قیمت بنزین چقدر باشد؟
ساعت 24 - عباس عبدی در اعتماد نوشته است: دولتی که بخش عمده منابع خود را صرف یارانههای انرژی میکند، توان پرداخت دستمزد واقعی به کارکنان خود و حمایت موثر از معیشت مردم را ندارد. این یک چرخه معیوب است که اگر ادامه یابد، عوارض آن بیشتر و بیشتر خواهد شد و راه تغییر آن روز به روز سختتر خواهد شد.
فروش در حد رایگان انرژی منابع دولت را میبلعد و همین کمبود منابع، توان دولت برای حمایت واقعی از معیشت را کاهش میدهد. به علاوه بیشترین سهم این تفاوت قیمت به جیب پولدارها میرود پس بیاییم با یک تیر چند نشان را بزنیم. قیمتگذاری را از همه حاملهای انرژی حذف کنیم. سبد معادل آن را به قیمتهای موجود به مردم بدهیم تا از مابهالتفاوت آن بهطور مساوی بهرهمند شوند. رقابت را در تولید ایجاد کنیم. امکان حضور بخش خصوصی را در فرآیند تولید فراهم کنیم. در صورت نیاز و بر اساس عقل سلیم برای بخشی از تولید هم یارانه انرژی منظور کنیم.. هر اصلاح ساختاری نیازمند نقطه آغاز است و اصلاح قیمتها میتواند محرک سایر اصلاحات باشد. البته این گذار باید تدریجی و با حمایت هدفمند از اقشار آسیبپذیر همراه باشد که قطعا مطلوبتر از وضع فعلی برای آنان است. ادامه وضع موجود منابع ملی را هدر میدهد، مانع نوسازی صنعتی میشود، فاصله فناورانه ما با جهان را افزایش میدهد و مهمتر از همه، آینده نسلهای بعد را به خطر میاندازد. عقل سلیم حکم میکند که اصلاحات را از جایی شروع کنیم، قیمتهای واقعی را محور این اصلاحات قرار دهیم. این مسیر دشوار، اما اجتنابناپذیر است. هر چه بیشتر تعلل کنیم، هزینه اصلاحات بیشتر خواهد شد. در ادامه و در مخالفت با افزایش قیمت به صورت دستوری معتقدم که معمولا دولتها ادعا میکنند که اگر قیمت یک کالا واقعی شود منابع حاصل از آن صرف حمایت از اقشار ضعیف یا آموزش یا... خواهد شد. این اتفاق در ایران روی نمیدهد و یکی از ریشههای بیاعتمادی نیز هست. برای همین مردم هم به درستی این ادعا را نمیپذیرند و باید اصل کالا را در اختیار خود مردم قرار داد. به ویژه اینکه هزینه حکومت در خیلی جاهای دیگر هم بالاست بدون اینکه نفعی برای مردم داشته باشد. مثلا بودجه مردم را به صدا و سیما میدهند که سودی برای مردم ندارد حتی اجازه داده نمیشود که زیان آن بررسی شود یا بودجه بعضی از نهادهای خاص و... که بالطبع مردم به این دلایل با افزایش قیمتها موافقت نخواهند کرد. نکته مهمتر اینکه مساله فقط قیمت بنزین به عنوان یک کالا نیست، بلکه هدف اصلی تغییر رویکرد نسبت به اقتصاد است. مشکل وجود قیمتگذاری دستوری است که تبعات این قیمتگذاری دستوری و قاعده شدن آن در تمام حوزههای سیاسی و اجتماعی بازتاب پیدا میکند. جنس بنجل را گران میدهند و جنس خوب را ارزان قیمتگذاری میکنند. در مورد نیروی انسانی هم همین گونه قیمتگذاری میکنند. سرانجام اینکه چنین تغییرات اقتصادی بدون مشارکت مردم و نیز در غیاب شرایط مساعد اجتماعی سیاسی به نتیجه نخواهد رسید. با بیان این نکات بنزین یک مصداق است برای فهم سازوکار شرایط سیاستگذاری کشور که در زمینههای دیگر و کالاهای دیگر هم دیده میشود. دیر یا زود کشور باید با این موضوع مواجه شود. در پایان متذکر باید شد که قیمت پایین حاملهای انرژی عوارض گوناگونی دارد؛ مصرف بیش از حد انرژی؛ کاهش انگیزه برای بهینهسازی و صرفهجویی؛ افزایش یارانهها و فشار بر بودجه دولت که در نهایت از جیب ملت برداشته خواهد شد؛ کاهش سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر؛ آلودگی محیط زیست و بالاخره کاهش نوآوری در فناوریهای پاک از جمله این عوارض است و حتی نابرابری را هم افزایش میدهد که معلوم نیست چرا باید چنین تبعاتی را پذیرفت؟ البته در ساختاری که عقل سلیم نتواند کارایی داشته باشد، این سیاستها دور از انتظار نیست.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.