رفتن به محتوا
ثبت شرکت در عمان
کد خبر 640672

«بازتاب گسترده زندان در زندان» فائزه هاشمی

ساعت 24 - نامه فائزه‌هاشمی بیشتر به خاطر محتوای آن و نکاتی که بیان کرده بود، بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد. او در این نامه تقریباً مفصل خود از بند زنان زندان اوین به عملکرد ناشی از «دیکتاتوری» برخی زندانیان زن، به ویژه زندانیان قدیمی و مشهور اشاره کرده و نمونه‌هایی از آن‌ها را که «فاشیستی» نامیده، فهرست‌وار آورده است. بخش‌های خبرساز این نامه در زیر می‌آید:

زندان اوین، بند زنان سیاسی، همجواری با مبارزین نام‌آشنا، خاطرات خوب و بد، تلخ و شیرین، باورهای مشترک و گاها در عمل متفاوت. در کلام عالی و در عمل خالی، نظریه‌پردازانی از درون تهی. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سال‌ها با آن مبارزه کرده‌اند، بر سر هم‌بندی‌های خود می‌آورند. هم‌بندی (بخوانید گروه فشار داخل بند) هم‌بندی را می‌پاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص می‌کند، آزادی او را سلب می‌کند، به او انگ و تهمت می‌زند، او را تهدید می‌کند، آرای او را دور می‌ریزد، ضرب‌و‌شتم نثارش می‌کند، فضای وحشت و خفقان می‌آفریند؛ چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده و عجیب‌تر، سکوت یا همراهی و ادامه‌ دوستی برخی دیگر از مشاهیر در بند با این اندک سلطه‌گران است. برای من که در سال ۱۳۹۱ نیز در زندان بودم، در مقایسه با این دوره چنین شرایطی به ابتذال کشیدن مبارزه است. در آن سال چپ‌ها و پادشاهی‌خواهان را نداشتیم. می‌گویند برخی از چپ‌ها هرجا و هر زمان که تعدادشان زیاد می‌شود، باند تشکیل می‌دهند، دسته‌جمعی به دیگران تهاجم می‌کنند، از خطاهای هم‌ حمایت می‌کنند و دیگران را به خاک سیاه می‌نشانند. برای برخی از این مبارزین، زندان مکانی است که با آن شخصیت و اعتبار و شهرت کسب کرده و می‌کنند. فقط بودن در زندان برایشان ارزش است و عملا در تعارض با آرمان‌های سابق خود روزگار سپری می‌کنند. با ایجاد هیاهو و فحاشی و شعار مانع رای دادن برخی از زندانیان در انتخابات ریاست‌ جمهوری اخیر شدند. از هشت صبح تا ۱۲ شب روز جمعه در راهروی منتهی به درب خروجی بند نشستند، هم‌بندی‌هایشان را چون ماموران امنیتی پاییدند و اجازه عبور ندادند. فضا به‌قدری خوفناک بود که زندانبانان نیز جرات باز کردن درب برای عبور رای‌دهندگان را نداشتند و این هشت نفر نتوانستند رای بدهند. خبرسازی از طریق انتشار اخبار مبالغه‌آمیز و نادرست درباره افراد و وقایع داخل زندان. در فرهنگ لغات آن‌ها، ممنوع‌الملاقاتی یعنی تبدیل یک جلسه ملاقات حضوری به ملاقات کابینی. عدم دسترسی به پزشک، یعنی ویزیت شدن زندانی دو هفته یکبار توسط پزشک زنان، دو نوبت یا بیشتر سونوگرافی در دوران حاملگی، چک شدن فشار و قند و... چندبار در هفته و حضور پرستار در موارد ضروری. تغذیه نامناسب، یعنی در اختیار داشتن مواد غذایی خام ماهانه ازجمله لبنیات و حبوبات و برنج و... و دریافت ناهار و شام آماده به‌صورت روزانه با هزینه زندان و امکان خرید روزانه از فروشگاه کوچک زندان و خریدهای هفتگی از بیرون با خرج از جیب خود. دفاع از خود، یعنی حمله. بدنی کبود، یعنی یک نقطه سرخ شده به‌اندازه حداکثر ۲ در ۲ سانتی‌متر.

واکنش‌ها به نامه او فائزه‌هاشمی در نامه خود از هیچ زن زندانی نام نبرد اما انتقادات زیادی به رفتارهای برخی از آنان به خصوص زندانیان چپ وارد کرد. احمد زیدآبادی روزنامه‌نگاری که سابقه زندان طولانی دارد، در یادداشتی تلگرامی نوشت: «فائزه‌هاشمی با انتشار نامه‌ای از داخل زندان به موضوعاتی اشاره کرده است، که برای هر زندان‌کشیده باتجربه و مستقلی، طنینی آشنا دارد. خانم هاشمی با نوشتن این نامه، شجاعت بی‌مانندی از خود نشان داده است. چنین حرکتی شجاعتی فراتر از به چالش کشیدن مخوف‌ترین دولت‌ها را طلب می‌کند و فقط کسانی ارزش و اهمیت آن را فهم می‌کنند که تجربه‌ای مشابه داشته باشند. در زندان‌های دوران پهلوی هم داستان همین بوده است، اما قربانیان این شیوه‌ها، عمدتاً از سر محافظه‌کاری اما با پوشش مصلحت‌گرایی و پیشگیری از «سوءاستفاده رژیم» روی مشکلات خاک می‌ریختند و تمام بدسگالی‌ها را به «فشار زندان» نسبت می‌دادند. به همین دلیل، پس از آنکه درهای زندان گشوده شد، مردم عادی، تک تک زندانیان سیاسی را بر دوش‌های خود گرفتند و با شور و شوق آنان را در شهر چرخاندند، غافل از آنکه چند ماه بعد، برخی از همین «قهرمانان» از شدت جاه‌طلبی شخصی و گروهی، به روی هم اسلحه خواهند کشید و به جای آزادی و دمکراسی و عدالت، جامعه را غرق خشونت و خونریزی خواهند کرد. خانم هاشمی باید منتظر تندترین حمله‌های لفظی از هر سو علیه خود باشد، اما شجاعت اخلاقی و سیاسی او که «صدای بی‌صدایان واقعی» شده است، نزد خداوند بی‌اجر نخواهد ماند. » عباس عبدی، دیگر روزنامه‌نگاری که او نیز سابقه زندان دارد هم در واکنش به این نامه نوشت: «گرچه ۳۸ ماه زندان بودم ولی از همان موقع همیشه خوشحال بودم که علی‌رغم سختی‌های زندان انفرادی، فقط یک ماه را در بند عمومی به سر بردم. این حس ناشی از تجربیات زندانیان بند سیاسی(پیش و پس از انقلاب) بود که یا شنیده یا مطالعه کرده بودم و هیچگاه دوست نداشتم در چنین فضایی آکنده از بدبینی و اتهام زنی و بسته‌ای زندگی کنم. جالب است که در همان یک ماهی که در بند عادی بودم زندانیان سیاسی این بند در اقلیت بودند و تازه از بند سیاسی به آنجا آمده بودند و چقدر از فضای بند زندان سیاسی بد می‌گفتند و خوشحال بودند که به بند زندانیان عادی و مالی آمده‌اند. در این سال‌ها هم توصیف‌های زیادی از زندان عمومی بندهای سیاسی شنیده بودم که موجب تاسف بود. بخشی از بدبختی‌های دوران پس از انقلاب محصول همین تنش‌های درون زندان بود که پس از انقلاب روی مردم و جامعه آوار شد. »

پروانه سلحشوری، نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم نوشت: «نوشتن دردنامه‌‌، نشانگر عمق عدم رواداری در جامعه‌ای است که حتی زندانیان تحمل عقاید یکدیگر را ندارند. بستر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و عدالت قضایی در ایران نیازمند جدی تحول، رواداری و مدارا است.»

آتش شاکرمی، خاله نیکا شاکرمی، نوجوانی که در جریان اعتراضات مهسا کشته شد، نیز در اینستاگرام نوشته است: «سوای اینکه گوینده چه کسی ست و زمان درست انتشار چنین متنی کِی است، آنچه من ِ شهروند خواندم به عنوان یک سند افشاگر و هشداردهنده (که شخصاً این مدت بسیاری از اینها را از زبان زندانی‌های سابق شنیده‌ام) ارزش تاریخی و تامل دارد. »

این نامه واکنش‌های منفی نیز کم نداشت. عوض کردن جای زندانی و زندانبان، وقت‌نشناسی در انتشار این نامه و مقصر بودن پدر او در بسیاری از این مسائل از جمله واکنش‌های منفی و تندی بود که به نامه «زندان در زندان» فائزه‌هاشمی نشان داده شد. روزنامه توسعه ایرانی

قطعات لیفتراک
نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها