اگر پزشکیان شکست بخورد
ساعت 24 -عباس عبدی در اعتماد نوشت : فرصت را مغتنم شمرده و چند نقد خودم را تقدیم میکنم و معتقدم راهحل هم دارد. اول اینکه من از ابتدا موافق و حامی دولت وفاق ملی بوده و هستم ولی پیشتر هم تاکید میکردم و در جلسات شورای راهبری هم متذکر میشدم که چنین دولتی با دولت ائتلافی فرق دارد.
افراد دیگران را باید خودتان انتخاب کنید باید به شعارهای شما در کلیت خود ملتزم باشند، نه آنکه آنان معرفی کنند. شما باید سلامت مالی و درستی آنان را خودتان تایید کنید، مسوولیت حضور آنان در دولت با شماست. به گمان من این قاعده در مورد حدود ۴ نفر رعایت نشده است.
نکته دوم را پیشتر خصوصی گفتهام و حتما به اطلاع شما رساندهاند که از شعارها و رویکردهای شما به این نتیجه رسیدم که وزارت آموزش و پرورش خط قرمز شماست. شخصا هم بیش از هر وزارتخانهای به این مورد حساس هستم و این را خدمت آقای حاجیمیرزایی عرض کرده بودم.
ما میتوانیم در هر موردی کوتاه بیاییم ایرادی هم ندارد و این طبیعت سیاست است، ولی برای آموزش و پرورش باید به گونهای عمل شود که آینده فرزندان این کشور نابود نشود. سیاستهای سه سال گذشته در آموزش و پرورش، حتی خطرناکتر از بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی و انرژی کشور است و باید وزیری باشد که سرمایههای انسانی کشور را در آینده حراست کند.
برای وزارت کشور نیز افراد شایستهای بودند که میتوانستند ملاحظات رسمی حکومت را نیز در نظر بگیرند، و معلوم نیست که چرا تایید نشدند؟ با این ملاحظات معتقدم که میتوان در این دو مورد تجدید نظر کرد، هر چند هیچ شناخت ویژهای از هیچ کدام از دو فرد محترم پیشنهادی برای این دو وزارتخانه ندارم. اگر هم تجدید نظر را صلاح نمیدانید، آیا حاضرید که درباره درستی عملکرد آنان از ابتدا خودتان تضمین دهید؟ چون تضمین شخصی شما میتواند تعیینکننده باشد. نکته دیگر این است که آیا این فهرست نهایی است، یا باید در مجلس نیز فیلتر جدیدی گذاشته شود؟ اگر نهایی نیست، لطفا در همین مرحله همه را پس بگیرید و ۱۹ وزیری را پیشنهاد کنید که خودتان قبول دارید، بگذارید مجلس هر کاری میخواهند انجام بدهند. اینکه نمیشود در فرآیند دیگری توافق شود، بعد مجلس هم در میانه میدان دنبال سهمگیری شود.
مسوولیت مجلس با بزرگترهای آن است، خودتان را با این گروهها درگیر نکنید که بیتردید بازندهاید. از همان فردای ۱۵ تیر مکرر گفتم که درباره اطلاعرسانی تصمیم قاطعی بگیرید و نیازمند سخنگو هستید، در آخرین دیدار نیز مکرر این را گفتم. ولی ظاهرا پیشرفت امور به گونهای است که قادر به حل این مساله نیستید.
اگر از من میپرسید، انجام این کار حتی مقدم بر تعیین فهرست وزرای پیشنهادی بود. نکته دیگری که آقای پزشکیان باید توجه کنند این است که با ترکیب محافظهکارانه درون ساختاری نمیتوان نتیجهای به دست آورد، البته این ایراد همان اندازه جدی است که باید گفت با ترکیب رادیکال و تحولخواه نیز نمیتوان نتیجه مثبتی را به دست آورد.
قدری توازن نیاز دارد و این همان پیچیدگی سیاست موجود است. تفاهم با ساختار قدرت و همه گروههای آن امری ضروری و لازمه وفاق است، ولی توجه به خواستهای عمومی مردم نیز حداقل همین اندازه بلکه بیشتر اهمیت دارد. بارها نوشتهام که ما با دو شکاف مواجهیم. باید هر دو را متوازن برطرف کرد. کوشش برای رفع شکاف درون ساختار ضروری است، مشروط بر اینکه به رفع شکاف با جامعه و مردم نیز منجر شود. نقطه بهینه این دو امر را باید پیدا کرد. شاید آقای دکتر عارف کمککار قابل قبولی برای اجرای بخش اول این هدف است، ولی متاسفانه از بخش دوم مغفول ماندهاید. اگر با اتحاد در دولت میشد مشکلات کشور را حل کرد در این سه سال مشکلی باقی نمانده بود. بدون حمایت مردم هیچ کاری نمیتوان انجام داد. ناترازی سیاسی ریشه اغلب ناترازیها است. سخن اصلی من در این یادداشت خطاب به ساختار سیاسی ایران است. معتقدم که دستمزد صد برابر کوششی که طی یک ماه ۲۰ خرداد تا ۱۵ تیر انجام شد را دریافت کردهایم. مردم در همان ۱۵ تیر پیروز شدند، بدون تردید یکماه فعالیت با نشاط، گفتوگوهای خوب، حیات سیاسی را به جامعه ایران بازگرداند. بنابراین در پیروزی این مردم هیچ تردیدی نیست. ولی پیروز دیگر این میدان هم مجموعه سیاست حاکم در ایران بود. اتفاقا شخصا به این علت در این انتخابات فعال شدم که انتظار بازی برد ـ برد را داشتم. یک بازی آگاهانه و نه از روی خطای حکومت. شواهد بعدی نیز این تحلیل را تایید میکرد. هنوز هم گمان میکنم که ساختار سیاسی به سیاستی که در پیش گرفته التزام دارد. سیاستی که پیروزی پزشکیان را پیروزی خود میداند. چنین سیاستی، قطعا دنبال شکست پزشکیان نیست، چون شکست او نیز شکست خود است. شخصا معتقدم که این بازی هنگامی برای کشور مفید است که برد آن دوطرفه باشد. در واقع ملت و حکومت یک شوند، یا به سمت یکی شدن بروند و برد هر کدام شامل برد دیگری هم باشد. سیاست اصلاحگرانه یعنی همین. قرار نیست ستیز و حذف حرف اول را بزند. پس پزشکیان را رییسجمهور خودتان بدانید. رییسجمهوری که باید بار ۸۰ درصدی را بکشد. ۳۰درصد مردم را مستقیما نمایندگی میکند و میکوشد که ۵۰ درصدی که نیامدند را هم همراه کند. همانطور که در ابتدا از یادداشتهای قبلی خود نقل کردهام بخشی از این امر تابع سیاستهای رسمی است. این فیلترینگ فاجعهبار را نه تنها از روی فضای مجازیبردارید، بلکه مهمتر از آن از روی حضور نیروها درعرصه قدرتبردارید. اتفاقات بنگلادش آموزنده است؛ بسیاری از رفتارها بهشدت پارادوکسیکال (تناقضنما) است. از یک سو تقاضا برای ورود به ساخت قدرت و عرصه سیاست بیشتر میشود از طرف دیگر مسیر ورودی به آن را تنگتر میکنید. خوب لحظهای فکر کنید که دیر یا زود صبر آنانی که پشت این مسیر میمانند سر میآید و هر چه تراکم پشت آن بیشتر شود، خطرناکتر است. عدهای نشستهاند و قانون مینویسند که مثلا این و آن نباید در دولت یا پستهای حساس باشند، بگذریم از اینکه با این همه احتیاطبازیها خیلی از جاهای آنان سوراخ و نفوذی است ولی متوجه نیستند. آنچه مانع نفوذ میشود این قوانین نادرست و زیانبار نیست، تعلق روانی جوانان و مردم به میهن و حکومت است که اگر این تعلق خاطر نباشد بزرگترین سدهای امنیتی نیز مانع از نفوذ نخواهد شد که نشده است! بنابراین خیلی صریح و شفاف این موانع رابردارید. یا حداقل مسیر ورودی را گشودهتر کنید. این لازمه پیروزی امثال پزشکیان است. شما نمیتوانید کسی را مسوول حفر تونل کنید ولی ابزار حفاری را به او ندهید و بخواهید با ناخن و پنجه 100 متر تونل حفر کند.
چرا دولتهای ایران به مرور در حال پیر شدن هستند و فقط بیماری یا حضرت عزراییل است که آنان را از دایره خدمترسانی!! خارج میکند؟ پاسخ روشن است؛ چون دروازه ورودی به این ساختار از خیلی وقت پیش بسته شده و فقط به روی عدهای متوهم و مالیخولیایی باز بوده است و نتیجه آن همین وضع است که همه میبینیم.
من ملاحظات حکومت را در باز کردن این فضا متوجه میشوم، حتی اگر با آن موافق نباشم. ولی باید توجه شود که این واکنشهای تند نسبت به فهرست پیشنهادی آقای پزشکیان حتی اگر مورد تاییدم نباشد، واقعیتی از جامعه ایران است.
این واکنشها در درجه اول و بیش از آنکه علیه پزشکیان باشد، علیه محدوده تنگ سیاست در ایران است. یک لحظه تصور کنید که آقای پزشکیان شکست بخورد، چه خواهد شد؟ جز اینکه او به خانه خود میرود در همان جایی که پیش از انتخابات بود؟ این حکومت است که باید ماجرا را حل کند. چه راهحلی برای آن وجود دارد؟
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.