رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 644368

فراتر از قتل یک پزشک

عباس عبدی

ساعت 24 - متاسفانه انتشار آمار خودکشی از سال ۱۴۰۰ متوقف شده است. آماری که قبلا هم محدود منتشر می‌شد. ما از معدود کشورهایی هستیم که مرگ خودخواسته یا خودکشی در آن در حال افزایش است.

متاسفانه در دولت قبل چندبار انجمن علمی روان‌پزشکان در مورد خودکشی‌ها، به ویژه خودکشی دستیاران و کادر درمان به وزیر بهداشت وقت نامه نوشت که بی‌پاسخ ماند. ‌گر چه نرخ خودکشی در ایران از میانگین جهانی کمتر است ولی چون روند افزایشی دارد و در دهه گذشته حدود ۴۰ درصد بیشتر شده، نیازمند اراده جدی برای شناخت و اقدام است.

این یادداشت در مقام بحث درباره خودکشی نیست، بحث درباره قتل‌. یک پزشک متخصص قلب در یاسوج به وسیله برادر یکی از بیماران فوت شده جلوی منزلش با اسلحه و چاقو باست. با این توجیه که خطای پزشکی در این فوت نقش موثری داشته است. قاتل حتی پس از قتل جری شده و استوری گذاشته و نه تنها از جنایت خود دفاع کرده، بلکه تهدید هم کرده و تعدادی از افراد هم زیر پست او جملات تاییدآمیز نوشته‌اند.

قصد من پرداختن به صحت و سقم ادعای قاتل نیست. ادعایی که مراجع قانونی رد کرده‌اند، ولی فرض کنیم که خطای پزشکی هم بوده، خب اگر چنین است، باید سالانه به ازای 6/2 میلیون نفر که در کشورهای با درآمد متوسط به پایین بر اثر خطای پزشکی می‌میرند از کادر درمان انتقام گرفت.  

همچنین سالانه در ایالات متحده ۲۵۰ هزار نفر به دلیل خطای پزشکی فوت می‌کنند، پس در این صورت باید سالی ۲۵۰ هزار پزشک کشته شوند. احتمالا در ایران باشد، ۲۵۰ هزار قاتل هم اعدام شوند! آن هم ایرانی که خطای پزشکی در آن تاکنون کمتر از ارقام جهانی بوده است. البته و به احتمال فراوان در آینده به دلیل آمدن پزشکان سهمیه‌ای و کاهش تجهیزات و خدمات و حقوق و دستمزد بیشتر شود. بحث دفاع از خطای پزشکی نیست، چون خطا لازمه هر مسوولیتی است. در جامعه‌ای که با فرصت و دقت‌های بالا، حتی خطاهای رسیدگی قضایی بسیار زیاد است، چگونه انتظار داریم که پزشکان در بیمارستان‌های شلوغ و امکانات کم و پرستاران بی‌انگیزه، در موضوع مهم و پیچیده پزشکی مرتکب خطا نشوند! چنین انتظاری خودش بزرگ‌ترین خطا است و مانع جدی در برنامه‌ریزی برای کاهش خطاهای پزشکی است. خطای مهم دیگری که وجود دارد، عدم توجه به تفاوت نگاه پزشک به بیمار و نگاه همراه بیمار است. اگر ما فرزند یا مادر یا همسر یا دوست خود را به بیمارستان ببریم، برای ما هر یک از آنان یک تکه از وجودمان هستند. ما کاملا احساسی به مساله نگاه می‌کنیم و حق هم داریم، مرگ و زندگی آنان موجب ناراحتی و خوشحالی شدید ما می‌شود. در حالی که این مساله برای کادر درمان از زاویه حرفه‌ای مطرح است. برای آنان همه بیماران، فقط یک بیمار هستند. آن‌ها نمی‌توانند و شاید نباید هم احساس همراهان بیمار را نسبت به او داشته باشند. مرگ یا زندگی و نجات بیمار برای آنان یک پدیده روزانه و مستمر حرفه‌ای و نه احساسی است ولی برای همراه بیمار یک استثنا و پدیده منحصر به فرد است. همراهان انتظار نادرستی دارند که پزشک و پرستاران هم مثل آنان به مساله نگاه کنند. این غیر ممکن است. اگر چنین انتظاری داشته باشیم، عملا درمان و حرفه پزشکی را بلاموضوع خواهیم کرد. اگر قرار باشد نگاه غسال هم مثل نگاه یک فرد عادی به جسد و مرده باشد، زندگی بر او تباه می‌شود و حتی امکان خوابیدن آرام هم نخواهد یافت. این مشکل مهمی است که در نظام درمانی جدید باید به آن توجه کرد.

از همراهان بیمار که شاهد گفت‌وگوی کادر درمان و احتمالا خنده آنان و نیز خوردن چای یا بی‌خیالی هستند، گمان می‌کنند که آنان هم باید مثل همراهان بیمار غم‌زده و ناراحت و گرفته و جدی باشند، در حالی که ماجرا برای آنان فرق می‌کند و باید هم فرق کند و الا امکان درمان سلب می‌شود.

عباس عبدی - اعتماد

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها