منازعه جمهوری اسلامی و امریکا، تمام نشدنی است
این جنگ ضدواقعه است و من قبول نمیکنم که نیروهای اسراییلی از وقوع آن باخبر نبودهاند. بلکه آنها با احتمال چنین حملاتی زندگی میکنند و اگر این حمله در ابعاد گسترده از طریق حماس انجام شده است آن را نادیده نخواهند گرفت. لذا این جنگ نه ۲۲ روز و ۳۳ روز بلکه بسیار طولانیتر خواهد بود و اکنون نزدیک یک سال است که جنگ در منطقه جریان دارد. بعد از بحران اوکراین و جنگ بین روسیه و اوکراین به این نکته اشاره داشتم که با مدل سناریوی شکار مار بوآ در خاورمیانه با وجود شکارچی به نام اسراییل چنین برنامهای ایجاد خواهد شد و هدف آن تهران است.
بعد از بحران اوکراین و جنگ بین روسیه و اوکراین به این نکته اشاره داشتم که با مدل سناریوی شکار مار بوآ در خاورمیانه با وجود شکارچی به نام اسراییل چنین برنامهای ایجاد خواهد شد و هدف آن تهران است.
اکنون نیز این معنا هویداست که اسراییل یک برنامه جامع عملیاتی در ارتباط با جبهه مقاومت دارد که سر آن را در ایران میداند و ایالات متحده آمریکا در یک سال اخیر تلاش کرد تا بتواند هجوم اسراییل به سمت مرزهای درگیری مستقیم با تهران را کنترل کند.
چرا که ایالات متحده امریکا یک دولت قابل کنترل در تلآویو و یک دولت توسعهگر در فلسطین میخواهد تا بتواند کنترل اوضاع در خاورمیانه عربی را دارا باشد. اکنون اسراییل در موضع قدرت از منظر ایالات متحده امریکا قرار گرفته است. مبادی کنترل آمریکا در یک ساله گذشته خود را به اسراییل تحمیل کردهاند و اکنون آنها هستند که مبادی کنترل را برمیدارد تا بتواند به اهداف واشنگتن در خاورمیانه با مدیریت اسراییل دست پیدا کند.
بهعبارت دیگر امریکاییها به افکار عمومی جهان اعلام میکنند که نتانیاهو قابل کنترل نیست در حالی که آنها اهرمهای فشار و کنترل بر نتانیاهو را دارا هستند. هرچند که این اهرمها در قبال نتانیاهو در مقابل دیگر کشورهای جهان هم زیادتر و هم کمتر است. بههر تقدیر حمایت امریکا از دولت تلآویو معین و مشخص است و از این نظر بیشتر است. از این نظر هم کمتر است که لابیهای اسراییلی بسیار قدرتمندی در نظام سرمایهداری دارند.
اما بههر روی باید بپذیریم اکنون اسراییل در روز دوشنبه ۲۴ سپتامبر به گونهای عمل کرده که خونینترین روز در تاریخ لبنان در دهههای گذشته رقم خورده. اگر چه حزبالله هم حملاتی به اسرائیل داشته اما این حملات در اوزان گوناگون صورت گرفته و نتایج گوناگون دارد. از ترور عاملیتهای اصلی نظامی حزبالله و حتی عاملیتهای ایدئولوژیک و مذهبی تا زدن زیرساختهای حزبالله، به گونهای که رئیس ستاد ارتش اسراییل میگوید ما هر آنچه را که در ۲۰ سال گذشته حزبالله درست کرده را نابود کردهایم،
بالطبع این معنا نشان دهنده گستره جنگ در خاورمیانه است. اگر حزبالله و حامیان آن جواب ندهند، بازدارندگی ناشی از چند دهه تلاش از دست خواهد رفت. به بیان دیگر ترور شهید سلیمانی، فخریزاده و هنیه و اقدامات نظامی و ایضایی که قبلا انجام گرفته، حالا اوج گرفته است.
لذا اکنون اسراییل جنوب لبنان را هدف قرارداده و نخست وزیر رژیم صهیونیستی علنا اعلام میکند جنگ ما با لبنان نیست و جنگ ما با حزبالله و تهران است. این معنای نشان میدهد نوبت بعد از لبنان به تهران میرسد. آنچه پس از جنگ اوکراین به نام سناریوی شکار مار بوآ برای مسکو و تهران مطرح کردند؛ همین نقشه بوده است. اینکه امریکا میگوید غرب دیگر نمیتواند اسراییل را کنترل کند، یک امر از پیش تعیین شده برای عبور از این وضعیت در بعد از ضدواقعه هفت اکتبر بوده است.
لذا ایجاد فضایی که در آن ایران تن به خواستههای غرب و حتی خواستههای پمپئو وزیرخارجه سابق امریکا تنظیم کرد، عملی خواهد شد. عوض شدن ادبیات ایالات متحده امریکا در قبال ایران تنها یک عمل تاکتیکی است. همانگونه که وزیرخارجه ایران به درستی میگوید، منازعه بین ایران و امریکا، تا نظام جمهوری اسلامی هست، تمام نشدنی است و ما باید به مدیریت منازعه بپردازیم؛ آنها رهبری منازعه را به عهده گرفتهاند و اجازه نمیدهند در زمین بازی آنها ایران نقشی را برعهده بگیرد.
مطهرنیا - خبرانلاین
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.