رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 636275

عباس عبدی : با افتخار به پزشکیان رای می دهم

ساعت 24 - عباس عبدی در نوشته اش درروزنامه اعتماد تاکید کرده است با افتخار به مسعود پزشکیان رای می‌دهد. او نوشته است : توجه به شناختی که از آقای پزشکیان دارم و با توجه به گفتارش و نیز رفتار اخلاقی او در مناظره‌ها که در دام رفتارهای زشت برخی رقبایش نیفتاد، وی را به واسطه این شعارش شایسته ریاست‌جمهوری مردم ایران دانسته و با افتخار به وی رای می‌دهم، زیرا موضع و رفتار وی در نفی رذیلت دروغگویی برای رسیدن به این مسند کفایت می‌کند.

در ادامه نوشته وی را می‌خوانید: پزشکیان که شعار دروغ نمی‌گویم را سرلوحه عملکرد خود قرار داده است. امیدوارم با مشارکت عمومی مردم و کمک همگان موفق شود. سال‌هاست که سیاست و کنشگری سیاسی در اینجا به سراشیبی ابتذال افتاده‌ شده. سیاست در معنای اصیل آن، یعنی کوشش برای تامین خیر عمومی، ولی ما آن را به شر عمومی تبدیل کرده‌ایم.  اولین و ضروری‌ترین کار برای تامین هر هدفی و اجرای هر برنامه‌ای، تبدیل فضای شر عمومی به فضایی برای تامین خیر عمومی است. مهم‌ترین ویژگی فضای کنونی ما، عادی شدن دروغ و ریاکاری است. این گزاره که سیاستمداران باید دروغ بگویند و فریب دهند را عده‌ای باور کرده‌اند و به آن عمل می‌کنند، در حالی که هم در سنت ملی و هم در سنت دینی ما، دروغ نکوهیده‌ترین ویژگی اخلاقی است.

در دعای داریوش خطاب به اهورامزدا و در کتیبه تخت جمشید آمده است که «این کشور را از سپاه دشمن، خشکسالی و دروغ؛ مصون دارد. » دروغ را در ردیف سپاه دشمن و خشکسالی قرار داده و این درست و دقیق است. در فرهنگ دینی نیز دروغ جزو گناهان کبیره است، راستگویی راه نجات دانسته شده است و دروغگویی را ناشی از حقارت و پستی درون دروغگو می‌داند، شاید صدها حدیث معتبر در مذمت دروغ و در تایید راستگویی بتوان یافت و در متن قرآن نیز فراوان بر آن تاکید شده است.

پس چرا دروغگویی تا این اندازه در فضای سیاسی و رسمی ایران رواج دارد؟ به‌طوری که افراد در دوربین نگاه می‌کنند و چیزهایی را می‌گویند و وعده‌هایی می‌دهند که خلاف بودن آن بر همگان روشن است؟ اگر بخواهیم دقیق‌تر سخن بگوییم مانع اصلی در تداوم مشکلات کشور، رواج رذیله دروغ در سیاست است، به‌طوری که ارایه برنامه‌ را نیز به فرصتی برای گفتن دروغ‌های بزرگ تبدیل کرده است.

انتخابات پیش رو فرصتی برای دادن وعده‌های دروغ و خلاف عقل نیست. دادن این وعده‌ها همان مشکل واقعی است و نه راه‌حل. وعده‌های پوچ نه تنها مسائل و آلام مردم را درمان نمی‌کند، بلکه خود یک درد بی‌درمان جدید است. حتما متوجه شده‌ایم، آنان که وعده‌های غیر قابل اجرا می‌دادند، دچار چه وضعیتی شدند. از این رو به عنوان یک ایرانی و کسی که بیش از ۳۳ سال است که به‌طور مستمر درباره سیاست و جامعه نوشته‌ام، کمابیش می‌دانم که ریشه مشکلات کشور کجاست، معتقدم که اگر کسی پیدا شود که متعهد به صداقت و راستگویی شود و در زندگی خود نیز از دروغ پرهیز کرده باشد. ..

 می‌توان به او اطمینان کرد و از رییس‌جمهور شدن او استقبال کرد. البته این شرط لازم است و نه کافی، ولی کیست که بتواند چنین شرط لازمی را محقق کند؟ هر کس باید زندگی و عملکرد خودش را در منظر عموم قرار دهد و با شهامت ادعای صداقت کند و اینکه هرگز دروغ نگفته و نخواهد گفت.

البته می‌دانم که میان دروغ و خطا فاصله معناداری است. هر یک از ما ممکن است مرتکب اشتباه و خطا و حتی فراموشی شویم و مساله‌ای را به اشتباه و نادرست بیان کنیم ولی همیشه خطا و اشتباه را می‌توان تصحیح و عذرخواهی کرد، در حالی که دروغ ماهیت دیگری دارد. با علم و آگاهی خلاف واقع گفتن و جعل کردن است. از سال ۱۳۸۴ به این سو بنیان‌ها و اصول اخلاقی کنشگری سیاست تخریب شد.

ضربه‌ای که از آن سال به میدان سیاست‌زده شده است بسیار زیانبارتر از صدها میلیارد دلار اتلاف درآمدهای نفتی در آن دوره است. هنگامی که بنیان‌های اخلاقی جامعه فرو می‌ریزد، دیگر جایی برای ایستادن باقی نمی‌ماند. همه ‌چیز دوز و کلک و دروغ و ریا می‌شود. ریشه‌ای‌ترین علت بدبختی‌های ایران رواج این رذیلت اخلاقی است. از این رو به نظر من برای بازگرداندن سیاست به معنای واقعی آن یعنی، تامین خیر عمومی، اولین گام مخالفت جدی با دروغ و حذف کردن آن از میدان سیاست و کنشگری سیاسی است. ا

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها