چالش های ساختن دوباره لبنان
ساعت 24 -بیشتر رهبران کنونی کشور، که از جنگ داخلی لبنان در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ آسیب دیدهاند، با دقت بیشتری تلاش میکنند تا از شدت یافتن قطببندیهای مذهبی جلوگیری کنند تا از تکرار اشتباهات گذشته پرهیز شود. اما برخی از این رهبران به وضوح این لحظه را فرصتی برای بازسازی توازن سیاسی کشور میبینند و شاید بخواهند نابرابریهای سیاسی بین جوامع مختلف لبنان را اصلاح کنند. ا
نتخاب رئیسجمهوری بدون موافقت حزبالله به شکل موثری موجب خواهد شد که جامعه شیعه آسیبدیده احساس کند که بیشتر از سیستم سیاسی جدید لبنان طرد و حاشیهنشین شده است. پیامدش میتواند بروز اشکال گوناگونی از درگیریها و ناآرامیها باشد. کشور ممکن است به دوران ترور سیاسی بازگردد یا حتی به هرج و مرج و آدمرباییهای دهه ۱۹۸۰.
برای جلوگیری از تبدیل خشونتها در جبهه اسرائیل – لبنان به بحران داخلی، احزاب لبنان باید با یکدیگر همکاری و نقشه راهی برای بازگرداندن کشور به مسیر درست تدوین کنند. آنها باید فوراً رئیسجمهور را انتخاب کنند، نخستوزیر جدیدی منصوب کنند و یک دولت اضطراری تشکیل دهند؛ دولتی که برای آغاز گفتوگوهای سیاسی جامع و فراگیر در مورد آینده لبنان و بازسازی نهادهای دولتی و مناطق ویرانشده از جنگ طراحی شده باشد. این گفتوگو باید اعضای کلیدی شبکههای مدنی سیاسی لبنان و همچنین فعالان برجسته کشور را شامل شود که جریانهای مهمی از جامعه لبنانی را نمایندگی میکنند.
این دست گفتوگوی ملی، چندین موضوع را در دستور کار خود خواهد داشت. نخستین آن باید وعدهای برای آینده بهتر به لبنانیها باشد، از گذر تدوین چشماندازی برای لبنان که یک برنامه بازسازی نهادهای دولتی را شامل باشد تا به چالشهای پیش روی اقتصاد سیاسی لبنان رسیدگی کند. دولت همچنین باید برنامهای برای مدیریت جابهجایی جمعیت اجرا کند، چرا که دهها هزار نفر به دلیل گستره ویرانیها، دست کم تا چند سال آینده به بازگشت به خانههایشان قادر نخواهند بود. چنین برنامهای باید به شهروندان لبنانی امکان دسترسی به حسابهای بانکیشان را بدهد، که بیشتر آنها از زمان شروع بحران مالی ۲۰۱۹ مسدود شدهاند. این برنامه باید به ویژه به حدود ۷۰ درصد از سپردهگذاران که کمتر از ۱۰۰ هزار دلار در حسابهایشان دارند کمک کند.
گفتوگو باید همچنین زمینه را برای اجرای نهایی توافق طائف در لبنان فراهم کند. این توافق یک مجموعه پیچیده از سازوکارهای تقسیم قدرت را ایجاد کرد و همچنین خواستار انحلال شبهنظامیان دولتی بود. اما با شکل گرفتن نهاد ریاستجمهوری لبنان، حزبالله سلاحهای خود را حفظ کرد. امروزه، پس از جنگ کنونی، زرادخانه حزبالله موضوعی بحثبرانگیزتر در کشور است.
برای متقاعد کردن حزبالله به انحلال سلاحهایش، لبنان به یک استراتژی دفاعی ملی نیاز دارد که نیروهای این گروه را در ارتش کشور ادغام کند. چنین گفتوگویی باید بر اعلامیه بابدا در سال ۲۰۱۲ تکیه کند، که توسط حزبالله و دیگر احزاب کلیدی لبنان پذیرفته شد و از لبنانیها خواست تا "از سیاستهای بلوکهای محلی و درگیریهای منطقهای و بینالمللی پرهیز کنند"، "از پیامدهای منفی تنشها و بحرانهای منطقهای دوری کنند" و به قطعنامه ۱۷۰۱ احترام بگذارند. یک گفتوگوی جامع در این زمینهها میتواند حزبالله و به تبع آن به جامعه شیعه اطمینان دهد. این گفتوگو میتواند بدترین تمایلات حزبالله را کاهش دهد در حالی که این گروه خود را با واقعیتهای تازه سازگار می سازد.
دنیای بیرونی باید در ترویج چنین گفتوگوهایی نقش داشته باشد، زیرا پایان جنگ در لبنان احتمالاً به عنوان بخشی از یک تسویهحساب منطقهای گستردهتر خواهد بود که شامل فرانسه، ایران، اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای کلیدی عربی مانند قطر، عربستان سعودی و احتمالاً امارات متحده عربی میشود.
در حال حاضر، مذاکرات آتشبس همچنان نقاط اختلاف قابل توجهی دارند، از جمله حفظ حاکمیت لبنان در حالی که اطمینان حاصل شود حزبالله مجدداً مسلح نشود. یک توافقنامه اسرائیلی – لبنانی که توسط ایالات متحده تهیه شده و به فایننشال تایمز درز کرده، بیشتر شبیه یک فرمان تسلیم کامل از دیدگاه لبنان است. طبق شرایط آن، لبنان تنها قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل را اجرا خواهد کرد، و اسرائیل آزاد خواهد بود که به ادامه پروازهای هوایی، بمبارانها و ورود به کشور بدون هیچگونه محدودیتی بپردازد. یک پیوست مربوط به این سند تضمینهایی از سوی ایالات متحده به اسرائیل خواهد داد که میتواند لبنان را هر زمان که احساس کند قطعنامه ۱۷۰۱ نقض شده است بمباران کند.
چنین توافقی باید توسط همه رد شود، زیرا حاکمیت لبنان را نقض میکند. تاثیر اصلی آن این خواهد بود که حزبالله میتواند روایت و هویت خود را به عنوان یک حزب مقاومت تایید کند. در عوض، واشنگتن باید با دوحه، پاریس، ریاض و دیگر شرکا همکاری کند تا حمایتهای مالی، نظامی و نهادی را به ارتش لبنان افزایش دهند تا به جنوب حرکت کند و مرزهای لبنان را تحت کنترل درآورد. این کشورها همچنین باید از طرحهای بازسازی به عنوان بخشی از توافق خود با لبنان حمایت و اطمینان حاصل کنند که حمایتهای آنها از طریق نهادهای دولتی لبنان هدایت میشود.
اما به طور فوری، جهان باید بر اسرائیل فشار وارد کند تا جنگ در لبنان را به پایان برساند. در غیر این صورت، این جنگ ممکن است به نابودی لبنان و مدل نادر و در حال زوال تنوع اجتماعی آن منجر شود؛ با پسلرزههای منطقهای بیشتر.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.