رفتن به محتوا
ثبت شرکت در عمان
کد خبر 640670

مشکل کنترل کردن کودکان : از نمودارهای ستاره تا نوجوانان سرکش

نمودار ستاره ، آیا واقعا به رشد کودک کمک می کند ؟

ساعت 24- آیا تا به حال فکر کرده اید که تلاش بیش از حد برای کنترل رفتار کودکان ، می‌تواند نتیجه‌ای معکوس داشته باشد ؟بسیاری از والدین با این تصور که باید فرزندانشان را به سمت رفتارهای خوب سوق دهند ، از روش‌هایی مانند پاداش ، تنبیه و نمودارهای ستاره استفاده می‌کنند. اما آیا این روش‌ها واقعا موثر است ؟
نویسنده این متن معتقد است که تمرکز صرف بر کنترل رفتار کودکان ، می‌تواند به روابط والد و فرزند آسیب جدی وارد کند. وقتی ما به جای ایجاد یک ارتباط قوی و صمیمانه ، به دنبال کنترل رفتار فرزندانمان هستیم ، به آن‌ها می‌اموزیم که احساسات و نیازهایشان اهمیتی ندارد. این رویکرد می‌تواند منجر به مشکلات رفتاری جدی در آینده شود.

همه ما دوست داریم فرزندانمان آدم‌های خوبی باشند و دیگران را خوشحال کنند. اما اگر همیشه این رفتار را در کودک تقویت کنیم که دیگران را راضی نگه دارند ، این عادت راضی نگه داشتن دیگران ممکن است در آینده برایشان مشکل ساز شود و نتوانند به خواسته‌های دیگران "نه " بگویند یا حتی نتوانند نیازهای خودشان را بشناسند. ممکن است آن‌ها همیشه به فکر خوشحالی دیگران باشند و به ضرر خود رفتار کنند و  فراموش کنند که باید به خودشان هم اهمییت دهند. در مورد کودکانی که همیشه  به دنبال رضایت دیگران نیستند یا به عبارتی خود محور هستند  چطور  ؟این روش‌ها اغلب نه تنها کمکی به این کودکان نمی کند بلکه سبب می‌شود رفتاربد بدتر شود. زیرا وقتی درونمان شنیده یا دیده نشود ، برای جلب توجه و برآورده شدن نیازهایمان ، رفتارهای بد را تشدید می‌کنیم.

اگربه رفتار به عنوان پنجره‌ای برای دیدن آنچه پشت رفتار وجود دارد تمرکز نکنیم و روی تغییر رفتار تمرکز کنیم آن رفتار بعدا دوباره تکرار خواهد شد. مثل اینکه وقتی سوراخی در سقف پدید آید به جای یافتن مرکز نشتی روی سوراخ چسب بزنیم. مشکل دیگر روش‌های کنترل رفتاری ، همانطور که از نامشان پیداست ، کنترل است. اولویت دادن به کنترل کودک  نسبت به ایجاد رابطه با کودک  ، ممکن است در کوتاه مدت تصمیمی مفید به نظر برسد ، اما در بلند مدت می‌تواند سبب مشکلات جدی شود. مطمئنا اگر هدف شما فقط تغییر رفتارفرزندتان در کودکی باشد ، استفاده از ابزارهایی مانند برچسب و یا محروم کردن کودک از فعالیت‌های مورد علاقه اش به دلیل انجام رفتار نامطلوب می‌تواند درسال‌ها نخست موفق به نظر برسد. اما وقتی بزرگتر می شوند ستاره‌های طلایی دیگر تاثیری روی آن‌ها ندارند در این شرایط نتیجه اش حتی می‌تواند کاملا  ترسناک باشد. یک روز پدر و مادر پسری شانزده ساله  برای مشورت به من مراجعه کرده بودند. آن‌ها می‌گفتند ، پسرمان دیگر قابل کنترل نیست ، با خواهر و برادرهاش بدرفتاری می‌کند، بی توجه به قوانین است یعنی دیر وقت از خانه خارج می‌شود و خیلی بعد از ساعت مقرر بر می‌گردد و حالا هم حاضر نیست به مدرسه برود. دقیقا همین اتفاق اخیر – یعنی غیبت از مدرسه – بود که این والدین را به دفتر من کشانده بود.

در این خانواده وقتی فرزندان در سنین پایین بودن ، همه چیز براساس یه سری قوانین سفت و سخت بوده است  : مجازات ، جایزه، نمودارهای ستاره و از این قبیل چیزها که  بتوانند فرزندان را کنترل کنند. این والدین به من گفتند که پسرشان همیشه مشکل ساز بوده و آن‌ها با بسیاری از متخصصان مشورت کردند و این متخصصان استفاده از روش‌های مختلف تشویق و و تنبیه ودر نظر گرفتن نتایج خاص برای رفتارهای خوب و بد را پیشنهاد داده‌اند. روش‌هایی که متخصصان پیشنهاد دادند تا زمانی که مشکل جدیدی سرو کله اش پیدا شود ، خوب جواب می‌دادند. سپس آن‌ها دوباره به یکی از روش‌های پیشنهادی تکیه می‌کردند تا مشکل جدید را حل کنند ، که ظاهرا بر طرف می شد ، و سپس روشی دیگر را  جایگزین روش قبلی می‌کردند. آن‌ها گفتند این چرخه بیش از ده سال طول کشید تا تکمیل شود.

وقتی داستان آن‌ها را شنیدم ، چیزی به ذهنم خطور کرد : این والدین شانزده سال از ساختن رابطه با فرزندشان را از دست داده بودند. وقتی برای اولین بار به دفتر من آمدند ، انگار هیچ رابطه‌ای بین آن‌ها وجود نداشت.وقتی به جای درک احساسات ونیازهای کودکان ، از ابزارهایی مثل نمودار ، پاداش ، برچسب و تنبیه استفاده می‌کنیم ، در واقع به آن‌ها می‌گوییم که رفتار خوب شان مهم تر از خودشان است. این کار نشان می‌دهد که ما به ناراحتی و شخصیت آن‌ها اهمییت نمی دهیم. ( در حالی که توجه به این موارد ، کلید ارتباط قوی وسالم با کودکان است. ) کودکان به خوبی متوجه این بی توجهی می شوند و احساس می‌کنند که مهم نیستند.

پس از شانزده سال ، پسر این زوج در واقع داشت می‌گفت :من به نمودارهای برچسب و تنبیه‌های شما اهمییت نمی دهم. من بزرگ تر شده ام و دیگر نمی توانید مرا تنبیه کنید. من دیگر از شما نمی ترسم و شما هیچ اهرمی ندارید زیرا هیچ چیز ما را به هم وصل نمی کند. وقتی فرزندان ما بزرگ و بزرگتر می شوند ، روش‌های کنترل رفتار کارایی خود را ازدست می‌دهند. کودکان دیگر با پاداش‌های ما انگیزه ندارند و برای اعمال مجازات ها و پیامدها خیلی بزرگ هستند. وقتی ما ساختن رابطه را فدای تاکتیک‌های کنترل می‌کنیم ، فرزندان ما ممکن است بزرگ شوند ، اما از بسیاری جهات ، آن‌ها از نظر رشدی مانند نوپاها باقی می مانند ، زیرا سال‌ها از ساختن تنظیم احساسات ، مهارت‌های مقابله‌ای ، انگیزه ذاتی و مهار خواسته‌ها که برای موفقیت در زندگی ضروری است ، محروم می شوند. وقتی ما مشغول اعمال کنترل خارجی بر رفتار خارجی فرزندانمان هستیم ، آموزش این مهارت‌های داخلی حیاتی را قربانیم می‌کنیم. و این یکی دیگر از دلایلی است که ما می‌خواهیم بر ارتباط تمرکز کنیم تا اصلاح رفتار : اگر ما پایه محکمی با فرزندانمان نسازیم : پایه‌ای مبتنی بر اعتماد ، درک  و کنجکاوی – در این شرایط هیچ چیز آن‌ها را به ما وابسته نمی کند.  

برگرفته از کتاب درون خوب نویسنده دکتر بکی کندی 

مترجم منصوره نصرتی کردکندی  

قطعات لیفتراک
نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها