کوره راه مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم
ساعت 24 - احیای برجام دیگر ناممکن به نظر میرسد و واقعیت این است که سیاست خارجیایران با چنان گرههای کوری مواجه است که به بار سنگینی روی دوش دولت چهاردهم تبدیل شده است. این شرایط به مراتب از وضعیت دولتهای یازدهم و دوازدهم و حتی دولت سیزدهم پیچیدهتر است و باید گفت که دولت چهاردهم در سیاست خارجی یک ویرانه کامل را تحویل گرفته است.
زمانی که دولت یازدهم پای میز مذاکره با غرب نشست، قدرتهای جهانی درباره مذاکره با ایران اشتراک نظر داشتند اما هماکنون هیچ چارچوبی برای توافق با ایران وجود ندارد و قدرتهای جهانی درباره رویکرد مواجهه با ایران هیچگونه اشتراک نظری ندارند. همین مسئله از اساس گفتوگو با ایران را دشوارتر از همیشه کرده است. حالی که آمریکا درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم را تسلیت گفت، انتخاب مسعود پزشکیان به ریاستجمهوری را تبریک نگفت و کشورهای بلوک غرب با ریاستجمهوری مسعود پزشکیان بسیار سرد برخورد کردند. این مسئله از نگاه رئیسجمهوری ایران دور نماند و پزشکیان هم در یادداشتی که از او در روزنامه تهرانتایمز به زبان انگلیسی منتشر شد، از روسیه و چین به عنوان شرکای استراتژیک ایران نام برد و قدردانی کرد.
دولت چهاردهم نگاه واقعبینانهای به سیاست خارجی دارد. از یک طرف روسیه و چین و بلوک شرق را در معادلات سیاست خارجی خود مهم میشمارد و از سوی دیگر پزشکیان، عباس عراقچی را به سمت وزیر خارجه خود برگزید؛ سیاستمداری که سابقه طولانی مذاکره با غرب را دارد و در عالم سیاست غرب، چهرهای شناختهشده است. در واقع دولت چهاردهم نه مانند دولتهای یازدهم و دوازدهم شیفته تعامل با غرب است و بلوک شرق را نادیده میگیرد و نه مانند دولت سیزدهم شیفته بلوک شرق است و دولتهای غربی را نادیده میگیرد. به نظر میرسد دولت چهاردهم توازن منفی بین قدرتهای بزرگ را در نظر گرفته و در عین حال در حال تعمیق روابط خود با همسایگان است. این مسئله در واقع الگوی سنتی سیاست خارجی ایران بوده است و با عقلانیت نسبت نزدیکتری دارد. ضمن اینکه کشورهای منطقه هم این سیاست را در پیش گرفتهاند و در حقیقت از الگوی سنتی سیاست خارجی ایران گرتهبرداری کردهاند.
در حال حاضر مهمترین چالش برای گفتوگو با غرب، یافتن یک چارچوب جدید است؛ چراکه برجام دیگر کارکرد ندارد و در حال حاضر مسائل هستهای و فراهستهای در سیاست خارجی به هم گره خورده است. این در حالی است که در زمان امضای برجام، منافع مشترکی وجود داشت که قدرتها را سر میز مذاکره بنشاند؛ در آن زمان ایران در ماجرای شبهجزیره کریمه یا جنگ سوریه و یمن مواضعی نزدیک به روسیه داشت. در عین حال روسیه و چین تمایلی به هستهایشدن ایران نشان نمیدادند. از آن سو بلوک غرب هم دنبال رفع بحران شبهجزیره کریمه و مسائل سوریه و یمن بود و مخالف هستهایشدن ایران. تلاش برای رفع این چالشها و جلوگیری از هستهایشدن ایران، منافع مشترکی ایجاد کرد تا قدرتها را سر میز مذاکره بنشاند. اما حالا شرایط بسیار متفاوت شده است. برنامه هستهای ایران به پیشرفت غیرقابل برگشت رسیده است و دیگر فرمول محدودکردن برنامه هستهای ایران کارایی ندارد. در جنگ اسرائیل و غزه هم که آمریکا هرگز حاضر نمیشود دست از حمایت از اسرائیل بردارد. از سوی دیگر تجربه رفع تحریم ایران، برای غرب دستاورد اقتصادی نداشت و از آن سو آمریکا هم ثابت کرده که قابل اعتماد نیست و نهتنها دونالد ترامپ از برجام خارج شد، بلکه جو بایدن هم برای آزادسازی منابع بلوکه ایران در کره جنوبی بدعهدی کرد. بنابراین شرایط امروز بسیار پیچیده است و احیای برجام عملا ناممکن شده است.
این ادعاها بیشتر شعارهایی برای تریبونهای سیاستمداران است، اما واقعیت این است که تحریم، غل و زنجیر سنگینی به پای اقتصاد ایران بسته است.درست است که اقتصاد از پای درنیامده، اما نهتنها توسعه متوقف شده است بلکه مشکلات به زیرساختهای اقتصادی رسیده و چالشهای بزرگ هشداردهندهای در اقتصاد کشور بروز و ظهور کرده است. این در شرایطی است که کشورهای همسایه به سرعت مسیر پیشرفت خود را ریلگذاری کرده و در حال پشت سر گذاشتن ایران هستند. ضمن اینکه سود تحریم ایران به جیب اقتصاد سایر کشورها ازجمله همسایگان و چین رفته است. بنابراین رفع تحریم برای اقتصاد کشور یک الزام است. همسایگان ایران برای توسعه اقتصادی ریلگذاری کردهاند و سرمایهگذاری وسیعی انجام دادهاند. بنابراین آنها تمایل ندارند که ایران دچار تنش و چالش جدی شود و این چالش منطقه را درگیر کند. از سویی همسایگان ایران تمایل ندارند که برنامه هستهای کشور به راههای مخاطرهآمیز بکشد. از آن سو تحریم ایران میتواند فرصتهای اقتصادی متعددی برای همسایگان ایجاد کند. بنابراین تعلیق شرایط ایران و وضعیت فعلی برای آنها میتواند ایدئالترین گزینه باشد. ضمن اینکه ایران در تعامل با همسایگان بعضا دچار اشتباهات محاسباتی شده است و مثلا در حالی که روابط را با عربستان حسنه کرده و اهرم فشار خود را از دست داده، هیچ امتیاز اقتصادی از این کشور دریافت نکرده است یا در ماجرای حمله به خاک پاکستان روابط بین دو کشور مخدوش شده و تبعات آن میتواند گستردهشدن سایه تهدید تروریسم در مرزهای شرقی باشد. به نظرم این مسائل نشان از ضعف دستگاه دیپلماسی است و دستگاه دیپلماسی در دولت چهاردهم میتواند رویکردهای هوشمندانهتری نسبت به مسائل داشته باشد و منافع کشور را به صورت حداکثری تامین کند. علی واعظ درگفت وگو با شرق
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.