دلایل بیاعتمادی در جامعه ایران
ساعت 24 - نرخ تورم بالا، جامعه چند پاره، افزایش نرخ بیکاری، عدم مراوده گسترده جهانی، سیاستهای اجتماعی و فرهنگی هراسانگیز، ریسک سرمایهگذاری، افزایش آسیبهای اجتماعی، کاهش سطح رفاه عمومی، کاهش سرانه آموزش و...، وضعیت بازنشستگان و تامین اجتماعی و درمان و... دورنمای چنان تیره و تاری برای بسیاری از شهروندان ساخته که حتی خوشبینترین آنها هم به این حقیقت اذعان دارند که باید سطح توقعات را نسبت به بهبود شرایط کم کرد.
در این میان حاکمیتی که در سه سال پیش، در رویای بهبود وضعیت کشور تصمیم گرفت دست به یکدستسازی حاکمیت بزند و برای تحقق آن به مکانیسمهای انتخاباتی کمریسک با ردصلاحیتهای گسترده تمرکز کرد، با دریافت سیگنالهایی از انتخابات کم مشارکت مجلس در سال گذشته، رویکرد خود را کمی تغییر داد. اما این گزاره که «رقابت، عامل ایجاد مشارکت است» هم نتوانست مردم خسته و دلزده را به مشارکت گسترده وادارد. به همین دلیل این سوال مهم پابرجا باقی ماند که چرا بیش از نیمی از جمعیت واجدین شرایط در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردند؟
سایت دیدهبان ایران دیروز در این باره پرسشهایی را از برخی کسانی که در انتخابات شرکت نکردند مطرح کرد و اغلب پاسخها بر این محورها استوار بود که «به افرادی که مورد قبولم نیستند، مشروعیت سیاسی نمیدهم» و «قبلا شرکت کردم، نامزد مورد نظرم روی کار آمد اما خواستههای مردم را برآورده نکرد». به طور کلی آنچه که به نظر میرسد دلیل «ناامیدی و نارضایتی» مردم نسبت به عملکرد و اختیارات قوه مجریه کشور است و آنچه که بیشتر موجب این «ناامیدی و نارضایتی» شده است، وضعیت نابسامان سیاسی و اقتصادی کشور در ادوار گذشته و فعلی است و از این رو برخی معتقدند که «نه یک اصولگرا میتواند وضعیت بحرانی را از بین ببرد نه یک اصلاحطلب میتواند اصلاحات مورد نیاز و خواستههای مردم را برآورده کند». هرچه اعتماد، صداقت، همدردی، همبستگی و مشارکتهای اجتماعی بیشتر باشد، جامعه توسعه پایدارتری را تجربه خواهد کرد. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند، پیکره جامعه ایرانی درست از همین نقطه آسیبدیده است. اشتباه میدانند. سایت خبری الف در تحلیلی نوشت: «نگاهی به میزان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۳ نسبت به ادوار گذشته در استانهای محروم و حتی بهصورت مجزا در مناطق کمبرخوردار استانهای مختلف، نشان میدهد که محرومان و مستضعفانی که شانه به شانه انقلاب آمده و در بزنگاهها نظام سیاسی را حمایت کردهاند، نسبت به شرایط کنونی گلایههای بسیاری داشته و برای بیان صدای رسای اعتراض خود به عدم شرکت در انتخابات و رای ندادن متوسل شدهاند». براساس این تحلیل ریزش آرای مناطق محروم و حاشیه کشور و قهر با صندوق رای توسط کسانی که سرمایه اصلی جمهوری اسلامی بوده و چسبندگی بسیاری با انقلاب داشتهاند قطعاً نگرانکننده است و جای هیچگونه توجیهی از سوی متولیان امر باقی نمیگذارد. جای خالی اعتماد عمومی
جامعه ما دچار کاهش اعتماد اجتماعی است. مفهومی که نهتنها به ارتباطات انسان معنا میبخشد، بلکه زندگی گروههای اجتماعی را لذتبخشتر میکند. هرچه اعتماد، صداقت، همدردی، همبستگی و مشارکتهای اجتماعی بیشتر باشد، آن جامعه توسعه پایدارتری را تجربه خواهد کرد. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند، پیکره جامعه ایرانی درست از همین نقطه آسیب دیده است. در این باره مصطفی آبروشن، جامعهشناس به خبر آنلاین گفته است: «اگر به انتظاراتی که از سوی مسئولان در ذهن شهروندان شکل گرفته، پاسخ شایسته و متقاعدکنندهای داده نشود یا اگر مردم احساس کنند که نهادهای اقتصادی-اجتماعی افکار و انتظارات عمومی را نمایندگی نمیکنند، ما شاهد بیاعتمادی نسبت به حاکمیت خواهیم بود. وقتی رفتار نیروهای برقرارکننده نظم با شهروندان بهشکل احترامآمیز تعریف نشده، بهطوری که بارها شاهد خشونتورزی نسبت به شهروندان بودهایم، نتیجه آن بیاعتمادی میشود که باعث خشم خودجوش مردم شده است». به اعتقاد او اعتماد اجتماعی مفهومی دستوری نیست که ما بخواهیم با نگاه پلیسی در جامعه محقق کنیم؛ بلکه اعتماد بر این اساس شکل میگیرد که نقشهای محول اجتماعی که در اختیار مدیران دولتی است به شایستگی ایفا شود، به عبارتی هر نهادی وظیفهاش را مسئولانه و بهدرستی انجام دهد. در غیر این صورت آن نگرش مثبت نسبت به نظام اجتماعی که همان اعتماد است سلب خواهد شد. روزنامه توسعه ایرانی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.