روش های مبتنی بر شواهد در تربیت فرزند
تربیت فرزند ، فراتر از تغییر رفتار
ساعت 24- در دنیای امروز که علم و دادهها بر بسیاری از جنبههای زندگی ما سایه افکندهاند ، والدین نیز به دنبال رویکردهایی هستند که بر اساس شواهد علمی و پژوهشهای روانشناسی ، آنها را در تربیت فرزندانشان یاری میدهند. رویکردهای مبتنی بر شواهد ، با تاکید بر تغییر کودکان ، به عنوان راهکاری موثر برای اصلاح رفتارهای نامطلوب معرفی می شوند. اما آیا این رویکردها به تنهایی برای تربیت فرزندانی سالم و شاد کافی است ؟ در این نوشته به بررسی محدودیتهای رویکردهای صرفا رفتاری در تربیت می پردازیم. با اینکه تغییر رفتار یک هدف مهم است ، اما نباید تنها بر آن تمرکز کنیم. عوامل عمیق تری مانند احساسات ، ترسها و نیازهای درونی کودکان نیز نقش بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت آنها ایفا میکنند. با نادیده گرفتن این عوامل ، ممکن است به جای حل ریشهای مشکلات ، تنها به صورت موقت آنها را سرکوب کنیم.
من عاشق علم هستم. عاشق شواهد هستم و در این باره ، نوشتجات علمی زیادی وجود دارد - مطالعات بسیار واقعی در مجلات معتبر- که شواهدی برای روشهای اصلاح رفتار ارائه میدهد. والدین اغلب از من می پرسند : چگونه میتوانید با رویکردی در تربیت مخالف باشید که دادهها نشان داده است رفتار کودکان را تغییر میدهد ؟ چگونه ممکن است این روش بد باشد ؟ خوب ، این روش لزوما بد نیست. اما مشکل من با این روش این است : شواهد موجود در مورد تغییر رفتار ممکن است باعث شود ما از آنچه واقعا مهم است به نفع آنچه به راحتی قابل مشاهده است چشم پوشی کنیم.(اگر چه شواهد تغییر رفتار مفید هستند ، اما نباید تنها بر آنها تکیه کنیم و باید به عوامل زیر بنایی و مهم تر نیز توجه داشته باشیم )و این موضوع کمی بی معنی به نظر میرسد.
یکی از سرپرستهای مورد علاقه ام یکبار به من گفت : اگر بخواهم میتوانم مطالعهای انجام دهم که نشان دهد صد در صد کاهش رفتارهای مشکل ساز را به همراه دارد ! اگر هر بار یک کودک خردسال کاری "ناپسند " انجام داد ، والدین او را کتک بزنند یا او را مجبور کنند که یک شب در خیابان بخوابد. ..مطمئن هستم که مطالعه من نشان خواهد داد که کودک پس از چند هفته مطیع تر به نظر خواهد رسید.
"رئیس من به هیج وجه از بد رفتاری حمایت نمی کرد. منظور او این بود که باید دادهها را با دقت بررسی کنیم و اینکه تغییر رفتاری که با ترساندن یا مجبور کردن افراد ایجاد میشود ، دادهای برای افتخار نیست- لاف زدن نیست. راهنماییهای مبتنی بر شواهد در مورد تربیت فرزند ،موفقیت را اغلب با تغییر یا عدم تغییر رفتار می سنجند. این رویکرد ، یک چارچوب " رفتار محور " را دنبال میکند. اما به نظر من رویکرد رفتار محور کافی نیست تا چیزی را موفق کند.
اگر فرزندتان قاپیدن اسباب بازی خواهر ش را متوقف کرده است ، اما هنوز نگران است که خواهر نوزادش کل دنیا را بهم میریزد ، شما واقعا به او کمک نکرده اید ، فقط موقتا به خودتان کمک کرده اید –، تا زمانی که احساساتی که انگیزه رفتار بودند وحالا بزرگتر شدهاند چون دیده یا کمک نشدهاند ، جایی دیگر بیرون می زنند. اگر بیش از حد روی تغییررفتارهای سطحی کودک تمرکز کنیم ، ممکن است جنبههای عمیق تر و انسانی تر وجودمان را نادیده بگیریم. به جای اینکه به احساسات ، ترسها و نیازهای درونی خود و دیگران توجه کنیم، فقط به نتایج بیرونی و قابل مشاهده رفتارها اهمیت میدهیم. این رویکرد میتواند به روابط افراد ، به خصوص بین والدین و فرزندان ، آسیب برساند.
بر گرفته از کتاب باطن خوب / نویسنده دکتر بکی کندی
ترجمه : منصوره نصرتی کردکندی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.