ابهام در سرانجام جنگ اوکراین
ساعت 24 - وضعیتی که آخرین وضعیت جنگ بر دو طرف تحمیل کرده، هنوز ابهاماتی در سرنوشت آتی آن وجود دارد. از یک سو روسیه به شکل کلی به تسخیر ایالات شرق روس تبار اوکراین و شبه جزیره کریمه به خواستهای اولیه خود دست یافته و به نظر میرسد که در صورت فراهم بودن شرایط برای مذاکره به نوعی مصالحه تن دهد.
اما اوکراین شرط مذاکره را تضمین عضویت در سازمان ناتو دانسته و اینکه بعد از آتش بس تهدیدی از سوی روسیه نشود. در چنین شرایطی است که رضایت به مذاکره و واگذاری این ایالات اشغال شده شرقی تن در خواهد داد.
در این اواخر در شرایطی که تصور میرفت جنگ به وضعیت فرسایشی درآمده بار دیگر پوتین تهاجم خود را تشدید کرده است. اینکه ترامپ چه راه حلی را در شرایط کنونی میخواهد پیش روی روسیه قرار دهد، سئوال بزرگی است. اما ترامپ پاسخ داده که فاش کردن جزئیات برنامهها، گزینههای او را محدود میکند. او ترجیح میدهد توافق نهایی را در مذاکرات محرمانه با پوتین و زلنسکی انجام دهد.
بنابراین پیشبینی نزدیک به احتمال قوی میشود که روسیه و ترامپ طی یک فرایند دیپلماتیک به مصالحهای در منازعاتی که در بحران جاری در خاورمیانه از جمله سوریه و مسئله دخالتهای اسرائیل در لبنان و غزه که روسیه را در تنگنا قرار دارد و در اوکراین به یک توافقاتی دست یابند.
اگرچه تحولات برق آسا در سوریه این پیش یینی را تحقق بخشید و رژیم اسد سقوط کرد، پیداست که این آغازی بر تحولات وسیع منطقهای در حوزه غرب آسیا باشد. میتوان تصور کرد که با شروع بهکار ترامپ در سرنوشت جنگ اوکراین نیز تسریع خواهد شد. پایان توافقی جنگ برای روسیه امتیاز بزرگی است. هنوز نمی توان نتایج نهایی جنگ و دستاوردهای احتمالی آنرا برای روسیه برشمرد، اما چیزی که یقین وجود دارد اهتمام پوتین به دستیابی به اهداف استراتژیک خود در اروپا و مقابل آمریکاست، چرا که؛ دستاوردهای روسیه با هزینههای بسیار سنگینی به دست آمده است.
نرخ تلفات نظامی روسیه به بالاترین حد خود از زمان آغاز جنگ رسیده و اگر جنگ تا سال ۲۰۲۵ ادامه یابد، پوتین ممکن است مجبور به اعلام بسیج مجدد نیروها شود و با خطر نارضایتی داخلی مواجه شود. هنوز در صورت پایان جنگ و توافق میان طرفین بسیاری از ابهامات در رابطه با اوکراین و موقعیت آتی روسیه در اروپا و روابط آن با آمریکا به عنوان دو بازیگر اصلی در صحنه بین المللی باقی بماند. روسها باور دارند روابط جهانی پس از پایان جنگ اوکراین با قبل از آن تفاوت خواهد کرد، و خود را همواره پیروز این جنگ معرفی میکنند.
در حالی که همین ادعا را آمریکا و ناتو در مورد شکست دادن روسیه دارند و اینکه در صورت عدم حمایت قوی از اوکراین، روسیه قصد داشت نقشه اوکراین را محو کند، در حالی که امروز این گونه نبوده است و این کشور حاکمیت خود را دارد. اهداف استراتژیک در این جنگ از نظر دو بازیگر یعنی آمریکا و روسیه از خود اوکراین اهمیت بیشتری دارد، زیرا اشغال اوکراین برای روسیه به عنوان جایگاه حائلی میان شرق و غرب است.
در صورتی که این موفقیت حاصل نشود؛ مناطق شرقی اوکراین حداقل وضعیت منطقه حائل را برای روسیه خواهند داشت. دشوارترین مسئله باقی ماندن تضمینهای امنیتی پس از جنگ برای اوکراین خواهد بود. دولت انتقالی ترامپ، طرحی برای تعلیق ۲۰ ساله عضویت اوکراین در ناتو بررسی کرده، که نشان میدهد ترامپ ممکن است به دنبال راهحلی باشد که وجهه زلنسکی و پوتین را حفظ کند. در نهایت، هیچ تضمینی وجود ندارد که ترامپ، اقدامات لازم برای پایان جنگ اوکراین را انجام دهد یا حتی قادر به انجام آن باشد. با این وجود، در غیاب رهبر دیگری که بتواند طرفین را به سمت صلح سوق دهد، بیشترین انتظار برای پایان جنگ اوکراین ممکن است همچنان طرح دونالد ترامپ باشد.
در پایان این مبحث میتوان در یک جمعبندی نظریه سومی در کارشناسی مرتبط با این مسئله و در ارتباط با امنیت جهانی از منظر این جنگ را نیز مورد توجه قرار داد:
غرب نبرد گریز است و پیروزی رعد آسا شکستهای بزرگی برای روسیه دارد و در بلند مدت دامنش را میگیرد. غرب تعمدآً روسیه را به چنین مسیر هدایت کرد. روسیه تا دو دهه توان نداشت این ترس هشدار دهنده را جامه عمل بپوشاند، اما در اوکراین جواب دندان شکنی به غرب داد. اما مشکل روسیه با این تهاجم حل نشد، بلکه به گونهای گره خورده که دیگر حل نخواهد شد.
پرسش اصلی این است که ملتهای همسایه با روسیه در میان دو میدان جاذبه شرق و غرب چه باید بکنند؟ آنچه باعث توسعه ناتو به شرق شد، خواست همین ملت ها (در اروپای شرقی) بود، نه صرفاً خواست آمریکا یا ناتو. اگر تا پیش از این لشکرکشی و بمباران بی سابقه روسیه بختی برای حفظ نفوذ خود داشت، از این پس فقط با زور سرنیزه اکراین را (در صورت تصرف کامل) باید حفظ بکند، و این در بلند مدت میسر نیست. ب
رای اوکراین نیز بهتر بود در غرب گرایی میانه روی میکرد و موازنه مثبتی در مواجهه با روسیه و غرب برقرار می ساخت. در برابر، خطای روسیه به مراتب بزرگتر، زیانبارتر و توجیه ناپذیر تر بود. غرب مانند پیرمردهای زیرک، جوانی قلدر را به سوی خشونتی سرمستانه سوق داد تا در بلند مدت زمین گیرش کند. در یک جمله غرب نمی تواند دندان این خرس سیبری را بکشد، اما خری را مجبور کرد طعمه گوشت تلخ را به دندان بگیرد تا یا مجبور به رهاسازی اش بکند، یا سالها در آرواره اش بفشارد.
دیپلماسی ایرانی
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.