رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 636539

نگرانی های مردم ایران دراین روزها

ساعت 24 - این روزها هزاران هزار ایرانی دلسوز به میهن در گروه‌های واتساپی، تلگرامی و نیز در محفل‌های دوستانه یک پرسش بزرگ را طرح می‌کنند و می‌گویند چرا باید در انتخابات دور دوم حاضر بود یا اینکه نباید در انتخابات مشارکت کرد. واقعیت این است که شهروندان از رسانه‌نگاران از جمله نگارنده شاید کمی بیشتر از دیگران انتظار دارند که بتوانند تحلیلی دقیق‌تر درباره پرسش یادشده ارائه کنند.

از سوی دیگر این یک حقیقت تلخ است که نهاد انتخابات در ایران به دلیل روش مبارزه سیاسی در کشور و نیز توزیع ناعادلانه و به شدت ناهنجار قدرت هیچ گروه اجتماعی از جمله رسانه‌نگاران نمی‌توانند بفهمند در پشت پرده انتخابات و در محافل نیرومند و اثرگذار قدرت سیاسی چه می‌گذرد. با این همه بررسی‌های میدانی و نیز بررسی نوشته‌های کوتاه و بلند شمار قابل اعتنایی از افرادی که در گروه‌های واتساپی فعالیت دارند نشان می‌دهد آن‌هایی که در انتخابات 8تیرماه حاضر نشدند از حق رای خود استفاده کنند دلواپسی‌های درست و ژرفی دارند. شوربختانه در روزهایی که از اعلام نتایج گذشته و معلوم شده است 60درصد شهروندان دارای حق رای نخواستند رای خود را هزینه کنند هیچ تحلیل دقیق و کارشناسانه و منصفانه از سوی نهادهای حاکمیتی ارائه نشد تا از سطح دلواپسی‌ها کاسته شود. برخی دلواپسی‌های شهروندان را در ادامه به‌طور خلاصه می‌آوریم. هیچ گرهی باز نمی‌شود دلواپسی بزرگ شهروندان ایرانی که هرکدام در یک رشته مالی، اقتصادی، صنعتی یا در مشاغلی مانند پزشکی و مهندسی فعالیت دارند این است که حجم مشکلات ایران به‌اندازه‌ای بزرگ و پرشمار شده است که هیچ دولتی حتی اگر همه نیروهای سیاسی و نهادهای حاکمیتی هم پشت سر او باشند نمی‌تواند این مشکلات را حل کند. این شهروندان پیامدهای دولت همساز مرحوم سیدابراهیم رییسی را گواه می‌گیرند و می‌گویند مگر دولت سیزدهم کدام گره را از کار مردم باز کرد. آیا دولت سیزدهم و دولت‌های نهم و دهم که از اصولگرایان بودند توانستند حتی با پشتیبانی‌های بی‌دریغ نهادهای حاکمیتی مشکلی را برطرف کنند؟ شهروندان ایران دلواپس این هستند که به هرکدام از دو کاندیدای یادشده رای دهند دور ریختن رایشان است. اختیارات ناکافی همه کسانی که تجربه کار و رفتار دولت‌های پس از جنگ را دیده‌اند یا از سوی کسانی که تجربه فعالیت دارند وصف آن را شنیده یا خوانده‌اند می‌دانند شخصی مثل آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی با آن همه قدرت و تیزهوشی و کسی که نفر دوم کشور در همه سال‌های 1358 تا 1368 بود نتوانست کاری از پیش ببرد. در حالی که قانون اساسی ایران نهادهای پرشماری دارد که لایه‌به‌لایه بر قدرتشان اضافه می‌شود و نیز تغییرات عمده‌ای در اندازه قدرت آن‌ها رخ داده، نهاد دولت و نهاد ریاست‌جمهوری از اهمیت دور شده است. روزی که مجلس چهارم به شادروان محسن نوربخش وزیر اقتصاد معرفی‌شده از سوی‌هاشمی‌رفسنجانی رای نداد معلوم شد قرار است بر اختیارات نهادهای دیگر اضافه و از قدرت و اختیارات نهاد دولت کاسته شود. این وضعیت در دولت دوم اکبر هاشمی‌رفسنجانی ادامه یافت و او ناگزیر شد در سال 1374 از سیاست‌های اقتصادی دولت که در قانون برنامه توسعه نیز آمده بود چشم‌پوشی کند. پس از آنکه دولت اصلاحات بر سر کار آمد نهادهای نظارتی مثل مجلس و نیز دیگر نهادهای حکومتی کار را سخت‌تر کرده و هر کاری که از سوی دولت‌های خاتمی انجام می‌شد در جایی متوقف می‌شد. دولت‌های آقای خاتمی به مرور از تصمیم‌گیری درباره سیاست خارجی دور شدند و لایحه‌هایی که برای اصلاح امور سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان در توسعه سیاسی به مجلس ارائه می‌شد یکی پس از دیگری رد می‌شد. در دولت‌های محمود احمدی‌نژاد نیز این وضعیت حاکم بود و با وجودی که گمان می‌رفت بر اختیارات دولت اضافه شود اما ترفندهای احمدی‌نژاد برای مواجهه با همه جناح‌ها کار را بدتر کرد. دولت‌های روحانی از این نظر از همه دولت‌ها بیشتر در تنگنا قرار گرفتند. شورای نگهبان با حذف عجیب اکبر هاشمی‌رفسنجانی از حضور در انتخابات بر ابعاد دلواپسی‌ها اضافه کرد. در انتخابات 1400 و در انتخابات 8 تیر نیز نیروهای سیاسی زبده از سوی شورای نگهبان حذف شدند. حالا شهروندان باور دارند که این روند ادامه خواهد داشت و حتی اگر شخصی مثل پزشکیان که می‌گوید قانون برنامه هفتم را اجرا می‌کند و می‌گوید در امور مربوط به مسائل شبهه‌دار که از اختیارات دولت بیرون است دخالت نمی‌کنم، باز هم از اختیارات دولت کاسته می‌شود. در این وضعیت شهروندان می‌گویند چرا باید در انتخاباتی حاضر شد که برآیند آن یک دولت با اختیارات ناکافی است. شهروندانی که در انتخابات روز 8 تیر حاضر نشدند می‌خواهند از زبان کاندیداها و نیز نهادهای حاکمیتی بشنوند که قرار نیست یک دولت بی‌اختیار تشکیل شود. دلواپسی تشریح‌شده در دل و ذهن میلیون‌ها ایرانی وجود دارد و زدودنی نیست. داستان آمریکا یکی دیگر از دلواپسی‌های بزرگ شهروندان ایرانی که حاضر نشدند رای خود را در بازار سیاست نقد کنند این است که دولت بعدی هیچ اختیاری برای برطرف کردن تحریم‌های آمریکایی ندارد. تحریم‌های آمریکایی در 10سال تازه‌سپری‌شده اقتصاد ایران را به سخت‌ترین روزها رسانده است. اقتصاد ایران یکی از معدود کشورهایی است که 10سال است با نرخ تورم 25درصدی و سپس نرخ میانگین 45درصدی زندگی می‌کند و میلیون‌ها ایرانی را در شرایط دشوار قرار داده است. نرخ رشد اقتصاد ایران در 10سال به طور میانگین صفر بوده و ایران از این نظر یکی از بدترین کارنامه‌ها را دارد. دیگر شاخص‌های اقتصاد کلان مثل سرمایه‌گذاری، تجارت خارجی و… نیز در بدترین بوده‌اند و هستند. شهروندانی که رای ندادند خوب می‌دانند تحریم‌های آمریکایی دلیل اصلی بدتر شدن شاخص‌های کلان اقتصادی است و از طرف دیگر می‌بینند یک کاندیدا اعتقادی به این مساله ندارد و یک کاندیدا نیز حرفی در این‌باره نمی‌زند. شهروندان می‌خواهند تکلیف ایران با آمریکا روشن شود اما می‌بینند دو کاندیدا سکوت کرده‌اند. چرا باید شهروندان پای صندوق‌هایی بیایند و از درون صندوق‌ها نفری بیرون آید که نمی‌خواهد بزرگ‌ترین گرفتاری ایرانیان را برطرف کند. کدام کابینه یکی دیگر از دلواپسی‌های شهروندانی که رای ندادند این است که بر فرض در انتخابات شخصی مثل پزشکیان پیروز شود، آیا او جرات دارد و کابینه‌اش را مطابق میل خود و مطابق نیازهای کشور انتخاب کند؟ واقعیت این است که چنین اتفاقی نمی‌افتد و رییس‌جمهور آینده باید سهم مجلس، سهم نهادهای بالادستی و نیز سهم نیروهایی که به او یاری رسانده‌اند را در چینش کابینه بدهد. مجلس می‌تواند هر فرد معرفی‌شده از سوی رییس‌جمهور را نسبت رای اعتماد نگه داشته و او را از قطار کابینه پیاده کند. یادمان هست که در دوره‌های قبلی چه اتفاقی افتاد؟ شهروندان دلواپس هستند و می‌گویند رییس دولتی که نمی‌تواند کابینه‌اش را خودش برگزیند را چرا باید به کاخ ریاست‌جمهوری فرستاد؟ آیا پزشکیان حق دارد و می‌تواند به طور مثال محمدجواد ظریف را دوباره برای منصب وزارت خارجه به مجلس معرفی کند و مطمئن باشد که رای اعتماد می‌گیرد. آیا پزشکیان می‌‌تواند حتی علی لاریجانی را به معاونت اولی خود برگزیند که یک نیروی اصولگراست؟ این‌گونه است که شهروندان دلواپس شده و در هزینه کردن حق رای خود تردید دارند. مردم جدی گرفته نمی‌شوند یک دلواپسی دیگر شهروندان این است که نهادهای حاکمیتی تنها زمانی که به رای آن‌ها نیاز دارند قربان‌صدقه‌شان می‌‌روند و آن‌ها را تحسین و تمجید می‌کنند و پس از پایان رای‌گیری دیگر آن‌ها محلی از اعراب ندارند. شهروندانی که با جان و دل در دو انتخابات 1392 و 1396 حضور پیدا کرده و سطح مشارکت را به بالای 70درصد رساندند یادشان نمی‌رود که با رییس‌جمهور منتخب چه رفتاری شد و می‌شود. چگونه می‌شود که 24میلیون ایرانی به یک فردی که از صافی شورای نگهبان رد شده است رای بدهند اما در مجلس و در نهادهای دیگر او را خائن به مردم و خائن به میهن بدانند و هیچ نهادی هم از او حمایت نکند. چگونه می‌توان امیدوار بود که به‌طور مثال پزشکیان رای بیاورد اما او هم با انگ‌های عجیب از میدان خارج نشود؟ دلواپسی‌های شهروندان باید جدی انگاشته و در مسیر حذف یا کاهش دلواپسی‌ها گام برداشته شود.

روزنامه جهان صنعت  

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها