تئوری خیابان و تبدیل آن به مشارکت انتخاباتی
برخی افراد و جریانات همه راهها برای کنشگری شهروندان را بستهاند. راه مشارکت در انتخابات محدود شده، پاسخگویی هم وجود ندارد، در مورد شرایط هم شفافسازی نمیشود. در یک چنین شرایطی، جوان ایرانی احساس میکند برای بیان مطالباتش راهی به جز خیابان ندارد
. برای اینکه، نظام حکمرانی دهه هشتادیها و نسل z را از «خیابان» به سمت «انتخابات» و صندوق رای بکشاند، باید به آنها نشان دهد که قصد دارد اشتباهات قبلی را اصلاح کند. یکی از مواردی که باید احترام زیادی برای انجام آن در عرصههای سیاسی و مدیریتی قائل شد، شجاعت در عذرخواهی است.
باید برای جوانان اعتماد ایجاد کرد و اعتماد با حرف ایجاد نمیشود. این رفتارها و سیاستگذاریها است که اعتماد را شکل میدهد. ابتدا عذرخواهی و مهمتر از آن، تغییر سیاستها و عملکردها دارای اهمیت است. این روند تئوری خیابان را به تئوری صندوقهای رای، بدل میکند.
جوانان را باید از کف خیابان به مسیر صندوقهای رای کشاند. امروز حتی اگر جوانان کف خیابان در حال اعتراض نباشند، دلهایشان غصهدار است و در واقع شورشی در دلهای آنان برپاست.ایکاش رسانهها، گزارشهای مستندی درباره افزایش نرخ مهاجرت پس از رخدادهای تلخ سال 1401 تهیه میکردند تا مشخص شود، تئوری کف خیابان هنوز از بین نرفته، بلکه تنها نمادهای آن تغییر کرده است.
نماد تئوری خیابان به مهاجرت بدل شده است. جوانانی هم که امکان مهاجرت نداشتهاند، از صندوقهای رای فاصله گرفتهاند. اگر سیستم بخواهد این روند را معکوس کند و کنشگریهای خیابانی را به کنشگریهای انتخاباتی و سیاسی بدل کند، ابتدا باید پاسخگویی را مد نظر قرار دهد، شفافسازی کند و دست به سیاستهایی بزند که اعتماد عمومی جلب شود.
مجید رضاییان - اعتماد
من از کلمه فشار استفاده میکنم، این فشارها باید از روی جوانان برداشته شوند. با این نوع راهبردها میتوان جوانان را به صندوقهای رای هدایت کرد. معتقدم گفتمانی در انتخابات 1403 موفق خواهد بود که اراده اصلاح و عزم تغییر داشته باشد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.