طی روزهای اخیر معاونان وزیر خارجه ایران با همتایان تروئیکای اروپایی خود و همچنین انریکه مورا معاون مسئول سیاست خارجی اروپا دیدار و گفتگو کردند، گفتگوهایی از جنس هستهای و رفع تخاصم. این مذاکرات که در ژنو انجام شد در ادامه گفتگوهایی بود که مهر ماه امسال به منظور ارزیابی شرایط و تبادل نظر در خصوص مجموعهای از موضوعات فیمابین ایران و سه کشور اروپایی در حاشیه مجمع عمومی ملل متحد در نیویورک برگزار شد.
انریکه مورا معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس در جمع بندی این دیدار نوشت که گفتوگوهای «صریحی» را در خصوص مساله هستهای، دخالت ادعایی ایران در جنگ اوکراین، تنشهای منطقهای و حقوق بشری داشته است و بر راه حل دیپلماتیک برای حل مساله هستهای ایران تاکید کرد.
برای بررسی بیشتر این مذاکرات به سراغ حشمت الله فلاحت پیشه رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس رفتیم و جویای تحلیل وی از این دیدار شدیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
ارزیابی شما از گفتگوهای ایران با تروئیکای اروپایی چیست و آیا بنظر شما این گفتگو ها دستاوردی برای ما خواهد داشت؟
من معتقدم که مذاکرات اخیر یکی از انفعالی ترین مذاکرات تاریخ جمهوری اسلامی است.
چرا؟
چون هدف این مذاکرات رفع دغدغههای اروپا است نه حتی پرداختن به دغدغههای ایران. یعنی به عبارتی بعد از سلسله فرصت هایی که در ایران سوزانده شد و بعضا فرصتهای احیای برجام که یکبار در سال آخر دولت روحانی فدای چالش داخل شد و سال اول مرحوم رئیسی نیز فدای منافع کشور روسیه شد و ایران فرصتهای مختلف را از دست داد. الان ما میبینیم که اروپاییها قطعنامهای را عیله ایران صادر کردند که این قطعنامه میتواند ۶ ماه دیگر به مکانیسم ماشه منتهی شود. بنابراین مذاکراتی از شکل انفعال شکل گرفت که هدف آن رفع دغدغههای اروپا است.
اروپاییها قبلا مهمترین دغدغهشان اوکراین بود ولی الان ما میبینیم که آقای انریکه مورا بعد از دیدار با طرف ایرانی یک فهرستی از ادعاها را مطرح کرده که اصلا قبلا برای اروپاییها مهم نبود. اگر طرفین از این مرحله بگذرند و برای ادامه مذاکرات توافق کنند معنای ان بازگشت به خوان اولی است که دوباره ایران میتواند برای اروپا مسائلی را مطرح کند.
اگر به آن مرحله بازگریدیم اولویت مسائل مطروحه کدام است؟
یکی از این مسائل مسئله هستهای است، یعنی به عبارتی مسئله هستهای به مسائل مختلف از جنگ اوکراین گرفته تا مسائل منطقهای به شدت پیچیده شده است. همه این مسائل اگر دنبال شود در نهایت طرف اصلی آمریکا است. من معتقدم این یک سیاست نخ نما است که ایران بخواهد از اختلاف اروپا و آمریکا استفاده کند. چرا که دیگر نه اروپا و آمریکا چنین اجازهای را میدهند و نه اینکه منافع ملی کشور چنین اجازهای میدهد.
به عبارتی میتوان بر این تصور بود که طرف اصلی مذاکرات آمریکا است؟
بله، واقعیت این است که در حال حاضر که ایران در حال مذاکره با اروپا است تا آمریکا از ابزار اروپا برای اجرای مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی استفاده نکند.
چنانچه مذاکرات ادامه پیدا کند آیا در دور بعدی طرف آمریکایی هم حضور خواهد داشت یا خیر؟
من معتقدم دور بعدی مذاکره شاید به دوران ترامپ بیفتد، موضع ترامپ در قبال نقش اروپا در برابر ایران مثل موضع بایدن نیست، ترامپ حداکثر جایگاهی را که برای این مذاکرات قائل باشد گرفتن یک گزارش از طرفهای اروپایی است.
در این صورت آیا دیپلماسی پنهان و با واسطه در زمان ترامپ برای ما دستاوردی خواهد داشت؟
خیر، این نوع دیپلماسی در زمان ترامپ عملا نتیجه نمی دهد. ترامپ فقط در حد یک گزارش از آخرین مواضع طرف ها و بویژه طرف ایرانی به چنین مذاکراتی اعتنا میکند. بعد از آن هر چه هست بین ایران و آمریکا است، چه دیپلماسی باشد و چه چالش. طبیعتا ترامپ سعی میکند ساز و کار یک فشار حداکثری را روی میز بگذارد و متاسفانه خیلی از شرکتهای چینی و روسی که ایرانیها ادعای همکاری با آنها را داشتند از همین حالا به استقبال فشار حداکثری ترامپ رفتهاند. ترامپ سعی میکند یک فشار حداکثری را اجرا کند و در عین حال هم همزمان سعی میکند طرفین را دعوت به مذاکره کنند.
یعنی ترامپ درصدد یک ارتباط مستقیم با ایران خواهد بود؟
ببینید ترامپ همان نقشی که برای اعضاء کابینه خود قائل است برای کشورهای اروپایی هم قائل است و از آنها استفاده میکند که ایران را پای میز مذاکره بکشاند. من معتقدم ترامپ مثل دموکرات ها نیست و سعی بر این دارد که آنچه که میگذرد بین ایران و اروپا باشد و حتی اگر امکان توافقی صورت بگیرد حتما زمینه همکاریهای اقتصادی بین ایران وآمریکا را نیز روی میز میگذارد. ترامپ هیچ معاملهای که به سود آمریکا نباشد را شروع نمی کند و بویژه اینکه مهم ترین فرصتی که در دولت ترامپ وجود دارد این است که ترامپ هزینه چالشهای دیگر را نمی دهد. ترامپ میداند چالش با ایران بدون اینکه سودی برای آمریکا داشته باشد هزینههای زیادی برای آنها دارد.
موضع ترامپ در خصوص بحث هستهای را چگونه ارزیابی میکنید؟
شاید ترامپ در موضوع هستهای با یک موضع سخت پیشنهاد مذاکره به ایران دهد ولی بر خلاف دموکرات ها موضوع هستهای و اختلافات اصلی با ایران را به همه مسائل دنیا ربط نمی دهد.
به بحث اصلی و مذاکرات ایران و اروپا برگردیم.
در این خصوص هم ایران و هم اروپا میدانند که چه جایگاهی در مذاکرات آینده دارند. ایران میداند که اروپاییها اگر آمریکا نباشد نمی توانند هیچ نقش مثبتی در قبال ایران بازی کنند ولی اگر آنها برای نقش منفی با آمریکا همراه شوند آن موقع اروپاییها نقش منفی را خوب بازی میکنند.
یعنی اروپاییها الان دارند نقش پلیس خوب را برای ما بازی میکنند؟
نه نه، من میگویم اگر اوضاع بین ایران و آمریکا خراب شود اروپاییها نقش منفی را خوب بازی میکنند. وقتی داستان بیرون رفتن آمریکا از برجام پیش آمد با اینکه اروپاییها سمت ایران بودند ولی نتوانستند هیچ نقش مثبتی را بازی کنند و به عبارتی آنها نقش منفی را خوب بازی میکنند و الان که بحث مکانسیم ماشه را دارند و کل مذاکرات ایران بر سر این موضوع است آمدهاند و همه ادعاهای طرح شده و طرح نشده را مطرح میکنند برای اینکه میز مذاکرات را یکجانبه علیه ایران بچینند. من معتقدم موضع قدرتی که اروپاییها الان شکل دادهاند با هدف حفظ جایگاه خودشان در معادلات زمان ترامپ است.
این مذاکرات تا چه حد از میزان تخاصم ایجاد شده بین ایران و اروپا خواهد کاست؟
اروپاییها مسائل مختلفی را مطرح میکنند ولی من معتقدم مهم ترین دغدغه آنها در قبال ایران حتی دغدغه هستهای هم نیست بلکه مهمترین دغدغه آنها دغدغه اوکراین است. کاری که از چند سال پیش ایران میتوانست انجام دهد و مانع بزرگنمایی نقش ایران در جنگ اوکراین شود که متاسفانه مانند دهها اشتباه در سیاست خارجی ایرانیها اعتنایی به اخبار اغراق آمیزی که در مورد نقش ایران در جنگ اوکراین مطرح می شد. تمام اختلافاتی که آقای مورا در مورد ایران مطرح کرده تزئینی و با هدف فشار بر ایران است، مهمترین اختلاف آنها با ایران در مورد اوکراین است. اروپاییها میدانند که اگر به سمت مکانیسم ماشه بروند و تا آن زمان چنگ اوکراین ادامه پیدا کرده باشد ممکن است ایران و روسیه به سمت شکل گیری یک بلوک نظامی بروند. اروپاییها بیش از حتی بمب اتم از تقویت بلوک نظامی در اطراف روسیه هراس دارند.
ممکن است این بلوک نظامی ایران، روسیه، کره شمالی و حتی چین را هم شامل شود؟
همین، دغدغه اروپا این است که ترامپ معتقد است یا باید جنگ اوکراین پایان بپذیرد و یا کل هزینههای آن را اروپاییها بپذیرند. ترامپ قطعا فشار اقتصادی بر چین را زیاد میکند و اروپاییها نگران هستند که اگر مکانیسم ماشه را شکل دهند ایران به همراه روسیه، کره شمالی و حتی بازیگری مثل چین به سمت شکل دهی به یک بلوک نظامی بروند که آن موقع جنگ اوکران تبدیل به یک جنگ جهانی شود و به مصداق دو جنگ جهانی گذشته باز هم اروپا به محل این جنگ تبدیل شود. اروپاییها میدانند اگر ایران و روسیه یک بلوک نظامی تشکیل دهند به دلایل مختلف ایران نقش بیشتری در تطهیر جنگ میتواند داشته باشد. این حداکثر منفی است که اروپاییها میبینند.
راهکار برون رفت از این بحران چیست؟
بهتر و به سود دو طرف است که بجای طرح مسائل اختلافی دیگر بر سر موضوع اوکراین به نوعی تنش زدایی کنند و وارد فضای چالش نشوند. ایران باید بپذیرد که در چهار سال آینده تمام چالشهای ایران یک طرف اصلی خواهد داشت و آن آمریکا است. یا باید به سمت مذاکره بروند یا این چالش کماکان ادامه پیدا کند. من معتقدم حتی ترامپ فعلا این اجازه را به نتانیاهو هم نداده که نقشی را در تنش با ایران بر عهده بگیرد.
برخی معتقدند ترامپ به نوعی درصدد تعامل با ایران است تا بتواند از این طریق برای دولت خود دستاوردسازی کند.
علاوه بر دستاورد ترامپ کسی است که ادعای اصلی اش عدم شروع هیچ جنگ و پایان دادن به جنگهای گذشته است. سیاست ترامپ دادن زمین و گرفتن زمان است، او به زلنسکی میگوید وی بخشی از زمینهایش را بدهد و زمان را بخرد. ترامپ معتقد است در شرایط غیر جنگی منافع بیشتر تامین میشود. منتهی اروپاییها این را ادامه پیشروی روسیه میدانند و اوکراین نیز آن را یک شکست حیثیتی میداند و از همه مهم تر این است که همین حالا اروپاییها با شکل گیری جریانات روسوفیلی در جاهایی مثل مولداوی، مجارستان و شرق اروپا مواجه هستند و معتقدند اگر به پوتین باجی داده شود پوتین را متوقف نمی کند و اروپا را به دوران جنگ سرد نزدیک تر خواهد کرد. ترامپ میگوید جنگ اوکراین برای دولت بایدن ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه داشته ولی کل اروپا یک سوم آمریکا هزینه کردهاند. ترامپ میگوید آمریکای زمان ترامپ هزینهای نمی کند به همین دلیل است که من میگویم چالش اصلی اروپاییها اوکراین است. ایران اگر در زمینه اوکراین رفع اختلاف کند اروپاییها بر سر سایر مسائل میتوانند حداقل به خوان اول با ایران بازگردند ولی متاسفانه روسوفیلها بلایی سر سیاست خارجی ایران آوردهاند که اگر در گذشته فقط روسیه به مناسبات ایران و آمریکا حساس بود الان به مناسبات ایران و اروپا هم حساس است. روسها از توافق احتمالی ایران و اروپا بر سر اوکراین نگران خواهند بود. ایران باید در این موضوع خود را به صورت یک توازن بخش نشان دهد نه بعنوان یک مهره در دست کسانی که این توازن را ترک میکنند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.