در آن به مرز ۵۰ درصد برسد، گو اینکه نوع رقابت کاندیداها میتواند آن را پایینتر یا بالاتر ببرد.
روشن است که شش کاندیدای تاییدصلاحیتشده موقعیت یکسانی در بین رایدهندگان ندارند و از همین رو، بازار حدس و گمان در مورد موقعیت رای آنها در روزهای آینده داغ و داغتر خواهد شد. اگر بخواهیم به صورت زودهنگام، گمانهزنی در مورد پایگاه رای شش گزینه تاییدصلاحیتشده را کلید بزنیم به نظر میرسد که سه تن از آنها شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارند.
بهطور مشخص علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضیزادههاشمی فاقد پایگاه موثر اجتماعی هستند و به همین دلیل احتمال کنارهگیری آنها به نفع یک کاندیدای دیگر دور از انتظار نیست. با این حال اگر آنان بازی را تا آخر ادامه دهند، هر کدام به سختی میتوانند رای خود را به یک میلیون برسانند. در این میان، برخی محافل، بخت سعید جلیلی را برای دستیابی به کرسی ریاستجمهوری بلند میدانند، اما او هم فقط در میان قشر نازکی از نیروهای رادیکال پایگاه دارد. سعید جلیلی در سطح جامعه به عنوان فردی متصلب و خواهانِ تشدید شرایط کشور در همه زمینهها اشتهار دارد. بنابراین او نهفقط قدرت جذب قشرهای خاکستری و منتقد جامعه را ندارد بلکه آنان را به سمت رای دادن به رقبایش ترغیب میکند.
به واقع او «ضد رای» است و در بهترین وضعیت، قدرت بسیج بیش از دو – سه میلیون نفر به نفع خود را ندارد. علیالقاعده مصطفی پورمحمدی را بنا به برخی سوابقش باید در شمار ناکامهای انتخابات به حساب آورد، اما فارغ از هر نوع ارزشداوری، او واجد تواناییهایی است که در سخنرانیها و مناظرات انتخاباتی ظهور و بروز خواهد کرد. در شرایط حاضر آقای پورمحمدی رای بالفعلِ قابل اعتنایی ندارد، اما بهطور بالقوه میتواند با نوع هوشمندی و قدرت بیان خود، در جایگاه یک «میانهرو آشنا به پیچیدگیها و دردسرهای روابط قدرت در ایران» توجه بخشی از جامعه را به خود جلب کند و آراء خود را بالا ببرد.
محمدباقر قالیباف حدود نیمی از پایگاه «نیروهای انقلابی» را با خود دارد که عدد بزرگی را شامل نمیشوند، اما با توجه به سوابق اجراییاش، مزیت نسبی او در امکانِ جلب نظر جامعه تکنوکراتِ سرخورده از سوءمدیریتهای جاری است. اگر این طیف از اقشار جامعه رای خود را به سبد آقای قالیباف اضافه کنند، او شانس صعود به مرحله دوم انتخابات را پیدا خواهد کرد. با این همه، موفقیت او تضمینشده نیست چراکه تلاش برای حفظ رای «نیروهای انقلابی» با جذب رای قشر تکنوکرات، به لحاظ گفتمانی در تعارض است و او را وارد سنگلاخی از بیانِ گزارههای متضاد و مبهم میکند.
ناکامی آقای قالیباف در دورههای قبلی انتخابات ریاستجمهوری نیز عمدتاً از همین تضاد سرچشمه گرفته است بهخصوص اینکه او سخنوری زبردست و برخوردار از لحنی گرم و جذاب نیست و مشاورانش هم بیش از آنکه به موفقیت او کمک کنند، اسباب ناکامیاش را فراهم میآورند.
مسعود پزشکیان اما در بین اقوام مختلف ایرانی رای قابل توجهی دارد. اضافه شدن رای اصلاحطلبان به او نیز مزید بر علت است تا به دور دوم انتخابات راه یابد.
با این همه، نباید فراموش کرد که نشستن بر کرسی ریاستجمهوری بعضاً کار خیلی دشواری نیست اما موفقیت در این مقام، به مرز محال نزدیک شده است!
هم میهن
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.