رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 641332

رازهای رفتار کودکان و راهکارهایی برای فهمیدنشان

ساعت 24-منصوره نصرتی کردکندی – کودکان زبان خاص خود را دارند، گاهی اوقات آن‌ها با جیغ‌ها، گریه‌ها و رفتارهای نامتعارفشان سعی می‌کنند به ما چیزی بگویند. اگر بتوانیم این زبان را بفهمیم، می‌توانیم ارتباط عمیق‌تری با آن‌ها برقرار کنیم و به رشدشان کمک کنیم.

حال سوال اصلی این است چگونه می‌توانیم به جای تمرکز بر رفتار ظاهری کودک، به دلایل و انگیزه‌های پشت آن رفتار پی ببریم؟ این ایده خیلی خوبی به نظر می‌رسد اما وقتی پسرم به ما ناسزا می‌گوید یا دخترم غذا را پرت می‌کند یا هر دو بچه روی مبلمان می‌پرند، انجامش خیلی سخت است.

برای پاسخ به این سوال همانطور که قبلا اشاره کردم همه چیز باکنجکاوی و سوال ازخودتان آغاز می‌شود در اینجا سوالاتی که در لحظات سخت می‌توانید از خودتان بپرسید را ارائه می‌دهم:

*بهترین و مثبت‌ترین تفسیر من از رفتار فرزندم چیست؟

*در آن لحظه چه اتفاقی برای کودک افتاد؟

*کودکم درست قبل از بروز آن رفتار چه احساسی داشت؟

*چه انگیزه‌ای بود که فرزندم در کنترل آن مشکل داشت؟

*چه اتفاق یا تجربه مشابهی مانند تجربه کودکم در زندگی من بوده است؟

در شرایط مشابه شرایط فرزندم چگونه عمل کرده ام؟

*کودکم احساس می‌کند من چه چیزی را در مورد او نمی‌فهمم؟

*اگر به یاد داشته باشم که کودک یک بچه خوب است که مشکل دارد، او با چه چیزی مشکل دارد؟

*در زیر این رفتار چه موضوعات عمیق‌تری دیده می‌شود؟

وقتی این سوال‌ها را از خود پرسیدیم و با فرض اینکه در پاسخ به سوالات صادق هستیم، قدم بعدی رسیدگی به هر چیزی است که کشف کرده‌ایم و تمام تمرکزمان را روی تقویت رابطه با کودک بگذاریم. بیایید با یک مثال به طور مفصل بررسی کنیم تا آن را بهتر درک کنیم. پس از اینکه به پسر چهار ساله‌تان گفتید در هنگام تماس کاری باید ساکت باشد، اما او به جای ساکت شدن، شروع به پرتاب وسایل روی میز شما و جیغ کشیدن کرده است. پس از پایان تماس کاری، به جای سرزنش پسر خود، به خود یادآوری می‌کنید که رفتار او یک پنجره است و بهترین و مثبت‌ترین تفسیر خودتان را پیدا می‌کنید: فرزند شما واقعا توجه شما را می‌خواست، احساس نادیده گرفته شدن داشت و نمی‌توانست این احساسات را در جسم کوچک خود مدیریت کند. شما به زمانی فکر کنید که می‌خواستید توجه شریک زندگی‌تان را جلب کنید که در حال گشت‌وگذار بی‌هدف در اینترنت بود، چقدر احساس ناراحتی کردید و در نهایت چگونه رفتار کردید و فریاد زدید -وقتی به این باور رسیدید که این حالت بین شما و همسرتان تفاوت چندانی با آنچه بین شما و کودکتان اتفاق افتاد ندارد. شما به پسرتان می‌گویید: من می‌دانم وقتی وسط بازی‌مون باید کار مهمی مثلا تلفن جواب بدهم و بازی را متوقف می‌کنم، چقدر احساس ناراحتی می‌کنی و غمگین می‌شوی. درک می‌کنم. کمی بعد می‌توانید بگویید بیا با هم یک رمزی بین‌مان بگذاریم مثلا وقتی من مجبورم تلفن را پاسخ بدهم با هم دست بدهیم و این یک راز بین ماست به این معنی که من هنوز حواسم به شما هست.

برگرفته از کتاب :باطن خوب / نویسنده : دکتر بکی کندی 

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها